شماره ۲۵۰۹ | ۱۴۰۱ سه شنبه ۳۰ فروردين
صفحه را ببند
دردِ جنگل؛ مدیریت‌های کوتاه‌مدت

ولی‌الله مظفریان- گیاه‌شناس| صحبت در مورد کلیات جنگل و جنگلداری به نتیجه نمی‌رسد. با هریک از دست‌اندرکاران سازمان جنگل‌ها یا مسئولان دیگر که درباره معضلات جنگل و چگونگی حفظ جنگل‌ها صحبت کنیم، عموما به کلیاتی اشاره می‌کنند که هیچ دردی را دوا نمی‌کند. مسأله در موضوع جنگل و مراتع، باید مشخص و جزئی باشد تا بتوان درست به آن پرداخت و به نتیجه هم رسید.
طرح‌های حفظ جنگل‌ها بسیار است اما همه کاغذنوشته؛ مثل قوانینی که تعریف شده ولی ضمانت اجرایی ندارد. شاید این سخن پیچیده باشد، اما در کشور ما به‌دلیل قدرت‌های پنهانی، هر قانون‌نوشته‌ای به‌صورت نانوشته درمی‌آید و به دلخواه عمل می‌شود. وقتی بخشی از جنگل‌های گیلان و مازندران را به یک نهاد و سازمان رسمی می‌دهیم، او دیگر دلش به‌حال جنگل نمی‌سوزد و می‌خواهد سود خودش را از جنگل ببرد.
در حالی که جنگلداری مدیریت بلندمدت می‌طلبد. همان‌طور که طویل شدن یک درخت چنددهه طول می‌کشد، پروژه‌های جنگلداری هم در بلندمدت نتیجه‌بخش می‌شود.  مدیریت جنگل، پرورش جنگل، جاده‌سازی جنگلی و بهره‌برداری جنگلی همه فصل‌های مجزاست. اینها همه جمع می‌شوند و در مجموع مدیریت واحدی را برای یک بخشی از جنگل اجرا می‌کنند. وقتی این مدیریت اجرایی شود، جنگل تداوم و پایداری پیدا می‌کند.
با این‌حال شرایط در کشور ما به‌صورتی است که جنگل‌کار می‌رود یک گونه نامناسب را می‌کارد و بعد از چندسال به آنچه باید نمی‌رسد؛ جنگلدار می‌آید و کار دیگری می‌کند و همه فرآیندها در کوتاه‌مدت بدون نتیجه باقی می‌ماند. نکته مهم اما این است که جنگلداری و جنگل‌کاری علم کوتاه‌مدتی نیست که ما رئیس سازمان جنگل‌ها و مراتع را در هر دولتی عوض کنیم.
با این‌حال مدیریت در کشور ما کوتاه‌مدت است و در عین‌حال به‌دنبال بازدهی بلندمدت که دستاورد توسعه‌ای هم داشته باشد. در حالی که جنگل عمر طولانی دارد؛ یک درخت، پسربچه نیست که وقتی به نوجوانی رسید، انتظار داشته باشیم دستاوردی داشته باشد. درخت 15 ساله هیچ ثمره‌ای ندارد. بنابراین در عرض 4 سال نمی‌توان جنگل‌کاری را به نتیجه رساند. این مهم‌ترین معضل ما در موضوع جنگل است.
از سوی دیگر بزرگ‌ترین آفت در کشور ما در حوزه جنگلداری، افزایش و زیاده‌خواهی در مصرف است و زیر پا گذاشتن قوانین. جنگل، محل تخلیه نخاله ساختمانی نیست. متاسفانه مردم، جنگل را زباله‌دان می‌دانند و زباله‌هایشان را در جنگل رها می‌کنند. استانداری‌های گیلان، مازندران و گلستان برای تخلیه زباله‌شهری و جنگلی، مدیریت و برنامه درستی ندارند. تاسف‌بار است که 3 میلیون و 400 هزار هکتار جنگل امروز به یک‌میلیون و 700 هزار هکتار رسیده است. جنگل‌های ما در عرض 50 سال به نصف تقلیل پیدا کرده، اما در همین مساحت تقلیل پیداکرده هم شاهد بیداد جاده‌های جنگلی و عبورومرور جمعیت‌های زیادی به‌صورت روزانه هستیم که چندروزی از هوا و منظره جنگل بهره ببرند و به شهرهایشان برگردند. اینها همه دردهایی است که دوایش به این سادگی نیست.


تعداد بازدید :  227