[شهروند]برای ساخت یک اسکله، اخذ 35 مجوز از سازمانها و نهادهای مختلف لازم است، روندی دشوار که مدت زمانی فراوان میطلبد. این روند طاقتفرسا زمانی پیچیدهتر میشود که بدانید وقتی به اخذ مجوز پانزدهم برسید، تاریخ مجوز اول تمام شده است! در واقع باید برگردید و دوباره از نو، فرآیندی را آغاز کنید که در دور باطل بروکراسی، تاب میخورد و به جایی نمیرسد. این جریان تنها درباره ساخت اسکله صدق نمیکند و سرمایهگذاری در هر زمینهای را به دشواری میکشاند، آن هم در منطقهای که مقام معظم رهبری بارها درباره اهمیت آن تاکید کردهاند. ایشان با تعبیر «گنج پنهان» از این منطقه یاد کردهاند و آخرین بار، 20 شهریور امسال هم در دیدار با مردم سیستانوبلوچستان گفتند: «اگر مصوبات سفر اوایل دهه ۸۰ به سیستانوبلوچستان، کامل اجرا و دچار بیتوجهی و غفلت نمیشد، چهره امروز استان متفاوت بود که امیدواریم این دولت با کار و تلاش جدی، مشکلات را کاهش دهد.» دولت هم با حضور شورای توسعه مکران تلاش کرد طرحهایی وسیع و کارآمد را همراستا با همین هدف برنامهریزی و عملیاتی کند. با این حال، گویا همچنان مانعی مهم برای تسهیل جریان و تحقق رویای توسعه مکران وجود دارد، چراکه بیستودوم شهریورماه همین امسال، تقاضای بررسی دوفوریتی لایحه اساسنامه سازمان توسعه سواحل مکران در دستور کار مجلس قرار گرفت، اما نمایندگان بهرغم اصرار دولت، با بررسی فوری این لایحه مخالفت و لایحه را یکفوریتی کردند که باعث شد لایحه اساسنامه سازمان توسعه سواحل مکران، از اولویت کار مجلس خارج شود. حالا با توجه به اینکه در هفتههای آتی برنامه هفتم در دستور کار مجلس قرار خواهد گرفت و پس از آن هم بررسی بودجه، عملا بررسی و تصویب لایحه اساسنامه سازمان توسعه سواحل مکران به مجلس بعدی خواهد کشید.
چرا سازمانشدن ستاد توسعه اهمیت دارد؟
برای اهمیت موضوع به سالهای پیش یکی از زیباترین مناطق گردشگری مکران، بریس، میرویم؛ زمانی که حسن روحانی، رئیسجمهوری سابق، در بازدید از چابهار به اهمیت منطقه مکران اشاره کرد، اما عملا اقدامی در این زمینه انجام نداد. ماجرا به سال 93 و صحبتهای او در این زمینه بازمیگشت. همان زمان، بریس، شهری زیبا، پر از ظرفیتهای گردشگری، آب نداشت! در سالهای بعدی هم آب از طریق حملونقل با تانکر به ساکنان میرسید. در سالهای بعدی هم هیچ پیشرفتی در این زمینه حاصل نشد و دولت قبلی با کوهی از وعدههای عملنشده، سکان هدایت کشور را به دولت فعلی سپرد. دولت فعلی در جهت تحقق رویای توسعه مکران، به تشکیل شورای توسعه سواحل مکران همت گماشت، اما همین حالا هم اگر از بریس بازدید کنید، باز هم آب ندارد! چرا؟ درست است که ستاد توسعه مکران، توسعه را مفهومی بسیار جامعتر از محرومیتزدایی تعریف کرده است، اما وقتی ماجرا را در شورا مطرح میکنیم، ابعاد قضیه روشنتر میشود؛ یکی از نهادها دستور تامین آب مردم را از طریق آبشیرین میدهد، نهاد دیگری میخواهد خودش متولی باشد، سازمان دیگری نمیخواهد بودجه اختصاص بدهد و نهاد دیگری میخواهد، اما نیاز به مجوزهای مختلف دارد. به همین علت شما در مسیر بازدید از ساحل، لولههایی را میبینید که کنار جاده رها شدهاند و آب همچنان با تانکر به مردم منطقه میرسد. وقتی موضوع را با اعضای شورای توسعه مکران در میان میگذاریم و میپرسیم، به اهمیت لایحه اساسنامه سازمان توسعه سواحل مکران اشاره میکنند. در واقع بر این باور هستند چنانچه این شورا به سازمان تبدیل شود، میتواند نهادها و سازمانهای مربوطه را به همکاری فرابخواند تا مشکلات یکی پس از دیگری رفع و رجوع شوند.
اما و اگرهای یک «سازمان»
البته این موضوع با اما و اگرهایی هم همراه است. در واقع باید دقت داشت تبدیلشدن ستاد توسعه به سازمان باید با تحقیقات مفصل به اثبات رسیده باشد، چراکه کشور گاهی با تجربههایی تلخ در این زمینه مواجه بوده است؛ از جمله ماجرای ادغام دو وزارتخانه بازرگانی و صنایع و معادن که در سال 1390 با تصویب شورای نگهبان به وزارت «صمت» تبدیل شد. این درحالی است که تیرماه همین امسال، بعد از 12 سال، دوباره به ایده تفکیک بازگشتند و کلیات لایحه تشکیل وزارت بازرگانی به تصویب مجلس رسید. به این ترتیب، میتوان بهراحتی دریافت که ایده اولیه ادغام وزارتخانههای بازرگانی و صنایع و معادن در سال 90 با تحقیقات لازم همراه نبوده است والا نباید بعد از گذشت یک دهه، احساس شود که این ایده اشتباه بوده است! همین موضوع باید در تشکیل سازمان توسعه سواحل مکران نیز مدنظر قرار گیرد. اما موضوع اینجاست که نباید این بررسی بهانهای برای به تاخیر انداختن ماجرا باشد. مجلس میتوانست به جای خارجکردن لایحه اساسنامه سازمان از دوفوریت و به تاخیر انداختن ماجرا، لایحه مذکور را با دقت نظر بررسی کند. در واقع اینکه منتقدان لایحه میگویند تشکیل چنین سازمانی، نیاز به بررسی دقیقتر دارد، درست است، اما آیا زمان درباره اهمیت مکران، در همین سالها هم بیوقفه از دست نرفته است؟ آیا فرصتها از پی یکدیگر نسوخته است؟