شماره ۳۰۲۹ | ۱۴۰۲ دوشنبه ۱۴ اسفند
صفحه را ببند
«بردفورد ویلکاکس، »جامعه‌شناس آمریکایی و نویسنده کتاب «ازدواج کنید،...»، در مصاحبه با رسانه‌های غرب از ضرورت ازدواج و برنامه‌های فرهنگی، روایت‌های رسانه‌ای و نخبگانی که ضد ازدواج‌اند می‌گوید
«جامعه‌شناس آمریکایی» علیه فرهنگ، نخبگان و رسانه‌هایی که ضد ازدواجند
واشینگتن‌تایمز: فرزندان طلاق تقریبا دو برابر بیشتر احتمال دارد از مدرسه اخراج شوند، ۷۵ درصد بیشتر احتمال دارد مواد مخدر مصرف کنند و تقریبا 50 درصد احتمال دارد که دانشگاه را به پایان برسانند تایم: افول ازدواج، که میزان آن در آمریکا در 50 سال گذشته، 60 درصد کاهش یافته، سعادت جمعی را کاسته است

  [ فرشته کیانی ]  «ازدواج کنید: چرا آمریکایی‌ها باید نخبگان را به چالش بکشند، خانواده‌های قوی بسازند و تمدن را نجات دهند»، عنوان جدیدترین کتابی است که در حوزه خانواده و ازدواج، 13 فوریه 2024 منتشر شده به قلم «بردفورد ویلکاکس» (Bradford Wilcox)، استاد جامعه‌شناسی و مدیر پروژه ملی ازدواج در دانشگاه ویرجینیای آمریکا. او که گزارش‌های راهبردی در حمایت از قوانین محدودکننده دسترسی جوانان به رسانه‌های اجتماعی و ترویج آموزش ازدواج در مدارس دولتی در ایالت‌های یوتا، تنسی، آرکانزاس، تگزاس و فلوریدا نوشته، می‌گوید تأثیرگذاران فرهنگی در چپ و راست به اشتباه مزایای ازدواج را بی‌ارزش کرده‌اند: «بسیاری از لیبرال‌ها و ... می‌گویند مسیر سعادت و موفقیت از ازدواج نمی‌گذرد، اما داده‌ها خلاف این را ثابت می‌کند.» «تایم» می‌گوید «او در کتابش استدلال می‌کند که افول ازدواج، که میزان آن در آمریکا در 50 سال گذشته 60 درصد کاهش یافته، خوشبختی و سعادت جمعی را کاسته است. این استاد جامعه‌شناسی از «نخبگان [فکری] لیبرال» به دلیل تشویق جایگزین‌های ازدواج انتقاد می‌کند، در حالی که خودشان ازدواج می‌کنند و از والدین متاهل به دنیا آمده‌اند». ویلکاکس در مصاحبه‌هایی با «تایم»، «نیویورک‌تایمز» و «واشینگتن‌تایمز» توضیح می‌دهد که چرا فکر می‌کند ازدواج مهم‌تر از همیشه است.
آنچه در پی می‌آید گزیده‌ای از پرسش و پاسخ‌های این نشریات با ویلکاکس است:

مشروب، قرص و خشونت با سلاح
«شما در کتاب خود، «ازدواج کنید: چرا آمریکایی‌ها باید نخبگان را به چالش بکشند، خانواده‌های قوی بسازند و تمدن را نجات دهند»، گفته‌اید بسیاری از مشکلات بزرگ در سراسر آمریکا ریشه در فروپاشی ازدواج و زندگی خانوادگی دارد. منظورتان چیست؟» بردفورد ویلکاکس، مدیر پروژه ملی ازدواج و استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه ویرجینیای آمریکا، در پاسخ به این سوال مجله «تایم» می‌گوید: امروزه در آمریکا دیدگاه «زندگی، آزادی و جست‌وجوی خوشبختی» با مشکل مواجه شده است. وقتی صحبت از زندگی به میان می‌آید، می‌بینیم که بسیاری به‌ویژه مردان به مشروبات الکلی، قرص‌ها یا خشونت با سلاح روی می‌آورند و تعداد بی‌سابقه‌ای بر اثر آنچه «مرگ از سرخوردگی و ناامیدی» خوانده می‌شود، می‌میرند. وقتی صحبت از آزادی به میان می‌آید، بسیاری از آمریکایی‌ها درباره توانایی عبور از ژنده‌پوشی به ثروت آگاهند و می‌دانند مکان‌های بسیاری در آمریکا وجود دارد که بچه‌های فقیر، بزرگسالانی فقیر می‌شوند؛ و وقتی صحبت از شادی می‌شود، در نظرسنجی‌های موسسه گالوپ (Gallup) در واشینگتن و نظرسنجی عمومی اجتماعی شاهد بوده‌ایم که شادی کاهش یافته است.

