شماره ۲۵۱۸ | ۱۴۰۱ يکشنبه ۱۱ ارديبهشت
صفحه را ببند
گفت‌وگوی «شهروند» با سارقانی که با آبمیوه مسموم 2 نفر را به قتل رساندند
اعتراف زورگیران خشن پایتخت به یک جنایت دیگر
دزد تحصیلکرده: قربانیان را با 10 قرص بیهوش می‌کردیم

تازه دستگیر شده‌اند و ماجرای زورگیری‌های مرگبارشان تیتر اخبار رسانه‌ها شده است. 6 مرد خشنی که رانندگان مسافرکش را هدف دزدی‌های ترسناک خود می‌کردند. آنها با خوراندن قرص بیهوشی رانندگان را مسموم کرده و تا پای مرگ می‌کشاندند. تا جایی که یکی از آنها کشته شد و حالا این دزدان به یک قتل دیگر هم اعتراف کرده‌اند. سرکرده این باند مرد تحصیلکرده ای است که به خاطر پرداخت اجاره‌خانه دست به دزدی می‌زند. مردی که خودش هم قبلا یک بار با همین شگرد قربانی سرقت شد و پس از بیهوشی اموالش را از دست داد. حالا خودش به همین اتهام دستگیر شده و هنوز هم باور ندارد که آدم کشته است:
 بار اول است که دستگیر می‌شوی؟
بله. اولین بار است که پایم به دنیای خلافکاران باز شده است. در همین ابتدا هم اتهام قتل بر گردنم است و هنوز هم باورم نمی‌شود.
 پیش از این شغلت چه بود؟
من لیسانس مدیریت بازرگانی دارم. تکنیسین شرکت نفت بودم و مرتب به عسلویه می‌رفتم، ولی خودم را باز خرید کردم.
 چرا؟
چون روحیه‌ام به‌هم‌ریخته بود. مرتب باید به عسلویه می‌رفتم و از زن و بچه‌ام دور بودم. برای همین دیگر نتوانستم کارم را ادامه دهم. اما تا از کارم بازخرید شدم، صاحبخانه هم مبلغ اجاره را افزایش داد و من مجبور به سرقت شدم.
 این شگرد چطور به ذهنت رسید؟
چند سال پیش با مردی دوست شدم. یعنی او با من طرح دوستی ریخت. بعد به خانه‌ام آمد و با هم نسکافه خوردیم. اما بعد از آن من بیهوش شدم. کسی هم در خانه‌ام نبود. چندین ساعت بیهوش بودم. وقتی به هوش آمدم متوجه سرقت شدم. تا سه چهار روز هم گیج و منگ بودم، ولی بعدش کاملا خوب شدم. برای همین این شگرد را انتخاب کردم. چون فکر می‌کردم که بقیه هم مثل خودم سه چهار روز گیج هستند و بعد هم حال‌شان خوب می‌شود.
 فکر قتل را نمی‌کردی؟
اصلا حتی فکرش را هم نمی‌کردم کسی بمیرد، اما ناخواسته باعث مرگ آنها شدم.
 چند نفر را کشتی؟
آن راننده پراید را که در حوالی زرندیه رها کردیم، کاملا زنده بود. بعد از دستگیری متوجه مرگ او شدم. می‌گویند مرده است. او کاملا نفس می‌کشید. نمی‌دانم چرا مرد. اما یک راننده دیگر را خودمان شاهد مرگش بودیم. دو هفته پیش از گیر انداختن همین راننده پراید بود که سوار خودروی این مرد شدیم. وقتی دارو را به او دادیم، بیهوش شد. به حوالی رباط‌کریم رفتیم و می‌خواستیم او را آنجا رها کنیم، ولی من متوجه شدم که نفس نمی‌کشد. انگار مرده بود. ما هم او را آنجا رها کردیم و متواری شدیم.
 جسدش پیدا شده؟
ما آدرس جایی که او را پیدا کردیم، به پلیس داده‌ایم. پلیس هم به آنجا رفته و یک جسد را زیر خاک پیدا کرده است. اما ما جسد را زیر خاک نگذاشتیم. با این حال، احتمال می‌دهند که این جسد متعلق به همان قربانی پرونده ما باشد.
 چند دوز دارو به آنها خوراندی؟
معمولا 10 عدد قرص را در نوشیدنی آنها حل می‌کردیم. تحقیق کرده بودم و می‌دانستم که بین 10 تا 15 عدد آنها را بیهوش می‌کند و خطری برای سلامتی‌شان ندارد.
 داروها را از کجا می‌خریدید؟
از ناصرخسرو تهیه می‌کردیم.  
 خودروها را چه‌کار می‌کردید؟
در فضای مجازی می‌فروختیم. مثلا خودروی پراید همان مردی که می‌گویند مرده است، در فضای مجازی به مبلغ 65میلیون تومان فروختیم. دو خودرو را هم به شهرستان بردیم. آنجا خودمان هم قربانی سرقت شدیم. گویا خریدار که یک اوراق‌چی بود، متوجه سرقتی‌بودن خودرو شد. همانجا فریاد زد که پلیس آمد، ما هم رفتیم و دیگر خودروها را ندیدیم.
 معمولا چه ساعتی از شبانه‌روز به سرقت می‌رفتید؟
ما خفاش‌شب هستیم. همیشه شب‌ها به سرقت می‌رفتیم.


تعداد بازدید :  584