شماره ۴۹۷ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۰ بهمن
صفحه را ببند
آيا مي‌دانيد منطق مخالفان چيست؟

عده‌اي از نيروهاي تندرو با روند مذاكرات ايران و 1+5 مخالفت مي‌كنند و هرگاه در اين مذاكرات گشايشي رخ مي‌دهد، مخالفت‌ها آشكارتر و حادتر و تبليغاتي‌تر مي‌گردد. وقتي از بيرون نگاه مي‌كنيم از خود مي‌پرسيم كه چگونه ممكن است كه يك عده تا اين حد و برخلاف منافع ملي كشور عمل كنند؟ در پاسخ بايد گفت، عناصر اصلي مخالف بر اين گمان هستند كه رسيدن به فضاي آرامش سياسي در روابط خارجي و نيز بيرون رفتن از ناپايداري در اين روابط از يك سو عملكرد سوء آنان را در گذشته آشكارتر مي‌كند و از سوي ديگر اقتصاد زيرزميني تضعيف مي‌شود و از آن‌جا که بند ناف اين گروه به اقتصاد سياه بند است با آن مخالفت می‌کنند و با بريده شدن اين بند، بقاي آنان نيز در خطر قرار خواهد گرفت، همچنان كه در 18 ماه گذشته بخشي از اين بندها بريده شده و فشار آن بر بقاي نيروهاي تندرو مشهود است. ولي اين يك سوي ماجراست، زيرا نيروهاي مذكور طرفداراني دارند كه به گونه ديگري توجيه مي‌شوند و با طرح مسائل راست و دروغ سعي دارند كه اين نيروها را با خود همسو نگه دارند. بدين خاطر برخي از گزاره‌ها را در ميان آنان رواج مي‌دهند. اخيراً مجموعه‌اي از اين گزاره‌ها تحت عنوان «آيا مي‌دانيد؟» درباره مذاكرات ايران و 1+5 و سياست‌هاي هسته‌اي دولت در رسانه‌هاي تندروها منتشر شده است، هرچند بيشتر اين گزاره‌ها دروغ و ناقص است، ولي فارغ از اين‌كه راست يا دروغ باشد، نشان‌دهنده وجود نگاهي است كه در پشت آنها قرار دارد. نگاهي كه جز ضرر و زيان براي كشور نتيجه ديگري دربر ندارد. ابتدا چند نمونه از اين گزاره را با هم مرور كنيم: «آیا می‌دانید آقای جلیلی موفق شده بود با بهانه‌های واهي، غرور غرب را لگدمال کرده و آنان را از استانبول به بغداد و از بغداد به مسکو و از مسکو به آلماتي و از... به ... بکشاند و به این ترتیب ایران به اوج قله هسته‌ای و عزت و اقتدار رسید... آیا می‌دانید وزیر امور خارجه آمریکا برای ملاقات با دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران و نه وزیر خارجه به مدت ۴۵ دقیقه به انتظار نشست، اما موفق به مذاکره با جلیلی نشد و غرورش به شدت لطمه دید... آیا می‌دانید، در کتاب خاطرات خانم کلینتون رسماً به موفقیت تیم مذاکره‌کننده قبلی اعتراف شده است و ایشان صراحتاً به شکسته‌شدن غرور غرب اذعان داشته است...»
اين گزاره‌ها به خوبي نشان مي‌دهد كه سياست خارجي در ذهنيت اين افراد چقدر ساده‌لوحانه است، و آن را با رجزخواني‌ها و رفتارهاي خاله‌زنكي و شخصي اشتباه گرفته‌اند. آنان گمان مي‌كنند، وظيفه ديپلماتيك حال‌گيري طرف مقابل در يك اتاق دربسته است و مسائل سياست خارجي به موضوعات رواني و شخصي تقليل پيدا مي‌كند. گمان اين جماعت بر اين است كه وزير خارجه فلان كشور برحسب انگيزه‌هاي شخصي رفتار مي‌كند و اگر طرف مقابلش ديرتر از موعد سرقرار حاضر شد فوري عصباني مي‌شود و قرار را ترك مي‌كند، و اگر نيم ساعت معطل ماند، ناشي از ضعف اوست. البته ممکن است قرار را ترک کند ولی این ربطی به عصبانیت او ندارد. در حالي كه آنان آموزش ديده‌اند تا انگيزه‌ها و خصلت‌هاي فردي را در روابط ديپلماتيك ناديده بگيرند و اولويت اول آنان منافع كشورشان باشد. در اين صورت ممكن است وزير خارجه يك كشور قدرتمند نيم ساعت پشت در اتاق وزير خارجه يك كشور ضعيف بنشيند، تا با او گفت‌وگو كند و این ربطی به ضعف او ندارد. فقط يك ذهنيت ساده و توسعه‌نيافته است كه اين مورد را به‌عنوان نقطه قوت خود مي‌بيند. برخي از كشورهاي شرق آسيا در برخورد با ديگران تواضع و فروتني را به نهايت مي‌رسانند، ولي اين به معناي ضعف يا بي‌خاصيتي آنان نيست. اتفاقاً برعكس آنان براي حفظ و تأمين منافع ملي خودشان چنين مي‌كنند. همان كسي كه در دیدارهای فردی نهايت تواضع را به كار مي‌برد، وقتي كه بيرون رفت شمشير تحريم را از نيام مي‌كشد و بزرگترين خسارات را به ديگران وارد مي‌كند. اتفاقا تواضع را به‌عنوان یک حربه استفاده می‌کنند وقتی ببینند طرف آنان از تعریف و تمجید خوشش می‌آید در هر جمله خود از او تعریف می‌کنند و در برابرش متواضعانه رفتار می‌کنند. در عرصه سیاست جهانی، کشورها به گونه‌اي رفتار مي‌كنند كه در صورت نياز بهترين و مودبانه‌ترين الفاظ را در برابر ديگران، به كار مي‌برند ولي در عمل شدت به خرج مي‌دهند. و اين رفتار مودبانه حامي آن شدت عمل است و نه نشان‌دهنده ضعف. در مقابل ديپلماسي ما برعكس است. در رفتارهاي فردي و سخنراني‌ها تند عمل مي‌كنيم و حتي از صريح‌ترين كلمات در سخنراني سازمان ملل استفاده مي‌كنيم ولي در عمل چه؟ خود دانید.
كارنامه دولت‌ها در سياست خارجي را با اين نوع گزاره‌ها نمي‌توان سنجيد. كارنامه دولت‌ها بايد ملموس و عيني باشد. دولت پيشين هيچ‌گاه نتوانست نشان دهد كه به كجا مي‌خواهد برود و با چه هزينه‌اي و تا چه حد اين هدف عملي است. روابط بين‌الملل از روي اصطلاحش هم مي‌توان فهميد كه بين‌الملل است و فقط يك سر ندارد، بلكه طرف‌هاي گوناگون دارد. و اين‌طور نيست كه يك كشور بتواند هر نوع رفتاري را پيشه كند و جلو برود، همچنان كه ايران اجازه نمي‌دهد كه ديگران بر اين سياق رفتار كنند. طبيعي است كه در مسير ما نيز ديگران قرار دارند بايد رفتارهاي آنان نيز به دقت محاسبه شود. 

