[راضیه زرگری]حملات در دریای سرخ، حمله هوایی در بغداد و ترور چهره شاخص حزبالله لبنان و درگیریهای مرزی رژیم صهیونیستی و لبنان؛ از آنجایی که دیگر جنایتهای رژیم اسرائیل و جنگ با مقاومت فلسطین به آن سوی مرزهای باریکه غزه سرایت کرده و جریان دارد، خشونت و درگیری گستردهتر در منطقه خاورمیانه محتمل، بعید یا اجتنابناپذیر است؟ گاردین در گزارشی تحلیلی به قلم پیتر بومونت، به این موضوع پرداخته است که در ادامه میخوانید.
محمد عطوت، یک فلسطینی ساکن اردوگاه آوارگان برج البراجنه در بیروت، شامگاه سهشنبه در حال صرف غذا با فرزندانش بود که خبر ترور منجر به شهادت صالح، معاون دفتر سیاسی حماس، در پایتخت لبنان منتشر شد: «یکی به من گفت که حملهای [در بیروت] رخ داده؛ لحظاتی بعد تلویزیون گفت هدف، العاروری است، سپس مردم به خیابانها آمدند. این ترور خیلی به آنها ضربه زد. او یک رهبر مهم برای ما بود.» در کافیشاپ او که مشرف به خیابانی تزیین شده با بنرها و پرچمهای حامی فلسطینی است، مشتریانش فیلم الجزیره از جنگ غزه را تماشا میکنند. عطوت میگوید: «ما هرگز فکر نمیکردیم که اسرائیلیها جرأت انجام این کار را در بیروت داشته باشند.» او معتقد است که دلیل ترور العاروری ناتوانی اسرائیل در یافتن و کشتن رهبران حماس در داخل غزه، ازجمله رهبر جنبش، یحیی سنوار، بود.
ترور العاروری پوششی برای مخفی کردن شکستهای اسرائیل است
بهگفته این شهروند فلسطینی ساکن لبنان، العاروری که دفترش مورد اصابت موشکها قرار گرفت، برای رژیم اشغالگر اهمیت داشت اما نه به اندازه فرماندهان حماس؛ ترور او پوششی برای مخفی کردن پیشرفت کند اسرائیل در دستیابی به اهداف جنگی اعلامشدهاش است. «این گام از خشم ناشی از عدمپیشرفت آنها ناشی شد. آنها در تلاشند تا نشان دهند که در جنگ به چیزی دست مییابند». با این حال او بر این عقیده نیست که تشدید تنشها میتواند منجر به جنگ همهجانبه بین حزبالله و اسرائیل شود.
با این حال این سؤالی است که روزهای بعد از ترور العاروری در بحثها و تبادلنظرها درباره احتمال گستردهتر شدن آتش جنگ در لبنان و منطقه پررنگ شده است؛ حتی در شرایطی که در پی این حمله، وضعیت عادی نسبتا ضعیف به حومه جنوبی بیروت، بهعنوان یکی از پایگاههای حزبالله، بازگشته است، ولی خیابانهایی که بلافاصله پس از اعتصاب خالی شده بودند، دوباره شلوغ شدهاند و نگرانی همچنان ادامه دارد. این اتمسفر در صحبتهای نجیب میقاتی، نخستوزیر مستعفی لبنان، القا شد؛ وقتی که جمعهگذشته از «خطر تلاش برای کشاندن لبنان به یک جنگ منطقهای با عواقب جدی، بهویژه برای لبنان و کشورهای همسایه» صحبت کرد.
شکست 3 ماهه رژیم اسرائیل در غزه و حماقت شروع خونریزی بیشتر در منطقه
صبح شنبه، درحالیکه حزبالله دهها راکت به سمت شمال اراضی اشغالی توسط رژیم اسرائیل شلیک کرد و گفت این رگبار تنها نخستین پاسخ آنها به ترور العاروری است، هشدار میقاتی طنیناندازی بیشتری بهخود گرفت. تبادلات آتش درگیری فرامرزی این واقعیت را برجسته کرده است که سه ماه بعد از جنگ در باریکه غزه، رژیم اسرائیل شروع به خونریزی بیشتر در منطقه کرده است.
از 8اکتبر، تبادلات محدود در سراسر مرز لبنان و فلسطین اشغالی - ازجمله حملات هوایی و حملات هواپیماهای بدون سرنشین - به یک اتفاق روزمره بین رژیم اسرائیل و حزبالله و همچنین گروههای دیگر در لبنان تبدیل شده است که به هر دو طرف تلفات وارد کرده است. گروههای مورد حمایت ایران در عراق، حملات خود را به پایگاههای نظامی ایالات متحده افزایش دادهاند، درحالیکه حوثیهای یمن - که مانند حماس و حزبالله مورد تأیید ایران بودهاند - پهپادهای دوربرد پرتاب کرده و کشتیهای تجاری را در اطراف مسیرهای کلیدی دریای سرخ تهدید کردهاند.
