شماره ۴۹۷ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۰ بهمن
صفحه را ببند
تفکیک یا ترکیب؟
| جمشيد رضایی | كارشناس منابع طبيعى |

«زباله‌هاى تفكيک شده سرمايه‌اند». اين جمله‌ای است حک  شده بر تابلويي تزیينى در یکی از ايستگاه‌های مترو شهر تهران. يك متر پايين‌تر از محل نصب تابلو، يك كيسه پلاستیکی زرد رنگ که - ظاهرا به جاى سطل زباله - به دیوار نصب شده جلب توجه می‌کند. اگر به كشورهاى ديگر سفر نكرده باشيم، دست کم در فيلم‌ها و سریال‌های خارجی، مخزن‌های زباله خاصی که از 3 بخش مجزا تشکیل شده و در خیابان‌ها، ایستگاه‌های مترو و دیگر مکان‌های عمومی کار گذاشته شده‌اند را زیاد دیده‌ایم. سطل‌هایی با 3 مخزن تفکیک شده که يكى از آنها برای زباله‌هاى خشك مثل كاغذ، ديگرى برای زباله‌هاى تر مثل پوست ميوه‌ها و آخرین مخزن هم برای شيشه و قوطى‌های نوشابه در نظر گرفته شده است. تفكيك از مبدأ زباله‌ها اتفاقي نیست كه طی یک یا دو شب در این کشورها نهادینه شده باشد و قطعا فرهنگ‌سازی و آموزشی چند ساله پشت آن بوده تا امروز که زباله در این کشورها به قول آن نوشته تزیینی (بر این واژه تاکید دارم!) داخل مترو به سرمايه‌اى غير قابل انكار تبدیل شده است. این میان شاید اولین سوالی که ذهن ما را به خود مشغول می‌کند این باشد که فرهنگ تفكيك زباله از مبدأ در كشورهاى پيشرفته، به چه دلیل از حمایت همه جانبه مردم و مسئولین این کشورها برخوردار شده است؟ اعتماد دو طرفه‌ای که حقیقتاً به جلوگیری از هدر رفتن سرمایه ملی آنان انجامیده. برای یافتن جواب سوال فوق و اینکه چرا طرح‌های مشابه در کشور ما هنوز به سرانجام مطلوب نرسیده شاید مرور خاطره‌ای شخصی خالی از لطف نباشد. چندی پیش همزمان با اجرایی شدن طرح - کوتاه مدت - تحویل زباله‌های تفکیک شده (خشک و تر) از منازل یا همان مبدأ، از سوی شهرداری تهران، این بنده کمترین تحت تأثیر فیلم‌ها و سریال‌های آموزنده خارجی  - پخش شده از مبادی و مجاری رسمی همچون صدا و سیما و شبکه ویدیویی مجاز خانگی - و همچنین القائات برخی دوستان خارج نشین و خارج دیده، در یکی از جلسات ماهیانه ساختمان پیشنهاد کردم کلیه واحدها – یا همان همسایه‌ها – زباله‌های خشک خود را از زباله‌های تر جدا کرده و پس از رسیدن آن به یک حجم قابل اعتنا، شهرداری محل را برای دریافت و انتقال آنها در جریان قرار دهیم. این پیشنهاد با استقبالی قابل توجه به تصویب اکثریت اعضای ساختمان رسید اما نهایتا بعد از گذشت 2 هفته و در پی چندين و چند بار تماس با شهرداری محل، زباله‌هايى كه با صرف وقت و انرژى بسیار تفكيكشان كرده بوديم، قاطى پسماندهای ديگر شد و رفت! می‌پرسید چطور؟ خیلی ساده! اپراتورهای محترم خودروهای حمل زباله، کاغذ‌ها و روزنامه‌ها و مقواها و اصولا هرچه زباله خشک و قابل بازیافت و تفکیک شده در بساط ما بود با زباله‌های تر خودشان که همراه آورده بودند «ترکیب» کردند و رفتند. خلاصه که بعد از این اتفاق فرخنده همان اندک شور و شوق و از همه مهم تر اعتماد باقی مانده هم سلب شد و با خود گفتيم «اصلاً چه فايده!» دوستی می‌گفت در یکی از شهر‌های كوچك كانادا 95 درصد از زباله‌ها بازيافت شده و دوباره به چرخه مصرف باز مى‌گردند. احتمالا چرايی و لزوم انجام این کار را ما هم مى‌دانيم اما در پانزدهمين سال از قرن بيست و يكم شاید دیگر وقتش رسيده باشد کمی حرف و عمل‌مان را به هم نزدیک کنیم و فی‌المثل اگر برای تابلوى بزرگ تبليغى-تشویقی دعوت به تفکیک زباله هزینه می‌کنیم، حداقل در كنارش سطل 3 مخزنه هم بگذاريم. هرچند که از این طرف هم باید اميدوار باشيم زباله‌هاى گرانبهايمان همانطور تفكيك شده به مقصد برده شوند!


تعداد بازدید :  116