[راضیه زرگری] نشنال اینترست در تحلیلی درباره حمله آمریکا و انگلیس به مواضع حوثیها در یمن، با طرح این سؤال که آیا این حملات میتواند در سیاستهای یمن تغییری ایجاد کند، نوشت اخذ نتیجه قاطع علیه حوثیها، بیشتر خیالی بهنظر میرسد؛ جلوگیری از حمله آبی- خاکی، برای بزرگان این بهاصطلاح ائتلاف شاید بهنظر یک گزینه جذاب باشد، البته اگر نگوییم غیرقابل تصور.
بهاحتمال زیاد، نویسنده «استراتژی نظامی؛ نظریه عمومی کنترل قدرت» که یک عنصر ثابت در قوانین استراتژیک محسوب میشود، درباره این فرضیه تردید داشته که هرگونه حملاتی علیه گروههای شبهنظامی میتواند تعیینکننده باشد. برای ویلی، نویسنده این مقاله، هدف استراتژی نظامی کنترل است، عمدتا، کنترل فضای فیزیکی. او معتقد است که برای بهدست گرفتن کنترل فضای فیزیکی، به سربازان یا تفنگداران دریایی روی زمین نیاز است، نه هوانوردان یا موشکاندازان دریایی.
او معتقد است در نهایت «مردی که با تفنگ در صحنه است» پیروز است؛ سربازی که از قدرت شلیک برتر استفاده و تعیین میکند که چهکسی برنده میشود. بنابراین، این فرضیه بسیار محتمل است که نتایج قاطع علیه حوثیها خیالی است؛ از این رو، شک و تردید ویلی نسبت به این سرمایهگذاری ائتلاف، وضوح بیشتری پیدا میکند.
هدف رهبری ائتلاف با حملات جمعه چه بود؟ به ادعای لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، این حملات «توانمندی حوثیها برای به خطر انداختن دریانوردان و تهدید تجارت جهانی در یکی از حیاتیترین آبراههای جهان را مختل میکند. اقدام ائتلاف، پیامی روشن به حوثیها میدهد که اگر حملات غیرقانونی خود را پایان ندهند، هزینههای بیشتری متحمل خواهند شد.»
عبارات کلیدی آستین عبارتند از؛ اختلال و تنزل، پیام روشن و هزینههای بیشتر و آنچه وزیر آستین میگوید در ظاهر منطقی بهنظر میرسد. درحالیکه در منابع نظامی آمده سه راه برای غلبه بر یک آنتاگونیست در میدان جنگ وجود دارد؛ تحمیل هزینههای غیرقابل تحمل، یکی از آنهاست. دشمن اگر متقاعد شود که توانایی دستیابی به اهداف نظامی خود را ندارد، یا اگر به اندازه کافی به اهداف خود و پرداخت هزینه لازم آن اهمیت ندهد، باید تسلیم شود.
رویکرد ائتلاف، برای مبارزه با یمن پراکنده است و محکوم به شکست
با وجود این، دریاسالار ویلی، نویسنده مقاله نشنال اینترست، احتمالاً با این رویکرد مخالفت خواهد کرد. به این دلیل که او بمباران هوایی را بهعنوان یک عملیات «انباشته» طبقهبندی میکند، در تضاد کامل با عملیات «متوالی». عملیات متوالی، عملیاتی در مفهوم خطی قابل تعریف هستند به این معنی که تا زمانی که یک طرف درگیری به هدف نهایی خود برسد، ادامه دارد. شما میتوانید عملیات متوالی را روی نقشه یا نمودار دریایی با استفاده از خطوط پیوسته یا منحنیهایی که به سمت هدف نهایی نشان میدهند، ترسیم کنید. در مورد عملیات انباشته، اینطور نیست.
این نوع از عملیات نظامی از بسیاری از تعاملات فردی تشکیل شدهاند که در زمان یا مکان به یکدیگر متصل نیستند. هر عمل مستقل از عمل دیگر است. یک استراتژی انباشته، شاید در لحظه، حریف را سرکوب کند، ولی نمیتواند اثرگذاری عملیات متوالی را داشته باشد و در نهایت شاید بتواند آسیبهای کوچکی به طرف مقابل وارد کند. بهعبارت دیگر، این یک رویکرد پراکنده برای مبارزه است. نتایج آن را اگر روی نقشه یا نمودار رسم کنید، بهنظر میرسد که رنگ را در همه جا پاشیدهاید. پاشش رنگ، استعاره مناسب برای عملیات تجمعی است.
