شماره ۵۰۲ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۷ بهمن
صفحه را ببند
170 قربانی خبرچینی
پدرام ابراهیمی طنزنویس [email protected]

جامعه‌شناسان بسیاری عقیده دارند جامعه ما «کوتاه‌مدت» است. بدین‌معنی که عمر تصمیمات و اقدامات از چند‌ سال و چند ماه تجاوز نمی‌کند. در این جامعه، واکنش مسئولان به مشکلات، تزریق مسکّن است و خاکروبه‌ها زیر فرش پنهان می‌شوند. به اینها، دعواهای جناحی را هم اضافه کنید. خدا نیامرزد آن خرمگسی را که حزب و جناح را اختراع کرد و این تخم لق را در دهان خلایق کاشت. این جناح می‌گوید مشکل از آن جناح است. آن جناح هم که اوشکول نیست (یا مثلا القاعده نیست که هی به عهده بگیرد) می‌گوید: «آنّاگریندا. همین شما خوبی! ریشه و ساقه و میوه و پوست میوه و کود و همه چیز مشکلات، خود شما هستید. اسنادش هم در دفتر روزنامه موجوده» در این‌جا می‌خواهیم بدون حبّ و بغض سیاسی و با نگاه ملی و فراجناحی و البته کارشناسانه، بُن مشکلات را همچین عریان و شفاف به شما نشان دهیم زیرا عقیده ما این است که تا ریشه مشکل را نشناسیم، تلاش ما برای حل آن، خاک در اهواز پراکندن است.
مثلا همین ماجرای پرداخت پول به
 170 نماینده؛ ببینید، محمدرضا رحیمی که این روزها همه انگشت‌ها به سمت او نشانه رفته، معلول است. یعنی خود، معلول عواملی است که کار را به این‌جا کشانده. می‌گوید به 170نماینده مجلس پول داده. به خاطر سوابق بد اصلاح‌طلبان در ماجراهایی نظیر سوراخ لایه ازون (که دارد به سولاخ تبدیل می‌شود) و سونامی 2004، اول از همه ذهن آدم متوجه نمایندگان اصلاح‌طلب می‌شود. ولی آیا ریشه مشکلات این‌جاست؟ نه. زیرا آنها در 3 مجلس اخیر (با تماشاچیان جلسات علنی روی هم رفته یا درواقع کنار هم رفته) 150 نماینده هم نداشته‌اند. پس باید انگشت اتهام را بچرخانیم. اما آیا عقل سلیمی در کره زمین وجود دارد که از دریافت کمک مالی برای مخارج انتخاباتی صرف‌نظر کند؟ نه. پس باید ببینیم چه کسی انتخابات و مخارجش را به کشور ما وارد کرد؟ آیا شما هم به همانی فکر می‌کنید که ما فکر می‌کنیم؟ بله؛ انگلیس. آنها در دوران قبل از مشروطه‌خواهی که دغدغه‌ رعایای ایرانی، کلفت و نازک بودن سیخ کباب و خوشگوشت بود، آن‌قدر تلقینات خود را به گوش میان‌مایگان ما چپاندند که آنها فریب خورده و دم از حق اکثریت زدند. اما آیا انگلیسی‌ها این معانی را به یکباره از حلق‌شان درآورده بودند؟ نه. باید گفت اجداد همین کسانی که امروزه با وایبر و واتس‌آپ به جان کانون خانواده‌ ایرانی افتاده‌اند، در عصر استعمارگری کهن، مفاهیمی مثل دموکراسی را اختراع کردند که زندگی جوامع سنتی را که ماست‌شان را می‌خوردند خراب کنند. اما آیا این انگیزه کافی است؟ نه. زخمی که آن ماکیاولیست‌های تمامیت‌خواه خورده بودند، از رنساس بود و رنسانس رخ نمی‌داد اگر شرقی‌ها در دوران شکوفایی تمدن بین‌النهرین، علم خود را بی دریغ به آندلس و روم صادر نمی‌کردند. ولی آیا مشرقیان علم خود را در راه رضای خدا صادر می‌کردند؟ نه. اجداد همین اعرابی که هی در زمین فوتبال وقت‌کشی کرده و شده نفتشان را می‌پاچند تو صورت ماهی‌ها، ولی قیمت را بالا نمی‌برند، برای همچشمی با تمدن پارسی، علم خود را به رقیبان ایران صادر کردند. ولی آیا آنها کِرم داشتند؟ نه. مشکل این بود که در زمان حمله مغول‌ها، ایرانیان نتوانستند مقاوت کنند و ایلغار مغول به سرزمین اعراب رسید و همچین مثل موبر از بیخ تراشید و رفت جلو. ولی آیا مغول‌ها بدون انگیزه، سختی راه و مشقات جنگ را تحمل می‌کردند؟ نه. آنها شنیده بودند که در ایران پادشاهانی حکمران بوده‌اند که طلا و الماس از در و دیوارشان بالا می‌رود. مغول که هیچ، اگر حزب سوسیال دموکرات سوییس هم بود وسوسه می‌شد. ولی مهاجمان علم غیب داشتند؟ نه. این شاعران و نویسندگان بودند که بدون ممیزی و بدون نظارت همه اخبار را با آب و تاب و اغراق فراوان ضبط و پخش می‌کردند. آیا خودشان پخش می‌کردند؟ نه. آن هخامنشیان خدانشناس بودند که چاپار و چپر بازی راه انداختند و راه انتشار اخبار خفیه را باز کردند. آخ امان از این خبرها و خبرنگاران و خبرچینان که جهان هرچه می‌کشد از دست آنان می‌کشد. فکر می‌کنم قشنگ متوجه شدید ریشه این فساد مالی و سایر مشکلات مملکت زیر سر چه قشری است. بس است دیگر؛ کمی دیگر ریشه‌یابی کنیم، به نفت می‌رسیم. عزت زیاد

 


تعداد بازدید :  302