[ مرضیه موسوی ] بیش از یک دهه از آغاز فعالیتهای «صندوق احیا و بهرهبرداری بناهای تاریخی و فرهنگی» میگذرد؛ نهادی که برنامه واگذاری بناهای واجد ارزش تاریخی را در دست کار داشت تا با تعریف کاربریهای اقتصادی و مناسب کالبد بناهای تاریخی، به حیات دوباره این بناها کمک کند. صندوق احیا در طول این سالها آزمون و خطاهای زیادی را پشتسر گذاشته و تجربههای زیادی در این زمینه به دست آورده است. عمارتهای تاریخی و بناهای ارزشمند زیادی در این سالها به شکوفایی رسیدند و علاوه بر کمک به چرخه اقتصاد گردشگری، بقای خود را ادامه دادند. با این حال، اقدامات این صندوق با چالشهایی هم همراه بوده. «سجاد عسگری»، دبیر کمیته پیگیری حفاظت از خانههای تاریخی تهران، میگوید: «احیای بسیاری از بناهای تاریخی در گوشه و کنار کشور، از اقدامات مهم صندوق احیا و بهرهبرداری بناهای تاریخی و فرهنگی است. اما این صندوق در سالهای گذشته تنها روی بناهای دولتی تمرکز داشته و بخش خصوصی نیاز به توجه بیشتری دارد.»
مشکلات مالی و کمبود بودجه مرمت و احیا، مشکلی است که دولت برای حل آن دست به واگذاری بناهای تاریخی و فرهنگی به بخش خصوصی زده است؛ اقدامی که صندوق احیا و بهرهبرداری از بناهای تاریخی و فرهنگی بیش از 10 سال است در پیش گرفته. «سجاد عسگری»، فعال حوزه میراث فرهنگی و گردشگری و دبیر کمیته پیگیری حفاظت از خانههای تاریخی تهران، از تجربه مواجهه با بناهای واگذارشده به بخش خصوصی، به «شهروند» میگوید: «در کشورمان همواره بخش خصوصی عملکرد بهتری نسبت به بخشهای دولتی داشته، چراکه با ایدههای مختلف، بناهای تاریخی را وارد چرخه اقتصادی کرده است. از طرفی وقتی دولت بودجه کافی ندارد تا صرف بناهای تاریخی کند، برای ادامه حیات این بناها مجبور به کمکگرفتن از بخش خصوصی هستیم.»
به عقیده او، صندوق احیا در مجموع در این سالها کارنامه خوبی از خود به جا گذاشته است. با این حال، در برخی حوزهها، هنوز نیاز به حضور بیشتر، احساس میشود. عسگری میگوید: «از ابتدای تاسیس قرار بود صندوق احیا هم به واگذاری و احیای بناهای تحت مالکیت خصوصی بپردازد و هم بناهایی که تحت مالکیت دولت هستند. اما در عمل این اتفاق به صورت کامل رخ نداد و صندوق احیا به سمت واگذاری بناهای تحت نظارت میراث فرهنگی رفت و از بناهای دارای مالک خصوصی باز ماند.»
جای خالی حلقههای واسط
تمرکز صندوق احیا روی بناهای دولتی باعث شده تا در سالهای گذشته، بسیاری از بناهای تاریخی و واجد ارزش میراثی، از چرخه مرمت و احیا باز بمانند و برخی از آنها به جای بازگشت به چرخه رونق گردشگری، به سمت فرسودگی و ویرانی حرکت کنند. «خانه نصیرالدوله» در محله امامزاده یحیی(ع) تهران یکی از نمونههایی است که به دلیل عدمتمرکز بر بخش دولتی به سمت ویرانی پیش میرود، در حالی که میتوانست بخشی از پازل گردشگری در قلب تهران باشد و علاوهبر مرمت، به چرخه اقتصادی گردشگری در تهران بپیوندد.
عسگری درباره ضعف اقدامات صندوق احیا در بخش خصوصی میگوید: «بناهای تاریخی بخش خصوصی با چالشهای مختلفی روبهرو هستند و گاهی خلأهای قانونی باعث گرفتاری آنها در چرخه فرسودگی میشود. مثلا مالکان نمیتوانند در بافتهای تاریخی و در ملکهای واجد ارزش، آنطور که دلشان میخواهد ساختمانسازی کنند و باید طبق ضوابط میراث فرهنگی عمل کنند. این در حالی است که مالکان اغلب میخواهند از ملکی که دارند، بهره اقتصادی کافی را ببرند. برخی از این ملکها موروثی هستند و برای تعیین تکلیف آنها باید با تعداد زیادی از ورثه در گوشه و کنار جهان به توافق رسید. اینها کار را برای علاقهمندان به احیای خانههای تاریخی سخت میکند.»