تأثیر ازدواج بر مرگ‌های حاصل از ناامیدی مهم‌تر از دانشگاه، سن یا نژاد
او در پاسخ به پرسش دیگر «تایم» درباره سطوح بالای ناخرسندی و ناامیدی می‌افزاید: ممکن است فکر کنید که این مشکلات در رابطه با نابرابری اقتصادی، نقاط ضعف مدارس، نژاد یا ساکنان فعلی یا آینده کاخ سفید است. اما وقتی به تحقیق نگاه می‌کنید، یکی از مهم‌ترین عوامل، «ازدواج» یا «ساختار خانواده» است. برای مثال، وقتی به مرگ‌های ناشی از ناامیدی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم تأثیر ازدواج بر مرگ‌های حاصل از ناامیدی مهم‌تر از دانشگاه، سن یا عوامل نژادی است. همچنین تحقیقات جدید «سام پلتزمن»، اقتصاددان دانشگاه شیکاگو، به ما می‌گوید که کاهش اخیر در سهم ازدواج بزرگسالان می‌تواند (از نظر آماری) به عنوان مهم‌ترین دلیل، کاهش اخیر در احساس شادی و خوشبختی کلی را توضیح دهد. آنانکه امروز ازدواج می‌کنند تحصیلکرده‌تر، دارای مهارت‌های اجتماعی بیشتر و مذهبی‌تر هستند و اینها همه عواملی است که با احساس شادی و خوشبختی بیشتر مرتبط است. اما فکر می‌کنم چیزی که منتقدان اذعان نمی‌کنند این است که ازدواج به مردم امکان دسترسی به کمک‌خلبانی را می‌دهد که معمولا به شما احساسی از حمایت می‌دهد، در زمان‌های سخت کمک و یاری‌تان می‌کند، کسی است برای دوست‌داشتن و اهمیت دادن. اقتصاددانان هم شواهدی از تاثیر ازدواج بر خوشبختی و شادی یافته‌اند.

چیزی در ازدواج هست که تأثیری چشمگیر بر مواردی مثل پول و خوشبختی دارد
«این کتاب داده‌هایی ارائه می‌کند که نشان می‌دهد فرزندان والدین متاهل در ازدواج‌های پایدار کمتر در معرض فقر، زندان یا بیکاری هستند. به این دلیل نیست که افرادی که ثروتمندتر هستند بیشتر احتمال دارد ازدواج کنند؟» او به این پرسش اینگونه پاسخ می‌دهد: بخش بزرگی از داستان در اینجا در مورد ازدواج و مردان است؛ و این درست است که آن دسته از مردانی که تحصیلات بیشتر و اشتغال پایدارتری دارند بیشتر احتمال دارد که ازدواج کنند. بنابراین راهی وجود دارد که در آن پول، ازدواج را شکل می‌دهد. اما همچنین تحقیقات می‌گوید که مردان هم از مزایای ازدواج برخوردار می‌شوند. مطالعه‌ای در ایالت مینه‌سوتا در آمریکا درباره یک دوقلوی همسان نشان داد که قل متاهل حدود 26 درصد بیشتر از قل همسان خود که ازدواج نکرده بود، درآمد داشت. این شاهدی است مبنی بر اینکه چیزی در مورد ازدواج فی‌نفسه وجود دارد که تأثیر قابل توجهی بر چیزهایی مانند پول و خوشبختی دارد.

ظهور گوشی‌های هوشمند و ازدواج کمتر
«یک نظریه دیگر می‌گوید چیزهایی که آمریکایی‌ها را از ازدواج باز می‌دارد -به‌عنوان مثال، ظهور شبکه‌های اجتماعی و اقتصادی که به نفع دارندگان تحصیلات عالی است- از دلایل بدبختی و ناخشنودی‌اند.» ویلکاکس پاسخ می‌دهد: قطعا ممکن است. ظهور گوشی‌های هوشمند از حدود سال 2010، به‌ویژه تأثیر منفی مستقلی بر وضعیت روانی نوجوانان و بزرگسالان آمریکایی، به‌ویژه زنان جوان دارد. این همچنین احتمالا به آشنایی‌های کمتر و ازدواج کمتر کمک می‌کند. اما باز هم، اگر فکر می‌کنید که ما موجوداتی اجتماعی هستیم و به‌صورت غریزی مشتاق برقراری ارتباطیم، فقدان این ارتباط انسانی بنیادی بین همسران در اینجا نیز عاملی مهم است.

