لیلا مهداد اعتراض دارند؛ به کمکاریها، پشت گوش انداختنها، ندیدن و نشنیدنها. اینبار تصمیم گرفتهاند کوتاه نیایند. اعتراضشان را اینبار روی کاغذ آوردهاند. نامهای که 25هزار امضا پای آن جا خوش کرده. اعتراضشان به رسمیت شناخته نشدن زبان اشاره است. اتفاقی که باعث شده برای مترجمان بودجهای در نظر گرفته نشود. بار اول نیست که معترضاند. یکی دوسال پیش بود که خواستهشان را در همان دنیایی که سکوت احاطهاش کرده، فریاد زدند. خواستهای که رسانه ملی را نشانه رفته بود. اعتراضشان به زبان اشاره فارسی مترجمان رسانه ملی بود. آنها از نامفهوم بودن ترجمهها میگفتند و صداوسیما از نبود بودجه و دردسرسازبودن زیرنویس. هشتهزار امضا، کمپین «دسترسی کامل به رسانه ملی حق ناشنوا» را تایید کرد. کمپینی که تلاش داشت اعتراض جمعیت نیممیلیونی به گوش مسئولان رسانه ملی برسد.
دولت ایران کنوانسیون حقوق اشخاص دارای معلولیت در سازمان ملل را امضا کرده است. کنوانسیونی که انتظار میرود طبق قوانین اجرایی شود. در مادههای اشخاص حقوق دارای معلولیت تصریح شده که زبان اشاره باید به رسمیت شناخته شود. طبق همین قانون باید مترجم حرفهای در سازمانها برای ناشنواها حضور داشته باشد. این در حالی است که هنوز در ایران، برنامه دوره آموزشی مترجم حرفهای وجود ندارد.
جای خالی زبان اشاره در یک قانون
قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت از معیشت و رفاه این گروه از جامعه میگوید. قانونی که گوشه چشمی به مناسبسازی، خدمات بهداشتی و امور ورزشی داشته است. هرچند کارآفرینی، اشتغال و مسکن را هم فراموش نکرده است. اما در این میان جای خالی زبان اشاره در این قانون به چشم میخورد.
قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت تصویبشدنش به اسفند سال 96برمیگردد. قانونی که اردیبهشت 97 از سوی رئیسجمهوری وقت به دستگاهها ابلاغ شد. این قانون قبل از تصویبشدن هشت سالی را در کمیته پیگیری گذراند. واقعیت امر این است تا زمانی که زبان اشاره در قانون حمایت از حقوق افراد دارای معلولیت تعریف نشود، برای مترجم زبان اشاره بودجهای در نظر گرفته نمیشود.
بخش تلخ ماجرا این است که 43سال از ممنوعشدن زبان اشاره در مدارس استثنایی میگذرد. این در حالی است که زبان اشاره در 80کشور دنیا شناخته شده است.
زبان اشاره زیر سایه زبان فارسی
اولین برنامه مختص ناشنوایان به دهه60 برمیگردد؛ برنامهای خبری که جمعهها روی آنتن میرفت. به اعتقاد سارا سیاوشی، زبان اشاره ایرانی قدمتی طولانی دارد. «زبان اشاره ایرانی در طول تاریخ تغییراتی به خود دیده به مانند زبان فارسی.» به باور این زبانشناس، زبان اشاره به مرور در جامعه شکل گرفته، اگرچه اشاراتی به آن اضافه و از آن کم شده است. «قدمت کار پژوهشی زبانشناسی روی زبان اشاره ایرانی حدود 15-14 سال است.» پژوهشی که نشان میدهد هیچ ارتباطی میان زبان فارسی و زبان اشاره ایرانی وجود ندارد. «این زبان ارتباطی به فارسی ندارد. دستور زبانش کاملا فرق دارد.»
هر کشوری، زبان اشاره مختص به خود را دارد، هرچند اطلاعی از تفاوتها و شباهتهای این زبانها در دست نیست. به باور سیاوشی پژوهش زبانشناسان ایرانی یک ایراد به خود میبیند؛ عدم تحقیق روی زبان اشاره کشورهای منطقه. «متاسفانه استقلال زبان اشاره ایرانی از زبان فارسی برای مسئولان مشخص نیست.»
زبان اشاره ایرانی از سالهای دور تحتتاثیر زبان فارسی بوده است. زبان اشارهای که زیر سایه زبان فارسی روزگار گذرانده و تقویت نشده، به این بهانه که زبان فارسی، زبان رسمی است. تفکری که گمان میکرد زبان اشاره فارسی به ناشنوایان کمک میکند زبان فارسیشان را تقویت کنند.
سیاوشی ارتباط نگرفتن با سازمانها را یکی از دلایل وجود ایرادات موجود میداند. سازمانهایی که به گفته او از کارشناسان غیرمرتبط بهره میبرند. کارشناسانی که دانش زبانشناسی ندارند و از اینرو به اهمیت آن پی نمیبرند. «سه سازمان بهزیستی، آموزشوپرورش و صداوسیما بیشترین ارتباط را با ناشنواها دارند. سازمانهایی که کارشناسان زبانشناسی که روی زبان اشاره تحقیق کرده باشند، به خود نمیبینند.»
