شماره ۴۸۴ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۵ بهمن
صفحه را ببند
نویسنده وقتی نویسنده می شود

فرشته احمدی نویسنده

پیشرفت و تنوع خواست ما بیشتر درباره فعالیت‌هایی است که در زندگی حرفه‌ای انجام می‌دهیم. در بسیاری از این موارد، قضاوت دیگران درباره کارهایمان، می‌تواند ما را در ادامه مسیر، کمک کند. زیرا آنها مسأله را از بیرون می‌بینند و پیشرفت‌ها و تغییرات در نظرشان پررنگ‌تر جلوه می‌کند. با این وجود هیچ‌یک از تغییرات خود به خودی و در خلأ، ایجاد نمی‌شود. منطق حکم می‌کند کاری که انجام می‌دهیم، خواسته یا ناخواسته با تجربیات قبلی‌مان در ارتباط باشد. بنابراین اگر من‌نوعی، بخواهم کاری ارایه دهم که با تجربه‌های قبلی‌ام بی‌ارتباط باشد، یا بخواهم کار متفاوتی ارایه دهم که هیچ ربطی به کارهای قبلی‌ام نداشته باشد، این خواست در مقام ادعایی صرف باقی می‌ماند. چه بخواهیم و چه نخواهیم، کارهایی که درحال انجامش هستیم در ادامه تجربه‌هایی  است که تا پیش از این داشته‌ایم. بنابراین حتی اگر کارهای جدید یک نویسنده متفاوت از کارهای قبلی او باشد (در این‌جا از نویسندگان مثال آوردم زیرا خودم یکی از آنها هستم)، منشأ این تفاوت، کارهای قبلی هستند، به آن خاطر که قصد کرده‌ایم اثر جدید، به‌گونه‌ای که کارهای قبلی بوده‌اند، نباشد. با این توضیح نمی‌خواهم پیشرفت و تغییر را نادیده بگیرم، می‌خواهم از سیر منطقی صحبت کنم که ناخودآگاه اتفاق می‌افتد. طی سال‌های کاری، نویسنده به‌صورت ناخودآگاه و البته خوشبختانه از عالم خودش دورتر می‌شود و از دنیای شخصی خویش فاصله می‌گیرد. به نظر من، این یک پیشرفت قابل‌توجه است. اگر انگیزه‌های ابتدایی نوشتن همه آدم‌ها به‌خصوص خانم‌ها، ارایه‌دادن برداشتی از دنیای شخصی است، اگر کارهای اولیه به بیوگرافی و زندگینامه نزدیک است، در ادامه کار نویسندگی، آدمی به ذات هنر نزدیکتر می‌شود و از بیوگرافی‌نویسی دست برمی‌دارد.
 به عبارت دیگر، او به جهان نگاه بهتری می‌اندازد و محیط پیرامونی خویش (جهان و آدم‌ها) را بهتر می‌بیند. در این شرایط چیزهایی که او می‌نویسد به‌جای تمرکز بر خویشتن درباره جهانی است که او در کنار دیگران در درونش حضور دارد. بنابراین «خود» در این‌جا از بین نمی‌رود بلکه به‌صورت دیگری حضور دارد. در این‌جا موضوع اصلی قضاوت نیست، بناست جهان را ببیند بنابراین از خود دیدن فاصله می‌گیرد. در چنین شرایطی است که نویسنده سعی می‌کند خود، جهان و هستی را بهتر بشناسد. بنابراین دنبال معنایی برای زندگی و به‌طورکلی دنبال هستی انسان می‌گردد. نویسنده در چنین شرایطی دست از تمرکز بر خودش برمی‌دارد. من هم به‌عنوان نویسنده‌ای در طول این سال‌ها، تجربه‌های فراوانی اندوخته، احساس می‌کنم توانسته‌ام در کارهای اخیرم به این مرحله برسم. در هر کاری، پیشرفت وقتی حاصل می‌شود که فرد از «خود» به معنای تام و تمامی که از این واژه مراد می‌شود، فاصله بگیرد و با نگاهی دقیق‌تر به جهان پیرامون، به خلق و آفرینش بپردازد.

 


تعداد بازدید :  207