شماره ۲۴۹۸ | ۱۴۰۱ چهارشنبه ۱۷ فروردين
صفحه را ببند
گفت‌وگو با مصطفی رضوی، مترجم و فارغ‌التحصیل رشته ژاپن‌شناسی درباره عجایب فرهنگ پیچیده ژاپن و نویسندگان معاصر این کشور
دستشویی سخنگو!

یاسر نوروزی|  مصطفی رضوی، از جمله مترجمانی است که در حوزه ترجمه آثار ژاپنی به فارسی فعالیت دارد. او در فرانسه در دو رشته تاریخ و ژاپن‌شناسی، در مقطع کارشناسی ارشد، تحصیل کرده و مدرک کارشناسی در رشته روابط بین‌الملل نیز دارد. در رشته ژاپن‌شناسی، رتبه اول را در دانشکده کسب کرده و به بورس‌های ویژه برای گذراندن دوره زبان‌شناسی در شهر توکیو رسیده. حالا او از معدود مترجمانی است که آثار ژاپنی را از زبان اصلی ترجمه می‌کند. موضوع پایان‌نامه‌های او در رشته‌های تاریخ و ژاپن‌شناسی نیز بسیار قابل تامل و جالب است؛ «تاریخ کیمیاگری در دوران باستان» و «تحول دستشویی در تاریخ ژاپن و جایگاه آن در فرهنگ و ادبیات این کشور». موضوع دوم هر خواننده‌ای را کنجکاو می‌کند. به همین علت در این گفت‌وگو مفصل درباره تاریخچه آن پرسیدیم. همین‌طور درباره روند ترجمه آثار ژاپنی در ایران.

   قبل از هر موضوعی، خواستم درباره موضوع پایان‌نامه‌تان بپرسم. چون موضوع عجیبی به نظر می‌رسد؛‌ تحول دستشویی در تاریخ ژاپن؟ قضیه این پایان‌نامه چیست؟ چرا چنین سوژه‌ای را انتخاب کردید؟ پیشینه تاریخی این موضوع در فرهنگ ژاپن چیست؟
در تمامی فرهنگ‌ها از جمله فرهنگ ما، دستشویی به ایجاد یک سوراخ در زمین در بیرون از خانه محدود می‌شده و تنها دو مرحله تکامل را می‌توانیم درباره آن ذکر کنیم. لوله‌کشی فاضلاب و نصب سیفون که اجازه داد دستشویی وارد خانه بشود و دیگری هم تکامل فرم و شکل به اصطلاح کاسه و سکوی آن. و اما در ژاپن! در دوران کهن دستشویی را بر روی جوی آب می‌ساختند تا جریان آب فضولات را همراه با خود ببرد. جالب است بدانید که مرگ هم در کنار فضولات انسانی در زمره «نجاست‌ها» قرار داشته و مردگان (حتی گاهی فرد در حال مرگ، پیش از آنکه بمیرد!) را نیز به همین شیوه بر روی تخته‌ای بسته به جریان آب می‌سپاردند. این دیدگاه که مرگ و فضولات انسانی را از یک زاویه می‌بیند و برای هر دو یک چاره پاک‌سازی را در نظر می‌گیرد، باعث می‌شود که از همان دوران کهن، اتاقک دستشویی به عنوان فضایی برزخ‌مانند، میان خانه و جهان دیگری که فضولات و مردگان هر دو به آن می‌روند، در فرهنگ ژاپن جای بگیرد. از طرفی تولد هم که در واقع مکانیسم معکوس مرگ است در زمره «نجاست‌ها» قرار می‌گرفته است و هیچگاه اجازه نمی‌دادند تا زائو درون خانه وضع حمل کند؛ مبادا این ارتباط با آن جهان دیگر، خانه را آلوده کند. بدین شکل دستشویی به نوعی به دروازه میان دو جهان تبدیل می‌شود که نه‌فقط مکان دفع فضولات و نجاست‌ها از این جهان به آن جهان دیگر است، بلکه می‌تواند مکانی برای «دریافت» از آن جهان نیز باشد. طبیعتا این طرز فکر، باعث نوعی ترس و وسواس اهالی خانه نسبت به دستشویی می‌شد و آنها را وادار به ابداع راه‌های چاره برای این مسأله می‌کرد. یک خدای مخصوص، به عنوان خدای پاکیزگی دستشویی ساختند و رسوم خاصی را برای ادای احترام به او در نظر گرفتند. این آیین جدید تشکیل حواشی و داستان‌های جدید را به دنبال داشت. به عنوان نمونه، می‌گفتند اگر دختر خانه دستشویی خانه را خوب نظافت کند، خدای دستشویی بخت او را باز خواهد کرد و شوهر خوبی برایش در نظر خواهد گرفت، اما در صورت سهل‌انگاری، مجازات بستن بخت دختر از گزینه‌های روی میز خدای دستشویی بوده! تصور کنید در طول قرن‌ها چنین خرافات و سنت‌ها و داستان‌هایی بر روی یکدیگر تلنبار بشوند! چه گنجینه‌ای از ادبیات دستشویی خواهیم داشت! و دستشویی چه جایگاه عمیق و منحصربه‌فردی در فرهنگ و مذهب چنین کشوری پیدا خواهد کرد!