حتماً اين افراد فراموش نكرده‌اند كه روزگاري مي‌گفتند محال است که ايران تحريم نفتي ‌شود كه اگر بشود نفت به 200 دلار مي‌رسد. بعد هم تحریم شدیم و نفت نه‌تنها به 200 دلار نرسيد كه الان در سراشيبي سقوط است. مي‌گفتند تحريم سوئيفت و بانك مركزي غيرممكن است. و باز هم البته شد و مشکلاتش را همه می‌دانند. خب آنان براساس اين پيش‌فرض‌ها رفتار كردند و اگر پيش‌فرض‌هاي آنان درست بود كه به‌طورحتم از طرف مردم حمايت مي‌شدند ولي وقتي تمامي آن پيش‌فرض‌ها غلط از آب درآمد و هزينه‌هاي اين تحليل غلط بر گرده مردم تحميل شد، آيا نبايد از اين پس حداقل براي مدتي از بیان اين تحليل‌هاي نادرست دست بردارند؟ اگر ادعاها و تحليل‌هاي دولت پيشين و گروه مذاكره‌كننده هسته‌اي آن را ليست كنيم، تعداد گزاره‌هاي غلط آنان، بيش از تعداد انگشتان دست خواهد شد. در حالي كه در سياست خارجي وقتي كه يك گزاره سياستمدار غلط از آب درآيد بايد تا آخر عمر استعفا دهد و مسئوليت تبعات گزاره غلط خود را بپذيرد. ولي چه مي‌توان گفت كه اينجا ايران است و هر تعداد هم كه گزاره‌هاي شما غلط باشد، ظاهراً نيازي به پاسخگويي نداريد و حتي مي‌توانيد مجدداً مدعي شويد كه آن گزاره‌ها درست بوده است! به‌عنوان حسن‌ختام پیشنهاد می‌کنیم دوستان به جای دل‌نگرانی‌های بیهوده و من درآوردی، سخنان دیروز مقام معظم رهبری را آویزه گوش کنند و دیگر در پی این‌گونه نگاه‌های تخریبی نباشند.

 


تعداد بازدید :  144