شماره ۴۸۳ | ۱۳۹۳ شنبه ۴ بهمن
صفحه را ببند
شهروندان از مشکلات آپارتمان‌نشینی و فرهنگ مرتبط با آن می‌گویند
از کدام فرهنگ حرف می‌زنید؟

طرح نو| مجتبی پارسا| فرهنگ آپارتمان‌نشینی چیست؟ اولین چیزی که به ذهن بسیاری از افراد خطور می‌کند، ایجاد سر و صدایی است که همسایگان، ایجاد می‌کنند. از سر و صدای تردد در پله‌ها گرفته تا بی‌توجهی به فریاد‌های بچه‌هایشان. اما آیا حقیقتا فرهنگ آپارتمان‌نشینی در همین سر و صدا خلاصه می‌شود؟ بنا بر نظر افرادی که زندگی در آپارتمان را تجربه کرده‌اند، اساسی‌ترین مشکلاتی که خانواده‌های ساکن در آپارتمان با آن دست به گریبان‌اند، عدم پرداخت به موقع شارژ ماهیانه و مشکلات مرتبط با پارکینگ است. مشکلات دیگری نیز وجود دارند که در لابه‌لای سخنان مصاحبه شوندگان، به آنها برمی‌خوریم.

1 علی نوروزی، اولین فردی بود که با او به صحبت نشستیم. جوان حدودا 30 ساله‌ای که درحال حاضر، آپارتمان‌نشین نیست؛ اما مدت زیادی آپارتمان‌نشینی را تجربه کرده است. از او در مورد مشکلات آپارتمــان‌نشـینی پرسیدم و این‌که آیا فرهنگ این مقوله، میان مردم جا افتاده یا خیر: «از نظر من، بستگی به منطقه‌ای دارد که در آن زندگی می‌کنید. در بسیاری از مناطق شمال شهر، فرهنگ آپارتمان‌نشینی، بهتر جا افتاده و رعایت می‌شود.
اما در برخی مناطق دیگر شهر، بیشتر شاهد یکسری رفتارهایی هستیم که یا بی‌فرهنگی در مقوله آپارتمان‌نشینی به حساب می‌آید، یا به بی‌فرهنگی منجر می‌شود».
از او خواستم سخنانش را توضیح بدهد. چه چیزی را دقیقا مدنظر قرار دارد از این‌که در بخشی از شهر بیشتر رعایت می‌شود و در بخشی دیگر کمتر.
از حرف‌هایش برمی‌آمد که منظورش دخالت در زندگی یکدیگر است: «این به یک نوع فرهنگی برمی‌گردد که تا امروز به درستی شکل نگرفته است. مردم در نقاط سنتی‌تر، سعی می‌کنند به یکدیگر و به همسایگانشان نزدیک‌تر باشند.
لذا ارتباطاتشان با همسایه‌ها بیشتر و نزدیک‌تر است و دلیل این نزدیکی و ارتباط بیشتر، این است که با باورهای سنتی و قدیمی زندگی می‌کنند. اما شاید بسیاری از مردم چنین چیزی را نپذیرند و مایل نباشند ارتباطشان با همسایگان نزدیک باشد. اما در مناطق بالای شهر، وضع به صورت دیگری است. بسیاری از مردم در این مناطق دوست دارند که به حریم خصوصی‌شان با تمام ابعاد و زوایای آن، احترام گذاشته شود به همین دلیل است که خودشان نیز سعی می‌کنند ارتباطاتشان را در چارچوبی حفظ کنند و پا را از آن فراتر نگذارند».
از علی پرسیدم دقیقا منظورش از «حریم خصوصی» چیست؟ علی، «حریم خصوصی» و احترام به آن را چیزی می‌داند که مقوم فرهنگ آپارتمان‌نشینی است: «احترام به حریم خصوصی در بیشتر مناطق جنوبی شهر، به درستی جا نیفتاده است. برای همین می‌توانم چنین نتیجه‌گیری کنم که در آن مناطق، فرهنگ آپارتمان‌نشینی نیز کمتر است».