حتما باید ازدواج باشد؟ ازدواج سفید چطور است؟
«حتما باید ازدواج باشد؟ آیا زندگی مشترک بدون ازدواج (همباشی یا همان ازدواج سفید) می‌تواند تأثیری مشابه بر آینده افراد داشته باشد؟» در پاسخ به این پرسش «تایم»، این جامعه‌شناس می‌گوید: کیفیت روابط، همان‌طور که زوج‌ها ارزیابی می‌کنند، برای زوج‌های متاهل بالاتر از کسانی است که بدون ازدواج با یکدیگر زندگی می‌کنند. سطوح تعهد به‌طور قابل توجهی بین زوج‌های متاهل و غیرمتاهل متفاوت است و درک اینکه شما در کجای این رابطه قرار دارید در ازدواج بسیار واضح‌تر از همباشی است. فرهنگ مهم است و داشتن مراسم و آداب و رسوم و قوانین حاکم بر روابط ما مفید است. زوج‌هایی که بدون ازدواج با هم زندگی می‌کنند، به اندازه کافی از آن فرهنگ، آداب و رسوم، سنت‌ها، باورها و اعمال مشترک برای هدایت و جهت‌دهی روابط خود بهره نمی‌برند.

رسانه‌های ضد ازدواج و نخبگانی که ازدواج‌پسند نیستند
«شما در کتابتان نمونه‌هایی را مطرح می‌کنید که رسانه‌ها روایتی ضد ازدواج را پیش می‌برند، اما نمایش‌های طرفدار ازدواجی هم همه جا در تلویزیون وجود دارد. آیا ازدواج در واقع به عنوان یک ایده‌آل و کمال مطلوب تشویق نمی‌شود؟» او پاسخ می‌دهد: آنانکه می‌گویند زنانی که مجرد می‌مانند و بچه‌دار نمی‌شوند، ثروتمندتر می‌شوند و «مادریِ متاهل دگرجنس‌گرا» در آمریکا بازی‌ای است که هیچ کس برنده آن نیست، از این واقعیت غافلند که به‌طور متوسط ​​و به‌طور کلی، ازدواج و مادری با خوشبختی و شادی بیشتر برای زنان مرتبط است، همچنین به وضوح با درآمد و ثروت بیشتر. چیزی در فرهنگ نخبگان (الیت) وجود دارد که به‌ویژه ازدواج‌پسند نیست. من به تفاوت‌ها در نگرش نسبت به ازدواج و فرزندان در کنار تحصیلات و ایدئولوژی نگاه کردم و دریافتم که فقط 30 درصد از آمریکایی‌های لیبرال دارای تحصیلات دانشگاهی موافق بودند که «کودکان اگر دو والدین متاهل داشته باشند، وضعیت بهتری دارند» در مقایسه با 90 درصد آمریکایی‌های محافظه‌کار دارای تحصیلات دانشگاهی. متأسفانه یک نقش‌آفرینی پرتکاپو وجود دارد که در آن آمریکایی‌های لیبرال تحصیلکرده، که تمایل دارند بر بلندای فرهنگ ما تسلط داشته باشند، آنچه را که من «افسانه گوناگونی خانواده» می‌نامم، باور دارند که آنها را نسبت به این ایده که ازدواج اهمیت دارد، دیرباورتر و شکاک‌تر می‌کند.

زندگی گرم زوج‌های مذهبی
ویلکاکس در پاسخ به این پرسش که «کتاب شما می‌گوید زوج‌های مذهبی رابطه زناشویی گرم‌تری دارند. به نظر شما چرا این‌طور است؟» می‌گوید: همکارم «وندی وانگ» و من یک نظرسنجی در موسسه انگلیسی «یوگاو» (YouGov) انجام دادیم و متوجه شدیم که حدود دو سوم زوج‌های کلیسارو حداقل یک‌بار در هفته رابطه جنسی دارند، در مقایسه با کمتر از نیمی از بیشتر زوج‌های سکولار. من تحقیقاتی را دیده‌ام که می‌گوید زوج‌های مذهبی به‌طور کلی شادترند و به‌طور خاص از زندگی زناشویی خود راضی‌ترند، اما انتظار نداشتم که در مورد فراوانی جنسی، چنین شکاف بزرگی ببینم. به نظر می‌رسد این الگو در نظرسنجی عمومی اجتماعی سال 2022 تکرار شده است. فرضیه من این است که زوج‌های مذهبی معمولا از تعهد بیشتر، اعتماد بیشتر و امنیت عاطفی بیشتر بهره‌مندند و حتی عبادت‌کردن با یکدیگر هم نوع منحصر به فردی از صمیمیت را تقویت می‌کند. اما دقیقا نمی‌دانیم اینجا چه خبر است و چه اتفاقی رخ می‌دهد.