 اوضاع در دوران معاصر هم به همین شکل است؟
در ژاپن، تکامل دستشویی جنون‌وار ادامه پیدا کرد: نصب سیستم بخاری برای نشیمنگاه دستشویی! نصب سیستم شست‌وشوی اتوماتیک! نصب صفحه دکمه دیجیتالی برای تنظیم دما و فشار آب! دکمه‌ای برای موسیقی! دستشویی سخنگو با قابلیت انتخاب صدا برای دستشویی! نصب سیستم آنالیز فضولات با قابلیت ارسال نتیجه آن ظرف چند ساعت بر روی گوشی صاحب دستشویی! و... چرا در ژاپن دستشویی همچنان تا این اندازه مورد توجه، سرمایه‌گذاری، خلاقیت و وسواس غیرقابل توضیح است؟ آیا رسومات و خرافات و داستان‌های مربوط به دستشویی در ژاپن مُرده‌اند و تنها به گذشته تعلق دارند؟ به طور خیلی خلاصه پایان‌نامه من به این مسائل می‌پردازد و در واقع یک سوژه تابو را از زاویه‌های متفاوت تاریخی، مذهبی، فرهنگی، اقتصادی، زیبایی‌شناسی و اجتماعی مورد بررسی قرار می‌دهد و امیدوارم روزی شاهد چاپ‌شدن آن به زبان مادری باشم، چراکه اجازه می‌دهد ژاپن و مردم آن را از زاویه‌ای جدید و متفاوت بشناسیم.

