شماره ۴۹۴ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۱۶ بهمن
صفحه را ببند
۳ پرسش سقراط

روزی فیلسوف بزرگی که از دوستان سقراط بود، با هیجان نزد او آمد و گفت: «می‌دانی راجع به یکی از شاگردانت چه شنیده‌ام؟» سقراط پاسخ داد: «لحظه‌ای صبر کن. قبل از اینکه به من چیزی بگویی از تو می‌خواهم لحظه‌ای آنچه را که قصد گفتنش را داری امتحان کنیم.» مرد با تعجب پیشنهاد سقراط را پذیرفت. سقراط گفت: «این کار را با ۳ پرسش انجام می‌دهیم. اولین پرسش حقیقت است. کاملا مطمئنی آنچه را که می‌خواهی به من بگویی حقیقت دارد؟» مرد جواب داد: «نه، فقط در موردش شنیده‌ام.» سقراط گفت: «بسیار خوب، پس واقعا نمی‌دانی که خبر درست است یا نادرست. حالا برویم سر پرسش دوم. آنچه را که در مورد شاگردم می‌خواهی به من بگویی خبر خوبی است؟» مرد پاسخ داد: «نه، برعکس.» سقراط ادامه داد: «پس می‌خواهی خبری بد در مورد شاگردم که حتی در مورد آن مطمئن هم نیستی بگویی؟» مرد کمی دستپاچه شد و شانه‌هایش را بالا انداخت. سقراط گفت: «و اما پرسش سوم در خصوص سودمند بودن است. آنچه را که می‌خواهی در مورد شاگردم به من بگویی برایم سودمند است؟» مرد پاسخ داد: «در واقع نه.» سقراط نتیجه گیری کرد: «اگر می‌خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد و نه خوب است و نه حتی سودمند، پس چرا اصلا آن را به من می‌گویی؟»

 


تعداد بازدید :  232