«آمار اختلالات روانپزشکی در کشور نگرانکننده است.» این لبکلام نایبرئیس انجمن روانشناسان در مصاحبه با ماست که توجه شما را به مشروح آن جلب مینماییم:
سوال: آیا آمار ارایه شده درست و دقیق هستند؟
مسئول: اَو! بنده این سوال شما را نشنیده میگیرم چون تصور من این است که تازه وارد این کشور شدید و خبر ندارید که آمار بادگلو نیست که همینجوری پشت ماءالشعیر بدهیم بیرون. هر آماری در این کشور، قبل از انتشار از صد جور نظارت و تأیید عبور میکند. عزیزم بیشتر دقت کن.
سوال: بله بنده بهتازگی تابعیت کشور شما رو گرفتم. در بین صحبتتان به بحث مهاجرت اشاره کردید.
مسئول: بله؛ ببینید هرچه سن مهاجرانی که به اینجا میآیند بالاتر باشد، احتمال ابتلا به افسردگیشان هم بیشتر است چون وقتی استاندارد زندگی و حقوقشهروندی اینجا را با کشور خودشان مقایسه میکنند، در همان فرودگاه به این نتیجه میرسند که عمری سر کار بودند. (البته خیلیها در همان هواپیما افسردگی میگیرند) آنها دایم از خدا میخواهند که بعد از وفات عمری دگر به ایشان بدهد زیراکه این عمر طی نمودند اندر امیدواری.
سوال: بله واقعا اندر امیدواری. اوضاع شهروندان اصیل و بومی کشور چگونه است؟
مسئول: چند نوع اختلال روانی در جامعه ما وجود دارد که برای ما همینقدرش هم جای نگرانی است. بهطور مثال، برخی زنان بعد از زایمان دچار افسردگی میشوند یا بخشی دچار سندروم «وسواس زمان» هستند و انگار عقربههای ساعت و دقیق بودن ساعت جزوی از ژن مردم ماست. عده قلیلی هم هستند که با مشاهده کبوتران گرسنه در برف و سرما، دلشان اوف میشود و برای آن عجقیها دانه میپاشند. ضمنا بر اثر آلودگی هوا، 3 سرفه گزارش شده که آن دیگر در حیطه اختیارات ما نیست.
سوال: بهزنان اشاره کردید. این آمار مشخصا درباره زنان حاوی چه اطلاعاتی است؟
مسئول: اوضاع زنان- هرچند در این کشور بحث زن و مرد نداریم و از دید ما همه انسان هستند و اینا هم برادر اونا هستند، اونا هم خواهر اینا هستند- نسبت به دهههای گذشته به چند دلیل بهتر شده؛ یکی اینکه بانوان کشور با رسیدن به درصد بالایی از تساوی حقوقی و اجتماعی با مردان، دیگر گرفتار خیلی از مشکلات روحی و روانی نمیشوند. از طرفی زنان کشور ما وقتی با زنان مهاجر معاشرت میکنند و شرح حال آنها را میشنوند، یک نان میخورند و صد نان خیرات میکنند و باقیبقایتان.
سوال: آمار نزاع و خشونت هم در ارتباط تنگاتنگ با این آمار است. نظر شما چیست؟
مسئول: بله؛ در کشور نزاع آن هم از نوع خیابانیاش بهندرت دیده میشود. در همین رابطه چون آمار سرقت اتومبیل هم پایین است، اصلا اکثر مردم کشور ما نمیدانند قفل فرمان چه شکلی هست؟(!) مضاف بر این بهخاطر اینکه مردم ما بهصورت تباری و ژنتیک برطرف هستند، اگر بین 2 نفر- که غالبا و احتمالا مهاجر هستند- نزاعی رخ دهد، به جای ورود به معرکه و فیلمبرداری با موبایل و تهییج طرفین دعوا، پلیس را خبر کرده و سر کار خویش میگیرند.
سوال: بهعنوان آخرین سوال؛ مسئولان برای بهبود شرایط روحی، روانی اجتماع چه برنامههایی دارد؟
مسئول: گفتم که تازهواردید. کار مسئولان اداره امور کلان کشور است و بقیه کارها به عهده خود مردم گذاشته شده و مسئولان از این طرق (فقط) به آنها کمک میکنند: رایگان نمودن تحصیلات، رایگان نمودن درمان، سفر ارزان به اقصینقاط جهان، شیردادن به نوزادان کمشیر، همزدن نسکافه مردم، نگاه نکردن به رمز عابربانک آنها، عدم ارسال پیامک تبلیغاتی، افزایش باند اینترنت بوهاوا، بوگیر توالت، آمپول زدن بدون سوزن، رویش جوانهها و قصعلیهذا.*
--------------------------------------
* ترجمه مصاحبه «اوتمار هیتزبورگ» نایبرئیس انجمن روانشناسان سوییس با مجله «اشنباخ پست»- فوریه 2015