احمدرضا دالوند
درمیان عوامل و علل بسیار در شکلگیری و ظهور پدیده « عوام متفکر»، دو عامل بسیار تأثیرگذارتر از سایر عوامل بودهاند:
1) گشایش پنجرهها (ویندوز/ windows)، 2) ظهور کامپیوتر شخصی. این دو عامل دست به دست هم دادهاند تا افراد را بیش از پیش برای تألیف مضامین خود در قالب دیجیتال توانمند سازند. از پس این دو؛ با رواج اینترنت و زایش وب، به یمن مرورگرها و فیبر نوری، افراد بیشتری امکان یافتند تا با پیوستن به یکدیگر، دیدگاههای خود را در قالب دیجیتال و با هزینه کمتر از قبل با افراد بیشتری مبادله کنند. این امر نه فقط اتصال یکپارچه افراد بیشتری را با یکدیگر ممکن ساخت، بلکه آنان را برای کار مشابه بر روی افکار و ایدههای همدیگر نیز توانمندتر ساخت. حاصل جمع این عوامل و نتیجه آن، بنیانگذاری یک بستر و سکوی جهانی برای همکاری و تعامل است. این لحظه بیبدیل تاریخی در میانه و اواخر دهه 1990 به وقوع پیوست. اما از سال 2000 به اینسو افراد به تدریج تحول شگرف درحال تکوین را دریافتند. ناگهان سکویی برای همکاری و همفکری پدید آمد که مردم از هر قومیت و طایفه و ملیت و آیین و مسلکی در سراسر جهان توانستند به میدان بازی قدم بگذارند، مبادله فکر کنند، رقابت کنند؛ و برای مبادله کار خود با دیگران، تبادل دانایی، راهاندازی بنگاههای گوناگون تجاری، خبری، فرهنگی و غیره و فروش کالاها و خدمات به یکدیگر بپیوندند. رواج اینترنت و زایش وب، نقطه عطفی در تاریخ بشری است و با اهمیتی در حد اختراع چاپ یا نیروی برق در یادها خواهد ماند. اما این شرایط نگرانیهای بسیاری را نیز به همراه دارد. زیرا دسترسی عوام به سطحی از « داده / Data » که اغلب فاقد «دانش / knowledge» است، این اخطار را درپی دارد که دسترسی عمومی به هر چیزی بدون طی طریق و سعی عالمانه، همواره به غنا و ماندگاری فرهنگ و دانش نمیانجامد. اگر همه وجوه آن را بد، یا همه وجوه آن را خوب تلقی کنیم، نخواهیم توانست آن را متحقق کنیم. پیدایش چنین صحنهای همه قابلیتهای توانمندسازی و ناتوانسازی، همگونسازی، مردمسالاری و فرد سالاری را در بطن خود دارد.