او نبود یک حلقه واسط بین مالکان خانههای تاریخی و سرمایهگذاران این عرصه را یک خلأ بزرگ در این زمینه میداند و میگوید: «شهروندان معمولا نهادی را سراغ ندارند که با مراجعه به آن بخواهند از وضعیت بناهای تاریخی باخبر شوند و برای سرمایهگذاری روی احیا و مرمت آن بنا تصمیم بگیرند. در حالی که اگر این افراد به صندوق احیا مراجعه کنند، میتوانند مشاورههای خوبی در این زمینه به دست بیاورند. اما تاکنون هیچ تبلیغاتی از سوی صندوق احیا برای ارائه این مشاورهها ندیدهایم. مزایدههایی که توسط این صندوق برگزار میشود، همگی مربوط به بناهای تحت مالکیت دولت و میراث فرهنگی است، در حالی که این صندوق میتواند برای همه بناهای تاریخی، چه بخش خصوصی و چه دولتی، چنین اقدامی را انجام دهد.»
تنوع کاربری
چالش مرمت و احیای بناهای تاریخی در ایران به همینجا ختم نمیشود و آفتی به نام «عدمتعریف کاربری درست» سالهاست که به جان این بناها افتاده. دبیر انجمن پیگیری حفاظت از خانههای تاریخی میگوید: «در سالهای اخیر اغلب خانهها و بناهای واجد ارزش در کشور، به اقامتگاه گردشگری یا رستوران و کافه تبدیل شدهاند. درواقع به جز این دو تعریف، ایده قابل توجه دیگری برای استفاده و بهرهبرداری از بناهای تاریخی به چشم نمیخورد. در حالی که بسته به موقعیت و شرایط هر بنا، میتوان از آن برای راهاندازی مجتمع فرهنگی، مطب، دفتر کار، باغ-تالار عروسی یا حتی منزل مسکونی استفاده کرد.»
او محدودیت در کاربری را آسیبزا میداند و میگوید: «وقتی ما کاربریهای محدودی برای بناهای تاریخی تعریف میکنیم، درواقع بازار این نوع کاربری را بهسرعت اشباع میکنیم و این مسئله باعث میشود سایر پروژههای احیا و مرمت و بهرهبرداری، با شکست مواجه شود. چند عمارت تاریخی دیگر در تهران یا شهرهای تاریخی دیگر گنجایش تبدیلشدن به کافه را دارد؟ همین مسئله باعث میشود اقتصاد گردشگری دچار چالش و مشکل شود. در نتیجه بناهای تاریخی کمکم به بناهایی با فضای مرده تبدیل میشوند و به مرور از بین میروند.»
خانه عامریها، یک تجربه موفق
واگذاری بناهای تاریخی به بخش خصوصی، مرمت و بهرهبرداری از آنها در بسیاری از بافتهای تاریخی کشور اتفاقی موفق بوده و نتیجه خوبی به جا گذاشته است؛ نمونهاش خانه عامریها در کاشان که بعد از مرمت، به بوتیک هتل تبدیل شده و تاثیر زیادی در رونق گردشگری در این شهر دارد. سجاد عسگری در اینباره میگوید: «گرچه بافت تاریخی کاشان پیش از تبدیل خانه عامریها به بوتیکهتل، ساماندهی شده بود، اما راهاندازی این عمارت به شکوفاشدن هرچه بیشتر گردشگری در کاشان کمک کرد. چنین تجربهای را در بسیاری از بافتها و مناطق تاریخی دیگر هم شاهد هستیم.»
به گفته این فعال حوزه گردشگری و میراث فرهنگی، عملکرد نظارتی صندوق احیا در سالهای گذشته به شکل مطلوبتری درآمده و این مسئله به مرمت بهتر بناهای تاریخی دامن زده است. از طرفی دیگر، خبری از قراردادهای طولانیمدت برای بهرهبرداران بناهای تاریخی در کار نیست تا کمتر شاهد تکرار تجربه «عمارت مسعودیه» و نگهداری غیراصولی از آن باشیم. عسگری میگوید: «انجام درست و اصولی این اقدامات و وظایف، کمک میکند که تکیه اقتصاد از نفت برداشته شود و به سمت گردشگری پیش برود.»