سیما فراهانی | آتشسوزیهای مهیب، مرگهای دلخراش در مهلکه دود و شعلهها، خسارتهای سنگین و جهنمی دردناک؛ همه اینها مدتهاست که در صدر اخبار حوادث قرار دارد. در دو ماه اخیر شاهد مرگهای تلخ و خسارتهای سنگین در میان تاختوتاز شعلههای آتش بودهایم. شعلههایی که میتازند و زندگی میگیرند. خسارت برجای میگذارند و گاهی اگر نفسها را قطع نکنند، زندگیها را مختل میکنند. حادثههایی که به گفته کارشناسان آتشنشانی، اکثرشان ناشی از عدم آگاهی از مسائل ایمنی است. نگاه سطحی که مردم و مسئولان به مسائل ایمنی و یادگیری آن دارند، میتواند گاهی فاجعه به بار بیاورد.
مثل فاجعهای که در بازار گل رخ داد. آتشسوزی مهیبی که در دومین روز از دی ماه رخ داد. شعلههای آتش دو غرفهدار را در خود بلعید. اما این پایان ماجرا نبود. خسارت سنگین و چندین مصدوم، این حادثه را به یک سانحه مهیب تبدیل کرد. سانحهای که تا مدتها دربارهاش صحبت میشد. تا جایی که دستگاه قضائی ورود پیدا کرد و به دستور بازپرس، مالکان بازار گل موظف به انجام و رعایت استانداردها و ایمنیها شدند. در صورتی که اگر این استانداردها پیش از این رعایت شده بود و مردم و غرفهداران نحوه استفاده از تجهیزات ایمنی را بلد بودند، شاید چنین حادثهای با این ابعاد گسترده رخ نمیداد.
درست 20 روز پس از این حادثه، در حالی که همچنان صحبت از فاجعه بازار گل بود، حادثه دیگری در تهران رخ داد. آتش به مجتمع چهار طبقه ٢٨ واحدی در شهرزیبا تاخته بود. مرکز این حادثه واحدی ٦٠ متری بود که در طبقه سوم قرار داشت. آتش از طبقه سوم ساختمان آناهیتا زبانه کشیده و طبقه چهارم را محاصره کرده بود. خانواده چهار نفره طبقه سوم از شعلههای آتش نجات پیدا کردند، اما دود و آتش جان چهار مرد را در طبقه چهارم گرفت.
آتش در برج آناهیتا
علت این حادثه انفجار گاز پیکنیکی بود. وقتی گاز پیکنیکی در یکی از واحدهای این ساختمان منفجر شد، اعضای خانواده به بیرون از خانه فرار کردند. با فرار این خانواده چهار نفره و باز ماندن در واحد آپارتمان آتش شعلهورتر شد. آتش و دود به طبقات زیرین و بالایی رفت. آتشنشانی توانست هفت مرد و زن را از ساختمان نجات دهد. در طبقه چهارم اما سرنوشت چهار مرد غمانگیز بود. یک شرکت خصوصی در طبقه چهارم قرار داشت که چهار مرد در آنجا حضور داشتند. این مردان بهدلیل دودگرفتگی دچار تنگی نفس شدند. مرد ٢٥ سالهای از پنجره همان طبقه به بیرون سقوط کرد، اما دیگر مردان بر اثر استنشاق دود جانشان را از دست دادند تا باز هم یک تراژدی دیگر رقم بخورد. این در حالی است که با فاششدن راز ساختمان آتشین آناهیتا مرد مستاجر به اتهام تسبیب در قتل غیرعمد چهار مرد از سوی بازپرس پرونده بازداشت شد.
تراژدی مرگ سوزان 3 کارگر
این در حالی است که حادثه بعدی، درست یک روز بعد رخ داد. 23 دی ماه شرکت «ثامن مهرانگستر» بویین زهرا زیر شعلههای آتش به جهنم سوزان بدل شد. آتش به جان مخزنهای نفتی افتاد و انفجار پشت انفجار. یکی از آتشسوزیهای گسترده از سوی نیروهای امدادی خاموش شد. آتش آرام گرفت. شرکت و مخازن سوختند. 97 کارگر و کارمند شرکت تخلیه شدند. اما سه نفر از فهرست 100 نفری شرکت غایب بودند و نامشان در فهرست حضور و غیاب تیک حاضری نخورده بود. این حادثه نیز خسارت سنگین برجای گذاشت. هم مالی و هم جانی.
