[ شهروند] ملیحه محمودخواه| با آنکه فاطمه زهرا را داشتند، اما بعد از سالها دلشان میخواست یک بچه دیگر داشته باشند. بارها پیش دکتر رفتند تا مشکل را برطرف کنند، اما انگار خدا نگاه ویژهای به آنها داشت. بعد از سالها نه یکی که چهار فرشته به آنها هدیه کرد تا زندگیشان رنگ و بوی شادی بگیرد. در کنار نگرانی برای چهار نوزاد، حالا ته دلشان خوشحالند از پیچیدن صدای بچهها در خانهشان. خودشان میدادند که با همه مشکلات، خدا هوای فرشتههایشان را دارد و خود او همه مشکلاتشان را برطرف میکند. اما با وجود این، دوست دارند مسئولان نیز آنها را ببینند و کمکی باشند برای روزهای سختی که در پیش دارند.
مجید غفوریان پدر بچهها 29سال دارد. جوان است و اهل زاهدان، اما شغل نان و آبداری ندارد. کارگر شهرداری و راننده خودروهای حمل زباله است. او به «شهروند» میگوید: «یک دختر به نام فاطمه زهرا دارم.
یک آرزوی بزرگ
مدتها بچه نمیخواستیم، اما با اصرارهای همسرم تصمیم گرفتیم که بچه دوم را هم بیاوریم. پیش دکتر رفتیم و دکتر یکسری آزمایش برای ما تجویز کرد. سری دوم که رفتیم چند آمپول به همسرم تزریق کرد. چند وقت بعد، آزمایش نشان داد که همسرم باردار است و این بهترین خبری بود که در این روزها شنیده بودیم.»
او ادامه میدهد: «یکبار سر کار بودم که همسرم گریهکنان با من تماس گرفت و گفت بچهها چهارقلو هستند. در لحظه اول انگار تمام دنیا دور سرم چرخید.
شوکه شدیم
همانجا که ایستاده بودم روی زمین نشستم. در یک لحظه نمیدانستم ماجرا را چطور برای خودم حلاجی کنم. چهار بچه یکجا هضمش برایم سخت بود. اما بلند شدم و روی پاهایم ایستادم. در تمام طول مسیر تا رسیدن به مطب این موضوع را در ذهنم حلاجی میکردم. اما انگار توانستم با خودم کنار بیایم. هدیه بزرگی از طرف خدا به ما داده شده بود و باید قدر آن را میدانستیم. وقتی به مطب دکتر رسیدم انگار ته دلم قرص شده بود. همسرم هم آرامتر شده بود. حتی وقتی دکتر پیشنهاد داد که امکان این هست که یکی، دو تا از قلها را برای ادامه بارداری مادر پوچ کنند، قبول نکردیم و گفتیم خدا داده است و ما نمیتوانیم دخل و تصرفی در آن داشته باشیم.»
تولد زودهنگام چهارقلوها
او میگوید: «یک ماه پیش بچهها به دنیا آمدند، البته زودتر از موعد مقرر و در 28هفتگی. آن موقع که به دنیا آمدند بین 900 تا 950گرم وزن داشتند، اما حالا بچهها جان گرفتهاند و وزنشان آمده روی یک کیلو تا یک کیلو و 300 گرم. با وجود این، دکترها باز میگویند بهتر است تا بالاتر رفتن وزنشان در بیمارستان بمانند.»
این پدر 29ساله اسمهای زیبایی هم برای بچههایش انتخاب کرده. قل دختر نامش فاطمه یسنی در شناسنامه درج شده و پسرها هم علی و حسین و رضا نامگذاری شدهاند که در سایه امامان همنامشان با عزت زندگی کنند.
نگرانی یک پدر کارگر
اما این پدر همچنان دلش شور میزند. برای خرج و مخارجی که خودش میداند از پسش برنمیآید و برای ما درد دل میکند و میگوید: «تا همین حالا که بچهها در بیمارستان بستری بودند بیش از 40میلیون تومان فقط هزینه تخت بچهها بوده است. این به جز هزینه دارو و درمانهایی است که در بیمارستان انجام شده است. یعنی اگر ارگان یا سازمانی به ما کمک نکند در میانه راه برای خرج بچهها با مشکل روبهرو میشویم، زیرا مگر با حقوق کم چقدر میتوانیم هزینه کنیم.»
البته مجید به این موضوع اشاره میکند که در این یک ماه بارها و بارها به سازمانها و ارگانهای مختلف مراجعه کرده است، اما هنوز نتوانسته جواب درستی برای حمایت آنها بگیرد، زیرا به قول خودش مهمترین دغدغهاش خانه است که ندارد. مستأجر است، آن هم در یک خانه کوچک با یک اتاق و هر لحظه این احتمال وجود دارد که بهخاطر اضافه شدن جمعیت خانه، او را جواب کنند.
با همه این مشکلات چیزی از خوشحالی مجید و همسرش کم نمیشود و آنها به این موضوع اعتقاد دارند که هر که دندان دهد نان دهد. اما به کمک سازمانها و ارگانهای مختلف نیز بسیار امید دارند.
شادی بیمارستانی ها
شهلا پویان مقدم، پزشکی که این چهارقلوها را به دنیا آورده، به «شهروند» توضیح میدهد که به دنیا آمدن چهارقلوها موجی از شادی در بین مجموعه بیمارستانی که بچهها در آن به دنیا آمده بودند، ایجاد کرد. همه خوشحال بودند و دوست داشتند این چهارقلو به دنیا بیایند. او که سالها پیش تجربه به دنیا آوردن چهارقلوی دیگری را هم داشته ادامه میدهد: «چون بچهها زودتر از موعد مقرر به دنیا آمدند، مادر کمی استرس و نگرانی داشت، اما چون تعداد قلها بالا بود ناچار بودیم بچهها را با عمل سزارین به دنیا بیاوریم. هر چند وقتی هنوز بچهها 5هفته بودند و امکان به خطر افتادن مادر وجود داشت، پیشنهاد دادیم که برای حفظ سلامت مادر و بقیه جنینها یکی از آنها را از بدن مادر خارج کنیم، اما او قبول نکرد.»
این پزشک که معتقد است داشتن فرزند خوب و سالم خواسته هر خانوادهای است، میگوید: «ما در طول روز با بسیاری از زوجهایی روبهرو هستیم که فرزند ندارند و این موضوع به بزرگترین غم زندگی آنها تبدیل میشود.» او بر این باور است که نباید فاصله میان بچهها خیلی زیاد باشد، زیرا در چنین بارداریهایی امکان به دنیا آمدن فرزندهای چندقلو بالا میرود و حتی امکان باردار شدن هم کم میشود. به همین دلیل بهتر است فاصله بین زایمانها کاهش پیدا کند.