برنامهسازی ناشنوایان برای پرشدن خلأ صداوسیما
آموزشوپرورش استثنایی بخش مدارس ناشنوا را دارد؛ بخشی که هیچکدام از کارشناسانش اطلاعات زبانشناسی ندارند. بخش امور ناشنوایان بهزیستی هم هست با کارشناسانی که حتی زبان اشاره بلد نیستند و نمیتوانند با ناشنوایان ارتباط بگیرند.
این مشاور پژوهشی شبکه ملی سازمانهای مردمنهاد ناشنوایان با اشاره به این موارد از آموزشوپرورشی میگوید که تا امروز زبان فارسی را به کار میبرده، هرچند با دعوت از زبانشناسان نشان میدهد پی به ایرادات موجود برده است. «در حد حرف بوده، اما همین که متوجه ایرادات هستند، خوب است.»
سیاوشی از رایزنیها با صداوسیما خبر میدهد. جلسه یک گروه مترجم با صداوسیما که درنهایت هم بینتیجه مانده است. جلسات بینتیجهای که سرآغاز کمپینهای آنلاین شد برای اعتراض ناشنوایان به صداوسیما. «این رویه صداوسیما باعث شده گروه بزرگی از مردم ارتباطشان با این سازمان قطع شود. گروهی که متوجه برنامههای صداوسیما نمیشوند. هرچند خود ناشنواها در فضای مجازی برنامههایی را برای خود میسازند تا خلأ صداوسیما پُر شود.»
نادیده گرفته شدن اهمیت زبان اشاره
قانون حمایت از افراد دارای معلولیت سالهاست به تصویب رسیده. قانونی که بیشتر مسائل استخدامی و حمایتهای مالی را مدنظر قرار داده است. به باور سیاوشی این قانون نکات مثبت بسیاری برای گروههای مختلف معلولان داشته. «البته به شرط اجرایی شدن و در حد قانون مبتنی باقی نماندن.»
و اما جامعه ناشنوا. قانونی که مهمترین مسائل و محدودیتهای اجتماعی این بخش از جامعه در آن مغفول مانده. به گفته این زبانشناس مهمترین مسائل ناشنوایان حق دسترسی به اطلاعات و دریافت دانش و آموزش از طریق زبان اشاره است.
به باور او این حق هر روزه در دو حوزه بزرگ نادیده گرفته و در حقیقت پایمال میشود. ابتدا در آموزش از مهدکودک تا دانشگاه و دوم اطلاعرسانی در رسانههای رسمی. «این قانون یکی از وظایف صداوسیما را پخش برنامهها با زیرنویس یا مترجم ناشنوا تعیین کرده. تنها جایی که بهطور مستقیم در این قانون به ناشنوایان ارجاع داده شده همین یک مورد است و این کافی نیست.»
به گفته مشاور پژوهشی شبکه ملی سازمانهای مردمنهاد ناشنوایان این مورد با واژه «رابط» به جای مترجم بیان شده، درواقع دیدگاه افرادی که این قانون را تنظیم کردند مشخص میشود. «در این دیدگاه اهمیت زبان اشاره نادیده گرفته میشود. کسانی که به استقلال و اهمیت زبان اشاره باور داشته باشند از واژه مترجم استفاده میکنند و نه رابط.»
زمان تغییر دیدگاه سنتی فرارسیده
زبان اشاره رسمیت ندارد و این یعنی مشکلاتی برای جامعه مخاطب این زبان. به رسمیت شناختن؛ به یک معنا اینکه «زبان اشاره ایرانی» از دید کارشناسان و استادان، یک زبان مستقل و کارآمد شناخته شود. معنای دیگر آن ارزش قانونی و رسمی در متون حقوقی است. اگرچه در حال حاضر در کشورهای مختلف این دو معنا لزوما با هم محقق نشدهاند. «در بعضی کشورها گروههای مستندسازی واژگان و دستور زبان اشاره کشور سالهاست تشکیل شده. در مدارس مختلف زبان اشاره تدریس میشود. کودکان و نوجوانان ناشنوا به زبان اشاره کشورشان آموزشهای رسمی را دریافت میکنند و مواد آموزشی زیادی به زبان اشاره تولید میشود.»
به گفته این زبانشناس هدف اصلی جوامع ناشنوایان در همه دنیا رسیدن به همین وضعیت است. حالا یک راه رسیدن به این وضعیت آن است که در مراجع قانونگذاری قانونی تصویب شود که زبان اشاره کشور را به عنوان یک زبان مستقل به رسمیت بشناسد. اما به رسمیت شناختن اگر فقط در حد متن قانون بماند تغییری در وضعیت ناشنواها ایجاد نخواهد شد. «در حقیقت مشکل اصلی در کشور ما نگاه پاتولوژیک–درمانی به ناشنوایی است که ناشنوایی و به تبَع آن، شیوه ارتباط برقرارکردن ناشنوایان را یک نقص قلمداد میکند.»