جهنم مهمانسرای راهآهن
چهارم بهمن ماه نیز مسافرخانهای در راهآهن، آتشنشانان را به محل کشاند و یکی از سختترین ماموریتهای اطفای حریق اجرا شد. به علت نامعلومی دود و آتش در این مسافرخانه در میدان راهآهن به راه افتاده بود. دود و آتش مسافرخانه را فرا گرفته بود. 30 نفر هم در آن جهنم حبس شده بودند. راهپله و دیوارها تخریب شده بود و امکان فرار وجود نداشت. مسافران وحشتزده شیشههای پنجره را شکستند تا شاید بتوانند خود را نجات دهند. تا اینکه درنهایت کارگران گاراژ پشت مسافرخانه و نیروهای آتشنشانی، ناجی آنها شدند. مسافران یکبهیک نجات یافتند. اما مردی میانسال در میان مهلکه دود و آتش خاکستر شد و جان باخت. یک مصدوم نیز با سوختگی شدید به بیمارستان منتقل شد.
انفجار مرگبار در حلوا شکری بیدک
در تازهترین حادثه نیز خسارت سنگین در خط تولید حلوا شکری بیدک در مشهد به بار آمد. ترکیدگی دیگ بخار خط تولید حلوا شکری بیدک، منجر به مرگ چهار نفر و مصدومیت شدید یک نفر شد. تکنیسینهای اعزامی از تهران برای نصب این دیگ بخار صنعتی در حال آزمایش کارکرد آن بودند که فشار به 6 بار رسید و انفجار رخ داد. این انفجار بهحدی بود که بدن قربانیان حادثه را متلاشی کرد. این حادثه خسارتهای سنگینی در محل برجای گذاشت، به طوری که تمامی یک سوله بزرگ سه هزار مترمربعی ویران شد.
توجه به ایمنسازی
جلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران، این حادثهها را یک موضوع تکراری در سالیان دراز میداند. اتفاقهایی که منوط به این دو ماه نیست و هر ساله شاهد آن در ابعاد مختلف هستیم. او در گفتوگو با خبرنگار شهروند دلایل این سانحهها را بررسی میکند و میگوید: «به عنوان مثال بازار گل تا به حال چندین بار آتش گرفته، ولی خسارت جانی و مالیاش به این حد نبوده است. باید اینگونه مسائل را از ریشه حل کرد. تا یک جایی این مسائل مربوط به فرد میشود. اینکه اصول ایمنی را رعایت کند، تجهیزات ایمنی داشته باشد و به این مسائل اهمیت دهد. چراکه الان خیلیها ایمنی، اولویت آخرشان است. یعنی کمترین هزینه را برای استانداردسازی و مسائل ایمنی انجام میدهند. به خصوص در کارخانهها و محیطهای کاری؛ حقوق کارگر، دکور و زیباسازی برایشان اولویت بیشتری دارد. این مسأله به فرهنگسازی برمیگردد. یعنی باید فرهنگ توجه به مسائل ایمنی در جامعه نهادینه شود، تا اگر فردی محیطی را برای زندگی یا کار انتخاب میکند، در ابتدا به ایمنسازی آنجا توجه و برای آن هزینه کند.»
آموزش استفاده از تجهیزات
نبود قانون شفاف، عدمآموزش و اهمیتندادن مردم به مسائل ایمنی، یکی از مهمترین دلایل بروز آتشسوزیهای گسترده است. اینکه مردم بلد باشند چطور از تجهیزات ایمنی استفاده کنند، همیشه هشیار باشند و هنگام بروز حادثه بتوانند با حفظ خونسردی مشکل را حل کنند، در جامعه ما کمتر دیده میشود: «به عنوان مثال فیلمهای آموزشی درخصوص آتشسوزی و راههای پیشگیری از آن کمتر ساخته میشود. در صورتی که تهیه فیلم و برگزاری مسابقات بین دانشآموزان با موضوع ایمنی میتواند به فرهنگسازی در این خصوص کمک بسیار زیادی کند. اینگونه حوادث سالهاست که رخ داده و همچنان در حال رخ دادن است. ولی اگر کمی ویژهتر به مسائل ایمنی توجه شود، شاید کمتر شاهد این خسارتهای سنگین باشیم. مثلا فرد هرچقدر هم تحصیلکرده باشد، اما ممکن است اصلا بلد نباشد که از یک خاموشکننده چطور استفاده کند. همین چند روز پیش چند جوان به علت گازگرفتگی در یک خانه جان خود را از دست دادند. در صورتی که چرا نباید یک جوان مواردی که باعث گازگرفتگی میشود، بلد باشد. چرا باید در معرض چنین فاجعهای قرار بگیرد و به خاطر سهلانگاری جانش را از دست بدهد.»
