یاسر نوروزی| خبر کنار گذاشته شدن سروش صحت از پرمخاطبترین برنامه تلویزیون در حوزه کتاب، خبری تأسفبار است. چراکه هیچ برنامهای در کل تاریخ تلویزیون در حوزه کتاب تا این اندازه نتوانسته بود مخاطب جذب کند، اما چرا؟ چرا «کتابباز» با اجرا و تفکر سروش صحت، موفق بود؟ و چرا توانست بعد از مدتها بالاخره نوعی آشتی میان مخاطب عام و خاص با برنامهای مختص به کتاب در تلویزیون برقرار کند؟ سروش صحت چه رویهای پیش گرفت که مخاطبان را پای برنامهای - آن هم درباره کتاب - کشاند؟ پاسخ به این پرسش را میتوان در چند مولفه به شکل خلاصه عنوان کرد:
اول. عموم مجریان مربوط به کتاب و فرهنگ، از موضع بالا به مخاطبانشان نگاه میکنند. در واقع چون با مقوله کتاب و کتابت سروکار دارند، تلاش میکنند زبان، لحن و نوع گفتارشان هماهنگ با مخاطبانخاص باشد. همین امر هم اولین دلیل ریزش مخاطبان عامشان بوده است. درحالیکه صحت تلاش کرد بدون لغزیدن به زردوارگیهای برنامههای سرگرمکننده همچنان شأن و حیثیت این مقوله را حفظ کند.
دوم. هر برنامهای که در سازمان و بهویژه سیما درباره کتاب بسازید، با هزارویک مانع مواجه خواهید بود. نویسنده کیست؟ ناشرش کیست؟ آیا نویسنده به جریان روشنفکری تمایل دارد؟ خانم مولف کتاب، در اینستاگرامش مبادی آداب است؟ موضعگیریهای اخیر نویسنده کتاب علیه فلان جناح نبوده باشد؟ به همه اینها اضافه کنید انواع کتاب سفارشی بیمخاطب که از سمت مدیران برای معرفی در برنامه به سوی برنامهساز سرازیر میشود. سروش صحت اما تلاش کرد رویهای میانه انتخاب کند و گاهی هم مشخص بود به خواستههای بالادست چندان تن نمیدهد، چراکه دوست نداشت مخاطبانش را پای یک برنامه صرفا مدیرپسند قربانی کند.
سوم. میهمانان برنامه همواره از سوی نهادهای مدیران و نهادهای نظارتی سیما رصد میشوند و عموما هم فشارهایی به برنامهساز وارد میکنند تا چهرههای همسو با تفکر غالب، دعوت شوند. صحت برای مقابله با این رویه، دو رویکرد در نظر گرفت؛ دعوت از چهرههای جوان و کمتردیدهشده (نظیر مجتبی شکوری) که سابقهای خالی در ذهن مدیران از آنها وجود داشته باشد و حساسیت ایجاد نکند. دوم، دعوت از چهرههای مطرح (نظیر علی نصیریان، مهران مدیری، عادل فردوسیپور و...) که کمتر راهی برای ورود میهمانان سفارشی به برنامه باز شود و هدف اصلی که جذب مخاطب است، از دست برود.