مهدی بهلولی آموزگار
چند روز پیش رفته بودم تلفن همراه بخرم. دوستی گفت: اگر رفتی علاءالدین، برو طبقههای زیر یا بالا، قیمتها ارزونتره! من هم رفتم طبقه زیرهمکف. یکراست رفتم درون مغازهای و گفتم یک گوشی میخواهم با فلان قیمت که فلان کارکردها را هم داشته باشد. یکی دو گوشی آورد و داشت توضیح میداد که خانمی میانسال، با دخترش آمد و از قیمتها پرسید و رفت. چند دقیقه بعد، همان زن درحالیکه بر سر مرد جوانی داد میزد، برگشت و گفت: آقا! مگه شما نگفتی این گوشی 800هزار تومنه؟ فروشنده سریع فهمید که آن خانم با همکارش در طبقه همکف، بحث کرده است. گفت: نه این مدلرو نگفتم! خانم گفت: خب آره دیگه، حالا که همکارترو دیدی، زدی زیر حرفت. بعد با خشم از مغازه بیرون رفت. هنگامی که رفتند، فروشنده به من گفت: بهنظر شما میتونستم پیش همکارم بگم که 150 هزار تومان، گرون فروخته؟ طرف گوشی 800هزار تومانیرو فروخته 950تومان و منو مجبور به دروغگویی میکنه! بار اولشم نیست. گفتم: راستش کمی به شما بدگمون شدم، حالا واقعا قیمتی که گفتی، درسته؟ گفت: آره بابا! برو از اینور و اونور بپرس. بعد بیا، من زیرقیمت میدم بهت. بعد صحبتش را ادامه داد و گفت: راستی نگفتی باید چی کار میکردم؟ باید راست میگفتم یا دروغ؟ گفتم: اخلاق میگه باید راست میگفتی. گفت: یعنی روزی چند تا دشمن برا خودم بتراشم؟ بعدش بهنظر شما، میتونم اینجا کاسبی کنم؟ اصلا تو خودت جای من باشی چیکار میکنی؟ گفتم: چون تو این موقعیت زیاد گیر میکنی، اگه میخوای اخلاقی زندگی کنی، باید درست و حسابی فکر کنی و رو اصولت وایستی وگرنه تو هم میشوی مثل بقیه.
گفتم: تو زندگی باید بتونیم «نه گفتن» رو یاد بگیریم. البته هزینه داره. شایدم تقصیر تو نباشه، این بازاره که باید شفاف باشه و راههای برخورد با گرونفروشا رو ببنده. گفت: ای بابا! این روزا، همهچی تقلبی شده و هیچکی هم نمیتونه جلوی اونو بگیره. مثل اینکه توی این کشور زندگی نمیکنیها؟ هر روز دارن از یک پرونده تازه پرده برمیدارن که خیلی از ما بهترا، چه کارا که نکردن؟ مگه معاون دولت قبل رو نشنیدی؟ من همین که بتونم خودم گرونفروشی نکنم، هنر کردم عزیز!