رضا كندي ايراني مقيم استراليا
اينروزها كشور استراليا ميزبان مسابقات جام ملتهاي آسيا است و تیم كشورمان نيز بهعنوان يكي از قدرتهاي اصلي فوتبال اين قارهكهن، در استراليا حضور داشت.
به همين دليل در ديدارهاي تيمملي چند هزار ايراني ساكن اين كشور براي تشويق و حمايت از تيم به ورزشگاهها میرفتند. من نيز بهعنوان يك ايراني خود را موظف ديدم كه براي حمايت از تيمملي فوتبال كشورمان هرچه در توان دارم، انجام دهم.
در ديدار ايران با قطر وقتي بازي با پيروزي فرزندان ايران زمين به پايان رسيد، در خيابانها مشغول شادي با پرچم سهرنگ كشورمان بوديم كه ناگهان متوجه شدم فردي با لباس ورزشي تيمملي ايران مدام اطراف خود را جستوجو ميكند. چهرهاي عصباني و همراه با ترس و دلهره داشت. بيآن كه از او سوالي كنم، فهميدم چيز ارزشمندي را گم كرده است. تا به كنارش رسيدم گفت كه كيفدستي خود را گم كرده است. پرسيدم مدارك مهمي هم درون كيف بود كه پاسخ منفي داد و گفت «فقط پول آنقدر كه پس از اتمام بازي بتوانم به شهر خودمان برسم.»
او ساكن يكي از شهرهاي دور استراليا بود. با هم براي پيدا كردن كيفدستياش تلاش كرديم و حتي از پليس هم كمك خواستيم. پليس استراليا در چارچوب قوانيني كه دارند، اعلام آمادگي كرد كه اين ايراني را براي رسيدن به خانه همراهي كرده و بليتي براي او خريداري كند.
غيرت ايرانيام به جوش آمد. گفتم: «مگر نميبينيد هزاران ايراني در اينجا هستند. خودمان مشكل را حل ميكنيم.»
اين ايراني كه اتفاقا نامش مانند من «رضا» بود را به خانه برده و فردا صبح تا فرودگاه همراهياش كردم. اميدوارم دوستي ما سالهايسال ادامه داشته باشد.