به‌نظرم اتفاقا ارتباط دوستانه میان همسایگان، موجب می‌شود تا بیشتر به حریم یکدیگر احترام بگذارند و کمتر موجب نقض حقوق یکدیگر شوند. از علی خواستم از حرفش در مقابل این استدلال دفاع کند. علی اینطور پاسخ داد که: «ارتباط دوستانه و نزدیک میان همسایه‌ها در یک آپارتمان، فی نفسه بد نیست. حتی شاید در مواقعی، باعث رعایت بسیاری موارد شود اما عواقب ناگزیر آن، دامن آنها را خواهد گرفت. شاید از دید بسیاری افراد، ارتباط با همسایگان، ارتباط دوستانه و شیرینی باشد اما همین موضوع غالبا باعث می‌شود تا در کار یکدیگر دخالت‌های نابجا کنند و خود را در این امور، محق بدانند. همچنین یکسری از رفتار‌ها وجود دارد که همواره مشکل‌ساز بوده و هست. مسائلی که تقریبا در همه آپارتمان‌های سراسر مناطق شهر، اعم از بالای شهر و جنوب شهر، باعث ایجاد مشکل می‌شوند. مسائل مربوط به پارکینگ و شارژ ساختمان و خرج و مخارج آپارتمان، از این دست هستند. پدر من زمانی مدیر ساختمان بود و یادم نمی‌آید حتی یک ماه، بدون ایجاد مسائلی از این دست، گذشته باشد. برخلاف ظاهر دوستانه روابط، همواره افرادی بودند که هیچ‌گاه نمی‌توانستند یا نمی‌خواستند با جمع و اکثریت، موافقت کنند».
از علی پرسیدم، ریشه چنین رفتارهایی را چه می‌داند؟
«ریشه این رفتارها، دو چیز است. یکی خودخواهی و دیگری پایبندی به سنت‌هایی که دیگر پاسخگوی جامعه امروز نیست. بحث خودخواهی که واضح است. بسیاری از افراد خودشان را ارجح می‌دانند و بابت مشکلاتی که برای دیگران ایجاد شده است، دل نمی‌سوزانند یا اهمیتی به آنها نمی‌دهند. به‌طور مثال اگر آسانسور ساختمان خراب شود، همسایه‌های طبقه اول و دوم، ممکن است بگویند ما از آسانسور استفاده نمی‌کنیم. پس دلیلی هم ندارد که هزینه تعمیر آن را متقبل شویم. بحث دیگر، سنت‌های منسوخی است که نه‌تنها در جامعه و شرایط امروز کارآیی ندارند، بلکه ایجاد مزاحمت هم می‌کنند. مثل دخالت‌هایی که پیشتر به آنها اشاره کردم. ارتباط دوستانه و رفت و آمد میان همسایگان، در بسیاری از موارد، در گذشته، امری کاملا عادی بوده است. اما امروز چنین رفتارهایی موجب اذیت و آزار همسایگان می‌شود».

2 دختر و پسر جوانی که نامزد بودند و هنوز زیر یک سقف، زندگی نمی‌کردند، دو نفر دیگری هستند که نظرشان را در باب فرهنگ آپارتمان‌نشینی جویا شدم که آیا در جامعه ایران جا افتاده است یا خیر؟ دختر جوان، قاطعانه، پاسخ کوتاهی به سوالم داد: «در بسیاری از مناطق، خیر». سکوت کردم تا ادامه دهد. همان‌طور که حدس می‌زدم، مقوله «منطقه زندگی» را به حکمش تسری داد: «اگرچه بسته به منطقه زندگی، بالا یا پایین شهر بودن و به تبع فرهنگ آن منطقه، صحبت از وجود یا عدم فرهنگ آپارتمان‌نشینی، متفاوت خواهد بود». دختر جوان به‌عنوان نمونه، خواهرش را مثال زد که در منطقه‌ای، پایین‌تر از منطقه آنها زندگی می‌کند؛ و مشکلاتی برایش وجود دارد که دختر جوان و خانواده‌اش، کمتر با آنها مواجهند: «مشکلات شارژ ساختمان، پارکینگ، خرابی‌های ساختمان که به همه افراد ساکن آن آپارتمان مرتبط است». برایم جالب بود که پاسخش چقدر شبیه پاسخ علی نوروزی بود که پیشتر صحبت‌هایش را شنیده بودم. دختر جوان صحبت‌هایش را این‌گونه ادامه داد که «اگرچه بسته به فرهنگ هر خانواده و محیطی که آنها در آن رشد پیدا کرده‌اند، می‌تواند مثال‌های نقضی پیدا شود. اما چیزی که امروزه تا حد زیادی با آن مواجهیم، همین خودخواهی بسیاری از افراد و خانواده‌ها است که بدون توجه به خانواده‌های دیگر ساکن در یک آپارتمان، رفتاری انجام می‌دهند که موجب سلب حقوق همسایگان می‌شود».