این در حالی است که داعش مسئولیت دو انفجار انتحاری در شهر کرمان را برعهده گرفت؛ انفجارهایی که در میان جمعیت در جنوب ایران رخ داد و 89نفر شهید شدند. همچنین حمله هوایی آمریکا در بغداد، فرمانده یک نیروی بسیج مردمی عراق را مورد حمله قرار داد و به شهادت رساند، اما مهمتر از همه این موارد، این درگیریها بیشتر در لبنان بوده است، جایی که وضعیت به اذعان برخی تحلیلگران به خطرناکترین حالت تبدیل شده است و آتشبس شکننده میان حزبالله و رژیم اسرائیل را که از زمان درگیری شدید دوم لبنان در سال 2006ادامه داشته، تضعیف کرده است.
تأکید سیدحسن نصرالله بر قوانین نانوشته درگیریها که از بروز جنگ تمامعیار جلوگیری میکند
هفته گذشته، درحالیکه حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، پس از ترور العاروری، دو سخنرانی تلویزیونی در سراسر کشور داشت، بهطور خاص و نه برای نخستین بار، به «قوانینی» اشاره کرد که خشونتهای بعضا نمایشی بین دو طرف را کاهش داده است. در میان تهدیدها و لفاظیها، این قوانین مدتهاست که مشخص کردهاند که هریک از طرفین تا چه حد آماده است، چه در هدف قرار دادن و چه در تلافی، درحالیکه از جنگ همهجانبه اجتناب کرده است.
در سرتاسر منطقه، بهویژه در مناطقی که درگیری غزه به آن سرایت کرده، آتشافروزی رژیم صهیونیستی در درگیری با حماس به تنشهای موجود دامن زده و آنها را تقویت کرده است. در لبنان اما مسئله، شکست هر دوطرف در اجرای آتشبس تحت فرمان سازمان ملل است که به جنگ 2006پایان داد و قرار بود رزمندگان حزبالله را از مرز خارج کند. برای بسیاری از تحلیلگران منطقه، این نکته واضح است که پس از نخستین حمله اسرائیل به پایتخت لبنان از سال 2006، ترور العاروری، مفهوم «تعادل بازدارندگی» مورد استفاده در تشکیلات نصرالله را به لبه پرتگاه سوق داده است.
چرا نصرالله تأکید کرد که اکنون «پاسخ اجتنابناپذیر» است؟
و درحالیکه برخی استدلال میکنند که شهادت یکی از مقامات ارشد حماس (و نه یک شخصیت برجسته حزبالله) حزبالله لبنان را سردرگم کرده است، نصرالله جمعه برای دومین بار در سه روز اخیر تکرار کرد که حزبالله لبنان اکنون موظف به انتقامجویی است و افزود که در غیر این صورت تمام لبنان در برابر حملات اسرائیل آسیبپذیر خواهد بود.
او گفت: «ما نمیتوانیم در مورد نقض این جدیت توسط رژیم اشغالگر، سکوت کنیم، زیرا این بدان معناست که همه مردم ما در معرض آتش اسرائیل قرار دارند. همه شهرها، روستاها و شخصیتهای عمومی ما در معرض خطر خواهند بود.» او افزود که پیامدهای سکوت «بسیار بزرگتر» از خطرات تلافیجویانه خواهد بود و اصرار داشت که اکنون «پاسخ اجتنابناپذیر» است.
با این حال، حتی همزمان با پخش سخنرانی سیدحسن نصرالله، تحلیلگران، مقامات و روزنامهنگاران، سخنان او را بیشتر به تهدید کلامی تحلیل کردند تا قصد واقعی برای رویارویی تمامعیار. همانطور که بسیاری در سه ماه گذشته پیشنهاد کردهاند، حزبالله بهدنبال اجتناب از یک رویارویی تمامعیار است یا خیر.
صرفنظر از ترور منجر به شهادت این فرمانده حزبالله، تحلیلگران درگیری محدود در اطراف مرز را مذاکره پیرامون مسائل حل نشده از جنگ 2006میدانند؛ با این همه، دبیرکل حزبالله بهطور قابل توجهی در صحبتهایش در سخنرانی جمعه نشان داد که حزبالله پس از شروع جنگ در غزه، آماده ارائه «راهحل» است و پایان جنگ در غزه را بهعنوان یک «فرصت تاریخی» برای بازپسگیری سرزمینهای اشغال شده توسط اسرائیل
معرفی کرد.