بی‌اعتمادی به ازدواج/ همه زندگی، تحصیل، پول و به‌ویژه کار است
«نیویورک‌تایمز» می‌گوید که حدود 2 میلیون آمریکایی هر سال ازدواج می‌کنند، اما تعداد روزافزونی از مردم این‌طور نیستند، حتی افرادی که در روابط شراکتی طولانی‌مدت هستند. آنها به دلایلی ازدواج نمی‌کنند، چه بی‌اعتمادی به نهاد ازدواج یا اعتقاد به اینکه ازدواج با نیازهای آنها مطابقت ندارد. بردفورد ویلکاکس، پروفسور دانشگاه ویرجینیا، که در کتاب جدید خود استدلال می‌کند ازدواج برای افراد و کشور مهم‌تر از همیشه است، در پاسخ  به این پرسش «نیویورک‌تایمز» که به نظر شما چرا الان افراد بیشتری ازدواج نمی‌کنند؟ چگونه به این نقطه رسیدیم که همانطور که شما نوشتید، شاهد «بستن قلب آمریکا» هستیم؟ می‌گوید: بسیاری از آمریکایی‌ها، به‌ویژه بسیاری از جوانان، صراحتاً یا به‌طور ضمنی پذیرفته‌اند که زندگی، تحصیل، پول و به‌ویژه کار است. یکی از مطالعات مرکز تحقیقات «پیو» (مستقر در واشینگتن) نشان داد که آمریکایی‌ها به‌طور کلی، 71 درصد فکر می‌کردند داشتن شغل یا حرفه‌ای که از آن لذت می‌برند راهی به سوی رضایتمندی است و فقط 23 درصد معتقد بودند ازدواج چنین مسیری را ترسیم می‌کند. ما همچنین شاهد سقوط ثروت مردان بوده‌ایم، به خصوص مردانی که مدرک دانشگاهی ندارند. آنها بسیار کمتر با نیروی کار مرتبط هستند و به همین دلیل تا حدی جذابیت کمتری دارند. تقریباً یک نفر از هر چهار مرد در سنین 25 تا 54 سالگی، تمام وقت کار نمی‌کند و این مردان در وهله اول کمتر ازدواج می‌کنند و در صورت ازدواج احتمال طلاق بیشتری دارند.

افول خانواده‌گرایی؛ ظهور فردگرایی و سکولاریزاسیون روزافزون
او ادامه می‌دهد: می‌توانیم در مورد این صحبت کنیم که چگونه ظهور فردگرایی از اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 به نوعی انتظارات آمریکایی‌ها از عشق و ازدواج را تغییر داده و آنها را در جهت‌گیری‌هایشان کمتر خانواده‌گرا کرده است. در نهایت، شاهد سکولاریزاسیون (مادیت- دین‌جدایی) رو به رشد هستیم، همچنین روش‌هایی که در آن سیاست‌های عمومی اغلب به نفع ازدواج نیست، به‌ویژه در میان طبقه کارگر. بنابراین این طوفانی کامل از سیاست‌های فرهنگی و تحولات اقتصادی است که ازدواج را برای برخی از اهمیت کمتر و برای برخی دیگر دور از دسترس قرار داده و به همین دلیل است که امروزه شاهدیم که آمریکایی‌های کمتر و کمتری قلب خود را به روی ازدواج باز می‌کنند.