باید از حالا شروع کرد
این مسائل باید هر روز تکرار شود. از همان کودکی جزو کتابهای درسی باشد و دانشآموزان موظف به یادگیری آن باشند تا شاید بتوان در آینده از چنین حوادثی جلوگیری کرد: «من کشوری را میشناسم که حتی میخواهد آتشنشانیاش را تعطیل کند. چراکه آموزش مسائل ایمنی برای هر فرد در جامعه اجباری بوده و تمام مردمش به اندازه یک آتشنشان نحوه استفاده از تجهیزات ایمنی را یاد گرفتهاند. اما در جامعه ما به این موضوع اهمیت زیادی داده نمیشود. فقط در زمان بحران است که مردم یادشان میافتد دست به کار شوند. در صورتی که میشود از بروز فاجعه با راههای دیگری، جلوگیری کرد. مثلا همین مهمانسرای راهآهن مدتهاست بسته است. خسارت جانیاش یک طرف، خسارت مالی و بیکاری افراد هم یک طرف. برای همین به نظرم نگاه ایمنی جایگاه درستی ندارد و باید از حالا شروع کرد تا شاید چندین سال دیگر از چنین حوادثی جلوگیری کرد.»
عدم استقبال از آموزش
عبدالصمد کوهی، مدیر پیشگیری منطقه هفت عملیات سازمان آتشنشانی، نیز نکات دیگری در این خصوص یادآور شد. او نیز معتقد است که آموزش مسایلایمنی در جلوگیری از چنین فاجعههایی حرف اول را میزند: «آتشسوزیهای گسترده مثل برج آناهیتا، بازار گل و امثال آن، به عدم آموزش شهروندان برمیگردد. اینکه برای یادگیری و مجهز شدن، هزینهای نمیکنند. عدم رعایت استانداردهای ایمنی در سیمکشیبرق و گازکشی و استفاده از وسیلههای سوختفسیلی مثل بخاری، بهخاطر همین عدم آگاهی و عدم رعایت ایمنی است. در مورد پاساژها و مراکز بزرگ، از آنجایی که اکثر حریقها در شب و نیمهشب صورت میگیرد، باید یک نگهبان کاربلدومسلط بهتمام مسایلایمنی وجود داشته باشد. بهعنوان مثال عمر مفید سیمکشیبرق ساختمانها نهایت تا 10 سال است. ولی کسی به این مسأله توجه نمیکند. با توجه به شرایط محیطی و سردوگرم شدن این سیم قدرت خود را از دست میدهد و فاجعه بهبار میآید. از طرف دیگر رعایت اصول انبارداری نیز یکی دیگر از همین مسایل ایمنی است. چیدمان کالا و رعایت فاصله اجناس مختلف در انبارها خیلی مهم است. داخل انبار نباید سیمکشی باشد ولی معمولا این اتفاق در انبارها میافتد. از لامپ پرمصرف استفاده میکنند که انرژی گرمایی هم دارند. اگر فاصله اجناس پرخطر و کمخطر رعایت نشده باشد، همین لامپها بهدلایل مختلف مثل از بینرفتن حباب روی آن، باعث جرقه و انفجار میشود. همچنین با توجه به نزدیک شدن عید، خانهتکانی منازل و انبارها خیلی زیاد صورت میگیرد. اگر مردم آگاهی نداشته باشند، مواد خطرناک را کنار هم قرار میدهند. با کوچکترین اتفاقی جرقه و انفجار صورت میگیرد. در صورتیکه اگر مردم چنین نکات را بلد باشند، میتوانند از حادثههای مختلف پیشگیری کنند. از طرفی در سطح شهر تهران مربیان داوطلب در سازمان آتشنشانی وجود دارند که بهصورت رایگان این نکات را به افراد کارخانهها و پاساژها آموزش میدهند، اما کسی از این مسأله استقبال نمیکند و هنوز فرهنگسازی صورت نگرفته است.»