رمزگشایی از صحبتهای نصرالله به اندازه تحلیل جنگ سرد سخت است
رمزگشایی از ابهامات هوشمندانه و دقیق نصرالله به همان اندازه دانش میطلبد که آنالیز رفتاری روسیه در جنگ سرد. بهطوری که برخی در هفته گذشته این سؤال را مطرح کردند که آیا دبیرکل حزبالله در سخنانش خندهروتر بود؟ درحالیکه برخی دیگر بهدنبال شناسایی مخاطبان بخشهای مختلف پیام او بودند؛ با این گمانهزنیها که آیا نصرالله از راهحلی سخن گفت که مخاطبش آمریکا بوده تا نشان دهد حزبالله عملگراست؟ یا در مقابل، رژیم اسرائیل؟ آیا او فقط برای اعضای حزبالله صحبت میکرد یا برای طیف وسیعتری از حامیانش در ایران و دیگر کشورهای اسلامی، درحالیکه چشماندازی از آینده منطقه با کاهش نفوذ آمریکا ترسیم میکرد؟
رژیم اسرائیل میداند که به نفعش است از درگیری گسترده جلوگیری کند
برای «صنم وکیل»، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا در اندیشکده چتم هاوس، بازگشت غیرمنتظره آموس هوخشتاین، فرستاده ویژه ایالات متحده به بیروت در هفته گذشته، نشاندهنده این احتمال بوده که در پس خشونت در مرزها و صحبت از جنگ گستردهتر، تلاش برای یافتن راهحلی قابلقبول برای دوطرف وجود دارد. او اضافه میکند: «شاید راهحلی در حال انجام باشد که هر دوطرف را از لبه پرتگاه به عقب برگرداند؛ حتی زمانی که وزیر جنگ اسرائیل، یوآو گالانت، به هوخشتاین گفت که پنجره راهحل دیپلماتیک کوچک و در حال بسته شدن است.»
این تحلیلگر منطقه معتقد است تشدید درگیری نه به نفع حزبالله و نه به نفع اسرائیل است. «تفاوت بزرگ بین آنچه پس از 7اکتبر رخ داد و جنگ حزبالله و رژیم اسرائیل در سال 2006این است که حزبالله محاسبات خود را تغییر داده و میل خود به ریسک را نیز تعدیل کرده است. اکنون چیزهای بیشتری برای از دست دادن دارد. حزبالله در سیستم سیاسی لبنان که بسیار شکننده است، به یک بازیگر نهادی کلیدی بسیار قویتری تبدیل شده است. نمیتوان حزبالله را عامل فروپاشی رسمی لبنان دانست. زمانی که از یک نهاد غیردولتی به بخشی از دولت تبدیل شد، پس نوعی حس مسئولیتپذیری وجود دارد. در طرف رژیم اسرائیلی نیز، با وجود همه صحبتها و ادعاهایی که در مورد آمادگی نظامی و توانایی اعلام شده برای جنگ در دو جبهه میشود، اجماع در حال ظهور این است که این رژیم در بحبوحه پیامدهای بسیار شدید اقتصادی و اجتماعی ناشی از عملیات 7اکتبر و جنگافروزیهای بعدش در باریکه غزه که دهها هزار فلسطینی را به شهادت رساند، در شرایط فعلی به نفعش است که از درگیری گسترده جلوگیری کند.»
چرا جرقهای دیگر ممکن است آتش جنگ را در منطقه گسترش دهد؟
با این حال، در مقابل این تحلیل، عوامل دیگری هم وجود دارند؛ با توجه به اینکه جنگ در مرز دهها هزار نفر را آواره کرده است، واقعیت این درگیری - که هماکنون پایانی برایش تصویر کردنی نیست - در خطر بروز پویایی خاص قرار دارد. تبدیل شمال اراضی اشغالی به منطقه خالی از سکنه و نظامی که صدای انفجارهای روزانه در آن طنینانداز میشود، شتاب سیاسی فزایندهای را برای حل مشکل مرز شمالی با لبنان، ایجاد میکند؛ چه از طریق شهرکسازی با مذاکره و چه از طریق ابزار نظامی. در طول سه ماه گذشته، دامنه جغرافیایی حملات، حداقل در سمت اراضی اشغالی، بیش از پیش به جنوب لبنان نفوذ کرده است.
اینکه نصرالله احساس کرده که لازم است دو بار در طول سه روز درباره این موضوع صحبت کند، نیز بر احساس فوریت حزبالله برای پاسخگویی تأکید دارد و همچنین نشاندهنده اهمیت واکنش در مقابل ترور العاروری برای این جنبش است.
امل سعد، کارشناس اندیشکده چتم هاوس، هفته گذشته به فایننشال تایمز گفت: «حزبالله باید به سرعت پاسخ دهد، زیرا در شرایط جنگ، شما باید تعادل بازدارندگی را بازیابی کنید. به این معنی که بهدنبال تشدید تنش از نظر وسعت و شدت باشد اما از رویارویی با شدت بالا اجتناب کند. این موضعگیری نظامی و دیپلماتیک چه در نهایت چیزی بیش از یک مذاکره خطرناک را نشان بدهد یا ندهد، آنچه برای بسیاری روشن است خطر یک «اشتباه محاسباتی» مهلک است که میتواند هر اتفاق غیرقابل جبران دیگری را رقم بزند.»
ما فقط خدا، خودمان و شیعیان را داریم
محمد عطوت، صبح شنبه در کافی شاپ خود در لبنان به جنبش در حال ظهور توسط حزبالله میپردازد: «کشورهای عربی هیچ کاری برای فلسطینیها انجام نمیدهند. ما فقط خدا، خودمان و شیعیان را داریم که از طرف ما میجنگند. هر جا شیعه باشد [مثل حزبالله] افرادی فعال هستند و حداقل هماکنون، واقعیت جرقههای درگیری فرامرزی وضوح بیشتری نسبت به صحبتهایی دارد که از طرف آنها مطرح میشود.»