شماره ۵۰۳ | ۱۳۹۳ سه شنبه ۲۸ بهمن
صفحه را ببند
«ناصر عمادی» پزشک بدون مرز، پس از بازگشت از سفر کردستان عراق به «شهروند» می‌گوید:
مردم عراق به پزشکان ایرانی اعتماد دارند
نزدیک به 3‌هزار نفر در این سفر تحت‌‌درمان قرار گرفتند نیروهای پیشمرگه کرد حفاظت از ما را بر عهده گرفته بودند

امیر‌هاتفی‌نیا| سبیل دارد، یک عینک فِرِم‌مشکی و پاهایی که «مرز» نمی‌شناسد؛ افغانستان، کنیا، غنا، تانزانیا، زیمبابوه، سومالی، بروندی و ...  کوله‌اش را بر‌می‌دارد، لباسی که یک «ماه» سُرخ بر آن خودنمایی می‌کند را می‌پوشد و در جست‌و‌جوی زبانی مشترک برای ملت‌ها گام بر‌می‌دارد. درباره «ناصر عمادی» حرف می‌زنم؛ پزشک بدون مرزی که پیش از سفر به اقلیم کردستان عراق با او به گفت‌و‌گو نشستیم و حالا پس از بازگشت از این سفر بار دیگر با او همکلام شده‌ایم؛ برای چه؟! برای آن‌که بدانیم خدمت پزشکی در یک کشور بحران‌زده چقدر سخت است؛ برای آن‌که بدانیم خدمت پزشکی شکل‌های متفاوتی می‌تواند داشته باشد؛ برای آن‌که بدانیم عمادی و
 5 پزشک دیگر ایرانی چطور طی پنج روز 3‌هزار بیمار عراقی را معاینه کردند. آنچه در ادامه می‌آید شرح این ماجراست؛ ماجرایی که در گفت‌و‌گو با «ناصر عمادی» متخصص پوست، عضو هیات‌علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران و داوطلب جمعیت هلال‌احمر روایت شده است:
  از اتفاقاتی که در سفرتان به عراق افتاد بگویید. چه کارهایی انجام دادید؟
در آن‌جا اردوگاهی به نام «بحرکه» بود و افراد و خانواده‌هایی را که در جنگ داعش از شهر موصل و دیگر شهرها آواره شده بودند به این اردوگاه آورده بودند. این اردوگاه 3‌هزار نفر ظرفیت داشت و خدمات درمانی به افراد داده می‌شد. یک درمانگاه هم در «بحرکه» بود که تیم پزشکی ما در آن مستقر شد. در «بحرکه» افرادی معالجه شدند که مشکلات پوستی، داخلی
 و ... داشتند.
  چند روز در اردوگاه «بحرکه» بودید؟
دو روز در «بحرکه» ماندیم و کُردهایی که در جنگ با داعش از شهر موصل اخراج شده بودند معالجه شدند و از لحاظ بهداشتی و درمانی به آنها رسیدگی شد.
  بعد از «بحرکه» کجا رفتید؟
بعد از این اردوگاه وارد شهری به نام «بنسلاوا» شدیم؛ این شهر حدودا در 40 کیلومتری شهر اربیل است. با توجه به نیازی که مردم آن شهر به خدمات درمانی و بهداشتی داشتند و از پزشک متخصص بی‌بهره بودند، 3 روز در آن‌جا مستقر شدیم و بیماران پوستی و داخلی معالجه شدند. یک مرکز درمانی در «بنسلاوا» وجود داشت که در اختیار ما گذاشته شد و طی 3 روز در شیفت صبح و عصر با داروهایی که همراه خود برده بودیم توانستیم کار درمان را پیگیری کنیم.
  تا آن‌جا که مطلع بودیم تنها پزشک اعزامی از تهران شما بودید، درست است؟
بله اما 5 متخصص هم از شهر سنندج آمدند که در شهر اربیل به یکدیگر ملحق شدیم و تیم‌مان کامل شد.
  یک تیم 6 نفره؟
بله، یک تیم پزشکی متشکل از متخصصان پوست، اطفال، داخلی، زنان و متخصص قلب.
شرایط امنیتی چطور بود؟
در تمام طول سفر نیروهای پیشمرگه کرد حفاظت از ما را برعهده گرفته بودند؛ هر جا که می‌رفتیم آنها همراه ما می‌آمدند.