انواع برنامه‌های فرهنگی و روایت‌های رسانه‌ای ضد ازدواج
«به نظر شما سیاست معاصر و نقش ریاکاری چگونه بر میزان ازدواج تأثیر گذاشته است؟» در پاسخ به این سوال «نیویورک‌تایمز»، ویلکاکس می‌افزاید: نمونه‌های زیادی در جناح جمهوری‌خواه از رفتار بد رهبران آن در مورد ازدواج وجود دارد. این به وضوح بخشی از مشکل ماست. این کتاب توضیح می‌دهد که چرا برخی از مقامات جمهوری‌خواه یا مقامات محافظه‌کار ما واقعا در بیان پیام دوستانه ازدواج خوب نیستند. من همچنین در این کتاب درباره اینکه چه تعداد از نخبگان ما، عمدتا در سمت چپ، متظاهر و ریاکار هستند، صحبت می‌کنم. آنها در خلوت زندگی بهتری نسبت به آنچه در ملأعام نشان می‌دهند، دارند. بنابراین فکر می‌کنم ما اغلب نخبگانی داریم که یا علناً ازدواج را مسخره می‌کنند یا بی‌ارزش می‌دانند یا به نوعی عملا ارزش آن را انکار می‌کنند. بنابراین من در مورد افرادی صحبت می‌کنم، از غول‌های هالیوود گرفته تا سردبیران واشینگتن که زندگی خانوادگی بسیار «نوسنتی» دارند. آنها به‌طور پایدار متاهل هستند، موفق و خوشبختند، هم خودشان و هم همسر و فرزندان‌شان از نهاد خانواده بهره می‌برند و با این حال، انواع برنامه‌های فرهنگی که آنها حمایت مالی می‌کنند، انواع روایت‌های رسانه‌ای که آنها مدیریت می‌کنند، اغلب پیامی ضد ازدواج به عموم مردم به‌طور گسترده ارسال می‌کند.

افزایش مجردهای 18 تا 55 ساله از 19  به 71 میلیون
«واشینگتن‌تایمز» هم در گزارشی از کتاب جدید بردفورد ویلکاکس می‌نویسد: بر اساس تجزیه‌وتحلیل این کتاب از داده‌های اداره سرشماری، تعداد مجردهای 18 تا 55 ساله در آمریکا از 19 میلیون در سال 1970 به 71 میلیون در سال 2020 افزایش یافت. ویلکاکس معتقد است برخی از گروه‌های محافظه‌کار شبکه‌های اجتماعی به «فهرست رو به رشدی از روزنامه‌نگاران لیبرال، اساتید و دیگر متخصصان که مجردی، بی‌فرزندی و طلاق را جشن می‌گیرند»، پیوسته‌اند. او می‌گوید که تحقیقاتش با ادعاهای ریاکارانه نخبگان نظریه‌پرداز و فرهنگ عامه مبنی بر اینکه بزرگسالان مجرد، بی‌فرزند و مطلقه شادتر و ثروتمندتر از دیگران هستند، در تضاد است.

احمق‌انگاری/ آنانکه 2 برابر بیشتر اخراج می‌شوند با احتمال 75 درصدی اعتیاد
«واشینگتن‌تایمز» ادامه می‌دهد: لارا بازلون، استاد حقوق دانشگاه سانفرانسیسکو، در مقاله‌ای در روزنامه «نیویورک‌تایمز» نوشت که طلاق «رهایی است، راهی به سوی یک زندگی متفاوت که همه از جمله فرزندان را در وضعیت بهتری قرار می‌دهد.» ویلکاکس می‌گوید که خانم بازلون در حال گسلایتینگ (gaslighting) است (احمق‌انگاری، سمپاشی ذهنی؛ این واژه در اصطلاح اشاره به استفاده از فنون و ابزارهای روان‌شناختی دارد تا موجب شود مخاطب به سلامت عقلی خودش شک کند). کتاب ویلکاکس به آمارهای آموزش فدرال و نظرسنجی‌های ملی اشاره می‌کند که نشان می‌دهد فرزندان طلاق تقریباً دو برابر بیشتر احتمال دارد از مدرسه اخراج شوند و ۷۵ درصد بیشتر احتمال دارد مواد مخدر مصرف کنند و تقریباً 50 درصد احتمال دارد که دانشگاه را به پایان برسانند.

مردان و زنانی که خودکشی نمی‌کنند
مطالعه‌ای در سال 2010 در مجله «ازدواج و خانواده» نشان داد که میزان خودکشی برای افراد متاهل 33 درصد و برای افراد متاهل دارای فرزند 48 درصد کمتر از بزرگسالان مجردی است که به تنهایی زندگی می‌کنند. ویلکاکس می‌گوید که «ارتباطات و هنجارهای اجتماعی از مردم، به ویژه مردان، در برابر خودکشی محافظت می‌کند. مردان متاهل بسیار کمتر از مردان دیگر دست به خودکشی می‌زنند. زنانی که مادر هستند نیز کمتر از زنان دیگر خودکشی می‌کنند.»