 برایم عجیب است چطور چنین چیزی زیاد در ادبیات‌شان بازتاب نداشته. چون موضوع بسیار جالبی است. شاید هم به قول شما از جمله تابوهایی است که امیدوارم ترجمه کنید و پایان‌نامه‌تان را به فارسی بخوانیم. پس در حال حاضر احتمالا به زبان ژاپنی هم تسلط پیدا کرده‌اید؟ درست است؟
این موضوع بیشتر در ادبیات کلاسیک و قدیمی بازتاب داشته است. شاید آخرین نویسنده شناخته‌شده‌ای که به این حوزه توجه نشان داده تانیزاکی جونئیچیرو باشد که در «مدح سایه» یک فصل کامل را به این موضوع اختصاص داده است. حالا که صحبتش شد امیدوارم «مدح سایه» هم روزی به صورت کامل به زبان فارسی ترجمه بشود؛ واقعا اثر جذاب و منحصربه‌فردی است. در حال حاضر بله، به زبان ژاپنی مسلط هستم و از ادبیات غنی این کشور مطالعه می‌کنم.
  چه معیارهایی برای انتخاب بین نویسندگان ژاپنی دارید؟ مضامین یک کتاب باید برای‌تان جذاب باشد که سراغش بروید یا اینکه شهرت یا مقبولیت نویسنده‌ای باعث می‌شود کارش را دست بگیرید؟ مثلا درباره نویسنده «نونهال»، تاکشی کیتانو، چه چیزی باعث شد این رمان را ترجمه کنید؟ درباره این نویسنده و جهان فکری‌اش هم بگویید.
برایتان بگویم روند رشد و موفقیت یک نویسنده در ژاپن چگونه است. نویسنده‌های جویای نام و جوان آثار کوتاه خود را برای نشریات ادبی ارسال می‌کنند تا کاندیدای کسب جوایز ادبی باشند. مشهورترین جوایز ادبی ژاپن جایزه «آکوتاگاوا» در درجه اول و جایزه «نائوکی» در درجه دوم هستند. هیأت داوری هر دو جایزه ادبی متشکل از استادان دانشگاه و نویسندگان پخته و استخوان‌خردکرده است. نویسنده‌ای که جایزه آکوتاگاوا را بگیرد، مورد اعتماد تمامی انتشارات بزرگ ژاپن است و امکانات لازم برای چاپ کتاب‌هایش و درخشیدن را دارد. مرحله دوم میزان استقبال خوانندگان است. اگر میزان استقبال خوانندگان نیز بالا باشد و نویسنده پس از کسب نمره قبولی از هیأت داوری، از خوانندگان نیز نمره قبولی بگیرد، برای مرحله سوم درخشیدن آماده می‌شود. مرحله سوم بازسازی سینمایی آثار او و ترجمه اثر به زبان‌های دیگر است. به عنوان نمونه خانم میناتو کانائه به این شکل پله‌های ترقی را طی کرده و به یکی از محبوب‌ترین نویسندگان ادبیات ژاپن تبدیل شده است. به چنین نویسنده‌ای می‌توان گفت نماینده ادبیات ژاپن، میوه ژاپن! درحالی‌که مثلا در کتاب‌های موراکامی اصولا «ژاپنی»‌بودن را حس نمی‌کنید. اینطور بگویم که اگر ترجمه انگلیسی کتاب را بردارید، نام‌های ژاپنی را با نام‌های انگلیسی جایگزین کنید، تقریبا هیچ عنصر یا ویژگی خاصی درون کتاب نیست که به شما این امکان را بدهد تا بفهمید کتاب ژاپنی است! درحالی‌که مثلا در «نونهال» تمام تاروپود داستان‌ها، روابط میان شخصیت‌ها، روان‌شناسی آنها، جزئیات بی‌شمار توصیف صحنه‌ها و حتی ساختار کلی داستان، همه و همه ژاپنی هستند. بزرگ‌ترین هدف من معرفی ادبیات واقعی ژاپن به خواننده‌های میهنم است؛ می‌خواهم ادبیات ترجمه‌شده ژاپن در ایران، بازتاب واقعی ادبیات حقیقی ملی ژاپن باشد. می‌خواهم هموطنانم با ذوق و سلیقه ژاپنی‌ها، موضوعات روز ژاپن، سبک‌های گوناگون نویسندگان ژاپنی و خلاصه با آن چیزی که واقعا می‌توان به آن ادبیات ژاپن گفت آشنا شوند. بگذارید اینطور بگوییم که این نبرد من است. نویسنده‌هایی که من برای مطالعه و ترجمه انتخاب می‌کنم معمولا برندگان جایزه آکوتاگاوا یا نویسندگان بسیار پرفروش و محبوب هستند. بعد وقتی نویسندگان محبوبم را میان آنها یافتم، سراغ نویسندگان محبوبم می‌روم. از میان نویسندگان خوبی که این روزها می‌نویسند و نزد مخاطب ژاپنی محبوبیت بالایی دارند، خانم میناتو کانائه و سوزوکی کوجی که علاقه‌مندان به ادبیات و سینمای وحشت باید با نام و کارهایش آشنا باشند. کایدو تاکرو که در ژانر پزشکی جنایی مطرح است، خانم یو میری، خانم واتایا ریسا و البته کیتانو تاکشی را خیلی دوست دارم و بازگردانی آثارشان را در دستور کار دارم. کیتانو تاکشی را ابتدا با سینمایش شناختم. کیتانو از شاگردان فوکاساکا کینجی، کارگردان محبوب من است و آثار سینمایی ماندگار و بی‌نظیری تولید کرده است.
 اولین باری که یک کتاب از کیتانو تاکشی خواندم، تنها به دلیل علاقه‌ام به شخصیت کارگردان او و از روی کنجکاوی بود. اما باید اعتراف کرد که کیتانو کارگردانی که هوس کرده داستان‌نویسی هم بکند نیست، بلکه یک داستان‌نویس خوش‌قلم و نویسنده واقعی است و توانایی او در نگارش و شخصیت‌پردازی ادبی هیچ دست‌کمی از توانایی‌های سینمایی او ندارد. خصوصا مجموعه داستان «نونهال» شدیدا من را تحت‌تاثیر قرار داد و ارتباط بسیار عمیقی با این کتاب و شخصیت‌های آن گرفتم. ویژگی خاص ادبیات او. کیتانو بزرگ‌شده ژاپنی است که زیر ژاپن مدرن امروزی دفن شده است. او یک بچه بورژوا نیست و در شهرستان، کوچه‌پس‌کوچه‌های توکیوی قدیم و محله‌های مهاجرنشین بزرگ شده است و یک حس نوستالژی از ژاپنی که دیگر نیست، درون او باقی مانده است که می‌تواند هنرمندانه آن را برای بییندگان فیلم‌ها یا خوانندگان داستان‌هایش ترسیم کند. کیتانو شناسنامه یک دوران به‌خصوص، یا شاید بهتر باشد بگویم یک فرهنگ و دنیای به خصوص در یک دوران به تاریخ پیوسته است. کیتانو از معدود آدم بزرگ‌هایی است که خاطرات و افکار دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را هنوز درون خود زنده نگه داشته‌اند و به خاطر دارند.


تعداد بازدید :  501