  به نظر می‌رسد که مردم استقبال خوبی از حرکت شما کردند، نظر مسئولان اقلیم کردستان چه بود؟
از آنجایی که کردستان به اقلیم کردستان تبدیل شده، وزارتخانه‌های مستقلی دارد؛ مثلا وزارت بهداشت(صحه) در آن‌جا مستقل است. طی جلسه‌ای که در این وزارتخانه داشتیم از حضور ما بسیار استقبال شد، چرا که در مدت این 5 روز نزدیک به 2‌هزار نفر را در «بنسلاوا» معالجه کردیم و حدود ‌هزار نفر هم در اردوگاه «بحرکه» معاینه شدند و در کل نزدیک به 3‌هزار نفر در این سفر تحت ‌درمان قرار گرفتند.
  تصمیمی برای ادامه‌ این سفرها گرفته شده؟ ممکن است مجددا به عراق سفر کنید؟
بله، در جلسه روز آخر که با مسئولان وزارت بهداشت(صحه) اقلیم کردستان داشتیم، از ما قول گرفتند با توجه به استقبال خوب مردم مجددا این اتفاق بیفتد. آنان می‌گفتند وقتی که خود ما در شهر «بنسلاوا» حضور پیدا می‌کردیم در حد
 100 نفر برای معالجه حاضر می‌شدند، در صورتی که با حضور شما این 100 نفر به 1000 نفر تبدیل شده است؛ حضور مردم 10 برابر شده که این مسأله اعتماد آنان نسبت به پزشکان ایرانی را نشان می‌دهد. مسئولان اقلیم کردستان متوجه این قضیه شدند و از ما خواستند که حتما حضور مستمر داشته باشیم و ما هم قول دادیم و قرار شد که با تأسیس مراکز بهداشتی و درمانی مشترک و همچنین کارهای تحقیقی و پژوهشی که در موسسات دانشگاهی آنها راه‌اندازی می‌کنیم، فعالیت‌های مشترک بیشتری با اقلیم کردستان داشته باشیم.
در همان جلسه قرار شد در آینده با توجه به پیشنهاد من به جای آن‌که فعالیت‌های ما به کارهای درمانی و بهداشتی محدود شود، آن را گسترش دهیم و کارهای آموزشی و پژوهشی را هم به فعالیت‌های خود اضافه کنیم. یعنی پزشکان عمومی، متخصص و پرستاران و بهیاران می‌توانند با کمک یکدیگر و با کارهای آموزشی، علم و تجربه خود را به دیگران منتقل کرده و در زمینه فعالیت‌های تحقیقی و پژوهشی فعال شویم؛ مثلا تحقیق کنیم که چرا یک بیماری شایع شده است و بهترین راه پیشگیری، تشخیص یا درمان آن چیست. کارهای پژوهشی می‌تواند نتایج خوبی داشته باشد که منجر به خدمات بهتر وزارت بهداشت اقلیم کردستان شود.
  ممکن است پزشکان دیگری هم تمایل داشته باشند که در این سفرها حضور پیدا کنند، شما مهم‌ترین نیازهای درمانی و بهداشتی آن منطقه یعنی اقلیم کردستان را چه می‌دانید؟
به متخصص اطفال، متخصص بیهوشی، متخصص داخلی و متخصص پوست نیاز بیشتری دارند، به دیگر رشته‌های جراحی مثل جراح عمومی، جراح ارتوپد و جراح قلب هم نیاز است. جالب است که بدانید جراح قلب همراه ما بود و توانستیم یک جراحی قلب باز انجام دهیم؛ جراح ارتوپد ما هم به همین صورت توانست برای بیماران جراحی انجام دهد. یعنی هر چند که زمان کوتاه بود اما شرایط مهیا شد. اگر این متخصصان فرصت بیشتری داشته باشند، می‌توانند کارهای بیشتری انجام دهند.
  به عنوان سوال آخر می‌پرسم، شما به کشورهایی که از لحاظ بهداشتی و درمانی در محرومیت هستند، سفر کرده‌اید، می‌خواهم بدانم سفر شما به اقلیم کردستان چه تفاوتی با دیگر سفرهای تان داشته است؟
به نظر می‌آید که اقلیم کردستان در مقایسه با کشورهای آفریقایی از نظر درمانی پیشرفته‌تر است اما نکته مهم آنجاست که نیازهای تخصصی اقلیم کردستان بسیار بیشتر است؛ در آن‌جا پزشکان عمومی، بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها را اداره می‌کنند؛ متخصصان تنها در 2، 3 شهر بزرگ مثل سلیمانیه و اربیل حضور دارند و هیچ نقشی در دیگر شهرها ندارند، در صورتی که این شهرها نیاز مبرم به پزشکان متخصص دارند و باید به‌طور ویژه‌ به آنان پرداخته شود. در پایان دوست دارم که بگویم من در تمام طول سفر با لباس جمعیت هلال‌احمر بیماران را معالجه می‌کردم.


تعداد بازدید :  282