نقش زنان روستایی با توجه تفاوت جغرافیایی و فرهنگی جوامع، فرق میکند. با این وجود، معضل مشترک اغلب آنها، اشتغال یا خوداشتغالی در مشاغل فاقد درآمد یا کمدرآمد است.
با توجه به درآمد کم، کار زنان روستایی واجد ارزش کمتر شمرده میشود، درحالیکه فعالیتهای مردان و پسران دارای ارزش بیشتر دانسته میشود. این رویکرد سبب میشود که زنان اغلب به منزله «کمک کار»مردان سرپرست خانوار تلقی شوند. درحالیکه زنان تولیدکننده نیمی از مواد غذایی در جهان اعلام شدهاند و در اموری مانند برداشت دانههای غذایی، کاشت سبزیجات در باغهای خانگی، ماهیگیری و کار در جنگل و نگهداری از حیوانات کوچک و غیره اشتغال دارند. تحقیقی در آفریقا نشان میدهد که زنان طی یکسال بیش از 80 تن سوخت، آب و محصول کشاورزی را به فاصله یک کیلومتر حمل كرده اند، درحالیکه مردان فقط یک هشتم این میزان را حمل كردهاند. مراقبت از کودکان، افراد بیمار، ایتام و سالخوردگان نیز معمولا مسئولیت زنان قلمداد میشود.
همچنین کار در مزرعه و انجام امور کشاورزی که بسیاری از زنان روستایی به آن اشتغال دارند، منطبق با استانداردها و شرایط کاری مطلوب مندرج در میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و کنوانسیونهای سازمان بینالمللی کار نیست. در كشور ما از اوایلسال 1370 نقش زنان در توسعه روستایی و کشاورزی در کشور مورد توجه برنامهریزان قرار گرفت. بر این اساس و به منظور تأمین بخشی از اهداف توسعه روستایی، در وزارت جهاد سازندگی سابق ازسال 1374، واحدی تحت عنوان اداره امور زنان روستایی شروع به فعالیت کرد که این واحد از سال 1376 با تصویب سازمان امور اداری و استخدامی کشور به مدیریت امور زنان روستایی و عشایری ارتقاء پیدا کرد.
از سوی دیگر با توجه به اهمیت نقش زنان روستایی در فعالیتهای کشاورزی در وزارت کشاورزی سابق نیز دفتری به نام توسعه و ترویج فعالیتهای زنان روستایی با هدف افزایش دسترسی زنان روستایی به خدمات آموزشی ترویجی بخش کشاورزی تأسیس شد.
پس از ادغام دو وزارت جهاد سازندگی و کشاورزی، اهمیت جمعیت 11میلیون نفري زنان روستایی از دید مسئولان و صاحبنظران دور نماند و با ادغام دو دفتر فوق، دفتر امور زنان روستایی و عشایری در تشکیلات جدید ابقاء شد. این دفتر از ابتدای تشکیل با گذراندن فراز و نشیبهای بسیار در شرح وظایف و تشکیلات براساس اهداف و مأموریتهای محوله در قالب چهار گروه بررسی و تدوین برنامههای راهبردی، توسعه فعالیتهای اقتصادی- اجتماعی، نظارت و ارزشیابی و ارتباطات بینالملل اقدام به سیاستگذاری و تدوین طرحها و برنامههای کوتاه و میانمدت کرده و قرار بوده است كه مشارکت زنان روستایی را در تولید و اقتصاد کشور سازماندهی و برنامهریزی کند.
اما مشكلات و مسائل زنان روستايي ما تنها با راهاندازي دفتر امور زنان روستايي و عشايري حل ميشود؟ آيا مسئولان امر، جنس مشكلات اين زنان را ميشناسند؟ و آيا براي به رسميت شناختن مشاركت اقتصادي زنان در كنار مردان و ايجاد مشاركتهاي اجتماعي كاري انجام شده است؟ فرهاد اقطار مدیرکل دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی گفته است که طلاق در کشور ما کاهش مییابد و علت آن کمشدن ازدواج است. درسال 91 تعداد طلاقها حدود 829هزار مورد بوده است اما درسال 92 به 774هزار مورد کاهش یافته بود. طلاق طی چندسال آینده دیگر مشکل کشور ما نیست و معضل پیش رو آمار بالای زنان ازدواج نکرده است. درواقع شاید شرایط ازدواج برای میلیونها نفر فراهم نشود.
در اين ميان نكته ديگري كه بايد به اين موضوع افزود، افزايش آمار دختران مجرد روستايي است. مردان روستا كه با مهاجرت، طعم شهر را چشيدهاند ديگر راضي به ازدواج در روستا نمي شوند. شايد يكي از مشكلات ما در آينده كاهش ازدواج در روستا و نا امني كانون خانواده باشد.به اين موضوع مشكلات ديگر زنان روستايي را بايد افزود. نوع شغل، کمبود امکانات بهداشتی و آموزشی و بهطورکلی سبک زندگی خاص زنان روستایی برای آنها پیامدهایی داشته است که اينك آنان را به انزوايي جديد فرو ميبرد. در روستاها و در ميان زنان شرايط استقلال مالي و مشاركتها و ارتباطات اجتماعي از چنان گسترهاي بر خوردار نيست كه دختران مجرد روستايي را به سمت توانمند شدن پيش ببرد. این تنها بخشی از مشکلات زنان روستایی کشور است. سلامت، بهداشت، بیمه زنان و كمك به شكل گيري پايگاه اقتصادي زنان روستایی ميتواند گامي در جهت توانمندسازي آنان باشد تا هر روز شاهد کاهش تعداد اين افراد در روستاها و ترک بدون بازگشت روستا توسط دختران جوان به بهانه کار و تحصیل نباشیم و آسيبهاي اجتماعي جديدي را از اين ناحيه متوجه نشويم. زنان روستایی، بهخصوص در جوامع درحال توسعه، در معرض تبعیضات و آسیبهای بسیاری هستند. زنان روستایی در یک کشور درحال توسعه بهطور یقین از مردان فقیرتر، آسیبپذیرتر، کمسوادتر، بیمارتر و دارای امید به زندگی پایینتری هستند و به احتمال فراوان زمینی در مالکیت خود ندارند. بنابراين توانمندسازي زنان و دختران روستايي اولا با شناسايي آسيبهايي كه ميتواند تهديدشان كند و دوما با ايجاد شرايط توانمند ساز داراي ضرورت و اهميت است.