3 پسر جوان، بعد از اتمام سخنان نامزدش، شروع به صحبت کرد:   «من علاوه‌بر پذیرش حرف‌هایی که همسر آینده‌ام گفت، موارد دیگری را اضافه می‌کنم. سر و صدای افرادی که در پله‌ها بدون توجه به زمان، صبح زود یا آخر شب تردد می‌کنند، کثیفی‌ها و ریختن آشغال‌هایی که محیط مشترک زندگی را آلوده می‌کند هم مربوط به فرهنگ آپارتمان‌نشینی می‌شود. بالا و پایین ندارد؛ همه‌جا همین‌طور است. درست هم نخواهد شد».
به او یادآوری کردم که فرهنگ آپارتمان‌نشینی، از 10‌سال پیش تا امروز تغییر کرده؛ چطور می‌تواند از امروز به بعد تغییر نکند؟ پاسخش کوتاه بود. با اطمینان گفت: «تغییر می‌کند. قطعا تغییر می‌کند بدتر می‌شود. تا زمانی که همه، تنها، خود را می‌بینند، وضع بدتر خواهد شد. خیلی بدتر از وضع کنونی».

4 آن‌طرف‌تر، پیرمردی 60 ساله که برخلاف سنش، سریع و چابک قدم برمی‌داشت را نگه داشتم و سوالم را از او پرسیدم. به نظر دلش پر بود. برای ازدواج فرزندانش، مجبور شده بود خانه ویلایی‌اش را بفروشد و در یک واحد آپارتمان، طبقه دوم زندگی کند. آن هم آپارتمانی در کنار همسایگانی جوان و بچه‌های زیاد. «من و همسرم تنها زندگی می‌کنیم. سنی از ما گذشته و نیاز به استراحت و آرامش داریم. از سر و صدای بچه‌ها گرفته تا دعوای زن و شوهر‌های جوان همگی ایجاد مزاحمت صوتی می‌کنند. جدای از اینها، وقتی طبقه پایین، روی بالکن سیگار می‌کشند، دود سیگار ما را آزار می‌دهد. خصوصا همسرم که آسم دارد. آشغال و ته سیگارهایی که از طبقات بالاتر از روی بالکن به پایین می‌اندازند هم باعث کثیفی بالکن واحد ما می‌شود. چه فرهنگی؟ از کدام فرهنگ آپارتمان‌نشینی صحبت می‌کنید؟ مردم باید پیش از فرهنگ آپارتمان‌نشینی، پاکیزگی و احترام به افراد، خصوصا میانسالان و کهنسالان را یاد بگیرند». حرف‌هایش حقیقت بود. نمی‌دانم با تایید‌های پی‌درپی من، آرام شد یا نه. اما چه فایده؟

 فرهنگ آپارتمان‌نشینی، از 10‌سال پیش تا امروز تغییر کرده؛ چطور می‌تواند از امروز به بعد تغییر نکند؟ پاسخش کوتاه بود. با اطمینان گفت: «تغییر می‌کند. قطعا تغییر می‌کند بدتر می‌شود. تا زمانی که همه، تنها، خود را می‌بینند، وضع بدتر خواهد شد. خیلی بدتر از وضع کنونی.

 اگرچه بسته به فرهنگ هر خانواده و محیطی که آنها در آن رشد پیدا کرده‌اند، می‌تواند مثال‌های نقضی پیدا شود. اما چیزی که امروزه تا حد زیادی با آن مواجهیم، همین خودخواهی بسیاری از افراد و خانواده‌ها است که بدون توجه به خانواده‌های دیگر ساکن در یک آپارتمان، رفتاری انجام می‌دهند که موجب سلب حقوق همسایگان می‌شود

 از کدام فرهنگ آپارتمان‌نشینی صحبت می‌کنید؟ مردم باید پیش از فرهنگ آپارتمان‌نشینی، پاکیزگی و احترام به افراد، خصوصا میانسالان و کهنسالان را یاد بگیرند». حرف‌هایش حقیقت بود. نمی‌دانم با تایید‌های پی‌درپی من، آرام شد یا نه. اما چه فایده؟


تعداد بازدید :  398