شماره ۵۰۶ | ۱۳۹۳ شنبه ۲ اسفند
صفحه را ببند
كارگران ساختماني به قتل مي‌رسند يا به دست خود كشته مي‌شوند؟

سعید  اصغرزاده

داشتم نامه کانون انجمن‌های صنفی کارگران ساختمانی کشور، در واکنش به حادثه کشته‌شدن8 کارگر ساختمانی که روز سه‌شنبه ۲۸ بهمن، بر اثر سقوط آسانسور یک مجتمع مسکونی درحال ساخت در اصفهان کشته شدند، به وزرای کشور و راه و شهرسازی را مي‌خواندم...  مي‌دانيد ما در طول زندگي خود داوطلب انجام كارهايي مي‌شويم كه داوطلبانه نيست. اجبارهايي هميشه بر سر انتخاب شغل و راه گذران زندگي وجود دارد.گاه تن دادن به اين اجبارها بلاي جانمان مي‌شود. اما انتخاب راه‌هاي محتاطانه، رعايت اصول و قوانين ايمني و... مي‌تواند موضوعي داوطلبانه براي زنده ماندن در اين زمانه باشد. ما بايد داوطلب حفظ جان خود و سايرين شويم. چرا مي‌گويم داوطلب؟ شايد در جايي، زماني و مكاني، قانون و كارفرما و ... نخواهند يا نتوانند يا صلاح ندانند كه امكانات لازم را مهيا كنند و شما مجبور به كار هستيد. حرفتان به گوش كسي فرو نمي‌رود، پس خودتان بايد آستين‌هايتان را بالا بزنيد و جان و مال و دوست و رفيقتان را به سلامت به سرمنزل مقصود برسانيد. اگر داوطلب اين كار نشويد، چه مي شود؟ من درمورد شانس شما اطلاعي ندارم. فقط اميدوارم آدم خوش‌شانسي باشيد. فقط بدانيد: كارگر خوب، كارگر زنده است!
لابد مي‌گوييد شوخي مي كنم! اما چاره چيست؟ وقتي كارفرما بيمه‌تان نمي‌كند و شما محتاج يك لقمه نان شب زن و فرزندتان مانده‌ايد، چاره‌اش چيست؟ وقتي در كارگاه امكانات ايمني نيست. وقتي كمك‌هاي اوليه در دسترس نيست. وقتي...آن‌وقت شما برويد دنبال شكايت و شكايت‌كشي و بروكراسي اداري حاكم؟ تا آن موقع كه زن و فرزندتان از گرسنگي تلف شده‌اند! شما بايد داوطلب شويد كه ايمني را تا حد امكان رعايت كنيد و به ساير دوستان خود هم تاكيد كنيد كه زنده بمانند.
نمي‌خواهم بگويم كه مطالبه‌گري و پرسشگري را كنار بگذاريد. اصلا حقتان است كه بخواهيد و بدانيد. اما چه شده است كه طي اين سال‌ها اين احقاق حقوق كارگران ساختماني با توجه به افزايش‌هاي چندبرابري قيمت ساختمان‌ها معطل مانده است؟ لابد يك جاي كار مي‌لنگد. لابد اگر برويد دنبال لنگي كار،  مي‌گويند پاي خودتان هم مي‌لنگد و آن‌وقت قصه به جاهاي باريك مي‌كشد.
اما قدري جدي‌تر! اين‌بارنوك تيز پيكان متهم‌يابي رو به سوي كيست؟ کانون فوق‌الذكر، بالا رفتن آمار تعداد کارگران ساختمانی کشته شده هنگام کار را ناشی از بی‌توجهی مسئولان به وضع این کارگران دانسته و آنها را متهم به بی‌مسئولیتی کرده است. در نامه کانون انجمن‌های صنفی کارگران ساختمانی کشور آمده که زندگی 2‌میلیون کارگر ساختمانی برای مسئولان اصلی ساخت‌وساز کشور، یعنی شهرداری‌ها، اداره‌های راه و شهرسازی و سازمان‌های نظام مهندسی اهمیت ندارد، درحالی‌که در پیشرفته‌ترین کشورهای دنیا اهمیت و توجه به نیروی انسانی از اولویت‌های توسعه است.کانون انجمن‌های صنفی ساختمانی کشور با اشاره به وضع بیمه کارگران ساختمانی این2 وزارتخانه را متهم کرده که با بیمه کارگران ساختمانی در ایران مخالفت می‌کنند.
این حادثه درحالی روی داده که به‌تازگی، پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرده که آمار کارگران کشته شده اصفهان در ۱۰ ماهه گذشته، ۲۲‌درصد افزایش داشته است و تعداد ۱۲۷ نفر (همگی مرد) به‌دلیل حوادث ناشی از کار در اصفهان جان باخته‌اند.همین گزارش آمار مصدومان ناشی از حوادث کار اصفهان را 2هزار و ۵۲۲ مورد اعلام کرده که نسبت به مدت مشابه‌سال قبل، دو دهم‌درصد رشد داشته است. براساس آمار پزشکی قانونی، ۷۰‌درصد قربانیان حوادث کار در صنعت ساختمان جان خود را از دست می‌دهند. تنها ۱۰‌درصد افرادی که دچار حادثه می‌شوند، بیمه‌ شده‌اند.
من نمي‌دانم كه چه بايد كرد؟ اما پيشنهاد مي‌دهم كه تا تعيين تكليف اين 2ميليون نفر كارگر ساختماني در كشور كه همين‌طور آمار مرگ و ميرشان در سر ساختمان‌ها دارد بالا مي‌رود، يك عده از مردم و تشكل‌هاي مردم‌نهاد، داوطلب شوند و به آنان آموزش‌هاي لازم ايمني را بدهند. يك عده براي آنان امكانات اوليه درماني و بهداشتي را مهيا كنند. يك عده داوطلب  شوند و مطالبات آنان را پيگيري كنند. يك عده داوطلب شوند و به خانواده قربانيان حوادث كار مدد برسانند و سركشي كنند. يك عده داوطلب شوند و ...
اين ستون داوطلبي هم عجب بلايي شده است براي جان نويسنده. گويي زندگي امروزه ما سرشار از نيازهاي داوطلبي است. براي خود و ديگران و جامعه.اما سوال اصلي من پا برجاست؛ آيا مرگ كارگران ساختماني، قتل محسوب مي‌شود يا مردگان اين حوادث در غياب امكانات لازم، خود به دست خود، جان مي‌سپارند؟ راستي سرنوشت خانواده‌هاي ايشان پس از مرگ چه مي‌شود؟

 


تعداد بازدید :  445