به باور او در این نگاه، گفتار و نوشتار ارزش والا دارند و زبان اشاره ارزش کمتر. در حالی که مطالعات زبانشناختی نشان داده زبانهای اشاره، زبانهایی کاملاند. «از نظر ارزش ارتباطی و آموزشی تفاوتی با زبانهای گفتاری ندارند. به نظرم مهمترین کاری که باید انجام شود همین است که این دیدگاه زبانشناختی در موسسات دولتی و غیردولتی جایگزین دیدگاه سنتی «گفتار-محور» شود.»
قدم مثبت؛ تصویب رشته مترجمی زبان اشاره ایرانی در وزارت علوم
قبل از این کمپینی برای زبان اشاره صداوسیما به راه افتاد و حالا کمپینی برای جای خالی زبان اشاره در قانون حمایت از افراد دارای معلولیت به راه افتاده. کمپینی که امید است به سرانجام برسد. «به نظرم موفقیت یا شکست هر کمپینی در حوزه زبان اشاره به این برمیگردد که چقدر به ناشنواها اعتماد داشته باشیم.»
به باور این زبانشناس نیاز اصلی این است که زبان اشاره و اهمیت و استقلال آن به رسمیت شناخته شود تا آموزش و اطلاعرسانی برای ناشنوایان تسهیل شود. «به این منظور پشتوانههای علمی نیاز داریم. جای دانشگاهها و گروههای زبانشناسی دانشگاهها در این حوزه بسیار خالی است. علت اینکه سازمانهایی مانند صداوسیما و بهزیستی در مورد حق دسترسی ناشنوایان ضعیف عمل میکنند، کمبود متخصص زبان اشاره و مترجم حرفهای زبان اشاره است. «اگر افراد ناشنوای متخصص به کار گرفته شوند و آموزش زبان اشاره از طریق خود این افراد انجام شود، شاید مسیر به نتیجه رسیدن کمپینها بهتر شود. یکی از قدمهای مثبتی که تاکنون برداشته شده، تصویب رشته مترجمی زبان اشاره ایرانی در وزارت علوم است. این رشته از سال گذشته در دانشگاه آزاد واحد بینالملل فرشتگان پذیرش دانشجو را آغاز کرده. امیدواریم این اقدام راهگشای قدمهای بعدی برای ارتقای زبان اشاره ایرانی باشد.»
به امید اینکه در دولت سیزدهم این قانون روی کاغذ نماند
حمیدرضا محترم، کارشناس مناسبسازی در حوزه ناشنوایان| قانون حمایت از افراد دارای معلولیت که مشخص است. اجرایی شدن این قانون شاید نیاز به تشکیل کمیته معلولان در مجلس داشته باشد، البته نمیدانم چنین کمیتهای در مجلس هست یا خیر. انتظار میرود کمیتهای در مجلس با حضور نمایندگانی از گروههای مختلف تشکیل شود. به عنوان مثال ناشنواها یک نماینده داشته باشند. معلولان نماینده مختص خودشان را داشته باشند. نابیناها همینطور و ... این کمیته میتواند طرحهای مناسب این بخش از جامعه را برای بررسی به کمیسیون معلولان مجلس ارایه بدهد. به نظر میرسد مجلس هم برای این مسائل مناسبسازی نشده است. قانون کاغذی دوای درد معلولان نیست.
اولین قدم مجلس میتواند تشکیل تیم یا کمیته باشد تا بتوانیم طرحهایمان را ارایه بدهیم. اولین ایراد را شاید همین مناسبسازینشدن مجلس برای تشکیل کمیته در اینخصوص بتوان عنوان کرد. تیمی که بتواند از حقوق ما دفاع و آن را پیگیری کند. بحث اساسی دیگر این است که شرایط کاندیدا شدن را آسان کنیم تا از معلولان هم نمایندهای داشته باشیم.
تصویب زبان اشاره و به رسمیت شناختن آن به معنای تعیین بودجه است. اتفاقی که تا به امروز نیفتاده است. بر این باورم که به رسمیت شناخته شدن زبان اشاره به معنای حل مشکلات مدرسه خواهد بود. اگرچه مشکلات ارتباطی، فروش انحصاری کاهش پیدا میکند و آموزش به والدین بیشتر میشود. هرچند مشکلات صداسیما و تمام ادارات هم حل میشود. قبل از این جامعه ناشنوایان کمپینی برای زبان اشاره صداوسیما راهاندازی کرد، اما بینتیجه. این برمیگردد به انحصاری بودن. این مسأله را از مسئولان انجمن خانواده ناشنوایان ایران هم پیگیری کردیم. نامههای زیادی به ارگانهای مهم نوشته شد. نامههایی که یک جواب داشتند؛ بایگانی شدند. نامههایی که نه شماره خورده بودند و نه به مسئولان برای رسیدگی ارجاع داده شده بودند. در سالی که گذشت ناشنوایان نتوانستند از رسانه بهره ببرند. دلیلش چیست؛ برمیگردد به قانون. امیدواریم در دولت آیتالله ابراهیم رئیسی بهتر از قبل عمل شود.