جنگ دریایی - عملیات زیردریایی و بهطور خاص حملات سطحی- برای ویلی ماهیت تجمعی یا انباشته دارد. جنگ شورشی و ضدشورشی نیز همینطور و همینطور جنگ هوایی و موشکی. او به بمبافکنها توصیه میکند که توانایی نابود کردن اهداف روی زمین از هوا با کنترل آنها جور درنمیآید و بدون کنترل، هیچ پیروزی نظامی وجود ندارد.
با این حال این دریاسالار آمریکایی در این مقاله، عملیات تجمعی را محکوم نمیکند. او این نوع عملیات را بهعنوان ابزاری ارزشمند ولی الحاقی به یک استراتژی نظامی فراگیر که بر مبنای عملیاتهای متوالی استوار است، به تصویر میکشد. با این حال، او عملیات انباشته را ذاتا بهعنوان یک استراتژی مستقل ناممکن میداند.
بنابراین، نسبت به کارآمدی اقدامات جمعه ائتلاف آمریکا- انگلیس علیه مواضع یمن، تردید دارد مگر اینکه ائتلاف دریای سرخ یک حمله آبی- خاکی علیه یمن انجام دهد- یک حالت متوالی از عملیات که آن هم با شرایط خاص طرف مقابل باید طراحی و اجرای زیرکانه داشته تا نتایج تعیینکنندهای به همراه داشته باشد.
عملیاتی که شبیه به بیانضباطی استراتژیک آمریکا در منطقه است
و در نهایت اینکه ائتلاف دریای سرخ بتواند با قدرت به ساحل پیش برود، تردید جدی وجود دارد. این به منزله بیانضباطی استراتژیک در موقعیت زمانی است که ایالات متحده، متحدانش و شرکای آن باید منابع خود را برای نمایشهای بسیار مهم، عمدتا در شرق آسیا، بهکار گیرند. بسیار بعید است که یک کارزار هوایی و دریایی که هدف آن مختل کردن و تضعیف عملیات حوثیها باشد، بتواند نظامیان یمن را شکست داده و تحت سلطه خود درآورد. با این حال در شرایط فعلی، این تنها گزینه عملی و قابلقبول ائتلاف است.
این دریاسالار آمریکایی در ادامه توصیه کرده است اگر رهبران ائتلاف میخواهند چشمانداز موفقیت خود را افزایش دهند، باید فشار را در یک دوره زمانی پایدار حفظ کنند تا بتوانند اثر شوک ناشی از حمله هوایی و موشکی را به غیر از انهدام سلاحهای دشمن، زیرساختهای پشتیبانی و تدارکات، تقویت کنند. با این حال بمباران از ارتفاع، شکلی پراکنده و نتیجه ناممکن از جنگ را شکل میدهد؛ درحالیکه آمریکاییها ممکن است بتوانند به این تصور خوشخیال باشند که با تمرکز بر حملات به موقع و حفظ فشار مداوم، رهبران حوثیها را از انجام حملات جدید به کشتیهای دریایی دریای سرخ منصرف کند.
نظامیان یمن را نباید محاسبهگران جنگی آماتور تلقی کرد
اگر به این حمله بهعنوان یک پیام به نظامیان یمن نگاه کنیم، بهنظر میرسد که آنها نسبت به محاسبات منطقی هزینه و فایده در قالب ائتلاف آمریکا و انگلیس بیتفاوت هستند. در این موضوع، حوثیها نیز درحالیکه محاسبهگران آماتور در هزینهها، منافع و ریسکهای عملیات نظامی نیستند، دیگر در استراتژی علیه اسرائیل و حامیان غربی آن آشکارا حرفی برای گفتن دارند؛ بهویژه با حمایت پنهان جمهوری اسلامی ایران.
این دریاسالار آمریکایی پیشبینی کرده است در آینده احتمال تشدید افقی جنگ روی نقشه و همچنین تشدید عمودی با خشونت بیشتر در این منطقه گذرگاهی دریایی وجود دارد. وضعیت مورد بررسی دقیق قرار دارد، نیازی به گفتن نیست. ویلی اضافه میکند، ناظران ائتلاف باید محدودیتهای رویکرد فراساحلی را درک کنند، بپذیرند و براساس آن کار کنند و گوش به زنگ باشند.