زندگی معنادار 60 درصد از مادران متاهل در برابر 36 درصد از زنان بدون بچه و مجرد
«واشینگتن‌تایمز» می‌نویسد: کتاب «ازدواج کنید» استدلال می‌کند که هیچ جایگزین عاطفی برای ازدواج وجود ندارد. در یک نظرسنجی در سال 2021 که موسسه انگلیسی «یوگاو» ( YouGov) برای موسسه مطالعات خانواده آمریکا (Institute for Family Studies) انجام داد، 60 درصد از مادران متاهل 18 تا 55 ساله زندگی خود را «بیشتر» یا «همیشه» معنادار توصیف کردند، در مقایسه با 36 درصد از زنان بدون بچه و مجرد. در سال 2022 میلادی، 75 درصد از مادران متاهل به نظرسنجی بررسی خانواده آمریکایی «یوگاو» ( YouGov) گفتند که از زندگی خود «کاملا» یا «تا حدودی» راضی هستند، در مقایسه با 54 درصد از زنان مجرد بدون فرزند. ویلکاکس می‌گوید: «اگرچه زنان و مردان از ازدواج بهره می‌برند و کامیاب می‌شوند، اما مردان کمی بیشتر. فکر می‌کنم مردان جوان به یک مأموریت نیاز دارند و هیچ مأموریتی مانند شوهر و پدر بودن وجود ندارد. مردان متاهل از نظر عاطفی با همسران خود پیوند می‌خورند و کمتر از دیگران درگیر رفتارهای فیزیکی پرخطر هستند.» از آنجایی که افزایش هزینه‌های زندگی، ازدواج را به امری تجملی برای افراد ثروتمند و تحصیلکرده تبدیل می‌کند، این کتاب از مردان جوان می‌خواهد تا در تصورات خود از خوشبختی تجدید نظر کنند. ویلکاکس که 28 سال است ازدواج کرده، دارای 5 فرزندخوانده و چهار فرزند بیولوژیک است و می‌گوید که زندگی‌اش به این دلیل پربارتر و کامل‌تر است.

استقلال مالی 88 درصد؛ ازدواج 21 درصد

«نیویورک‌تایمز» در گزارشی دیگر می‌گوید: بر اساس تجزیه‌وتحلیل داده‌های نظرسنجی که اخیرا بردفورد ویلکاکس انجام داد، 75 درصد از بزرگسالان 18 تا 40 ساله آمریکایی گفتند که رفاه و درآمد مالی خوب برای رضایتمندی از زندگی بسیار مهم است، در حالی که فقط 32 درصد فکر می‌کردند که ازدواج برای رضایت از زندگی بسیار مهم است. در نظرسنجی مرکز تحقیقات «پیو» (Pew)  مستقر در واشینگتن، 88 درصد از والدین گفتند که برای آنها «به شدت یا بسیار» مهم است که فرزندان‌شان استقلال مالی داشته باشند، در حالی که فقط 21 درصد گفتند که برایشان «به شدت یا بسیار» مهم است که فرزندان‌شان ازدواج کنند. امروز کمتر کسی در آمریکا معتقد است که ازدواج بسیار مهم است. در سال 2006 میلادی، 50 درصد از بزرگسالان جوان گفتند اگر دو نفر قصد دارند بقیه زندگی خود را با هم بگذرانند، بسیار مهم است که ازدواج کنند. اما تا سال 2020، فقط 29 درصد از بزرگسالان جوان این را گفتند. در سال 1980، فقط 6 درصد از افراد 40 ساله هرگز ازدواج نکرده بودند، اما تا سال 2021 میلادی، 25 درصد از افراد 40 ساله هرگز ازدواج نکرده بودند.

545 درصد راضی‌تر از زندگی

نیویورک تایمز: ویلکاکس در کتاب بسیار مهم خود، «ازدواج کنید»، می‌نویسد: «کیفیت زناشویی، از هر نظر که بگویی با اختلاف، تعیین‌کننده اول رضایت از زندگی در آمریکاست که من به آن برخوردم. به‌طور خاص، احتمال اینکه مردان و زنان بگویند از زندگی خود «بسیار راضی» هستند، به‌طرز حیرت‌آوری برای کسانی که ازدواج موفقی دارند در مقایسه با همتایانی که ازدواج نکرده‌اند یا از ازدواج‌شان کمتر رضایت دارند،  545 درصد بیشتر است.»


تعداد بازدید :  162