شماره ۳۴۸ | ۱۳۹۳ شنبه ۱۸ مرداد
صفحه را ببند
بگذار دیگران هم زندگی کنند

|  باران میرعلی  |   دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی   |

صلح، مبرم‌ترین و اساسی‌ترین ضرورت و عالی‌ترین مرام یک جامعه است. پرداختن به صلح و جست‌وجوی راه‌های دستیابی به آن، یکی از اصلی‌ترین چالش‌های بشر در طول تاریخ به‌شمار می‌رود؛ چراکه سایه جنگ اغلب بر حیات بشر احساس شده و به قوت خود باقی است. آنچه در دوران جدید مفهوم صلح را متفاوت کرده این نکته است که دیگر صلح، نقطه مقابل جنگ نیست، بلکه آنتی‌تز خشونت آشکار و پنهان و به یک تعبیر کارکردی، ناظر بر «نبود مرگ» است. همچنین صلح، دیگر پدیده بین‌الدولی نیست؛ بلکه بین‌گروهی و بین‌انسانی است.
صلح، مانند آرمان‌هایی نظیر عدالت و امنیت، یکی از ارزش‌های انسانی شناخته‌شده در همه فرهنگ‌ها و نظام‌های فرهنگی است. با این حال، جنبه‌های مختلف و گوناگون صلح و همچنین محیط‌های متعدد آن، هم از جنبه نظری و هم عملی، نگرش‌های متکثری را در این رابطه شکل داده و نظام بین‌المللی و نظام‌های ملی معاصر نیز همچنان در این تکثر سیر می‌کند. (ساعد «ج»،
1389: 17).
شناخت مفهوم و معنای صلح، پیش‌شرط هرگونه کندوکاو درباره آن و استدراک رهیافت و رویکردهای نظری و عملی است. تعریف صلح، مسأله نه صرفا نظری، بلکه دارای جنبه‌هایی بسیار عملی و کاربردی است. تعریف این مفهوم نه‌تنها رهیافت به بسترهای ضدزایش پدیدارهای ضد صلح را می‌نمایاند، بلکه دامنه اقدامات و بایسته‌هایی را که در پناه صلح ارزش حمایت می‌یابند، تعیین می‌کند.
تحولات اخیر در عرصه روابط بین‌المللی، به خوبی نشان می‌دهد که در سده حاضر، «صلح» بیشتر از هر مسأله دیگری در معرض خطر، تهدید و نقض قرار دارد. این تحولات، از اقدامات نظامی یکجانبه، قتل‌عام و محاصره شهرها و هژمون‌طلبی برخی رژیم‌ها و دولت‌ها در اقصی‌نقاط جهان گرفته تا فقر و گرسنگی و فقدان توزیع عادلانه امکانات حیات انسانی میان ملت‌ها و همچنین بیسوادی و نبود دسترسی به آگاهی‌های لازم برای مواجهه صحیح با حوادث طبیعی و غیرمترقبه و آنچه در زندگی اجتماعی رخ می‌دهد و درنهایت فقدان حاکمیت عدالت بر روابط بین‌المللی. این مسائل همه جوامع، اعم از توسعه‌یافته و درحال توسعه، ملی و بین‌المللی را با بحران روبه‌رو كرده، به‌طوری‌که بیشترین زمان و بودجه‌ها نیز در سطح جهان به همین مسائل و شیوه‌های برخورد با آن اختصاص یافته و می‌یابد.
فقدان درک صحیح از عوامل منتهی به بحران‌های صلح، پیامدهای دقیق این عوامل بر کم و کیف حیات بشری و بالطبع بسترهای پیشگیری از چنین بحران‌هایی را ناممکن می‌سازد.
برخی از علل و عوامل وضع بحران‌زده کنونی و موانع فراروی صلح واقعی، به هنجارهای حاکم بر جوامع اعم از ملی و بین‌المللی برمی‌گردد. این هنجارها حتی در پاره‌ای جهات بر سایر جنبه‌های صلح‌سازی و صلح‌بانی در محیط زندگی بشر، تقدم دارد. شرایط کنونی جامعه بشری در این زمینه تغییراتی را به خود دیده است. در دوره اکنون از زمانی پیش‌تر جنگ دیگر عاملی برای مخدوش کردن صلح نیست زیرا در این زمان بیش از هر چیز «تروریسم» در جهات مختلف، صلح را تهدید می‌کند. تروریسم کنونی جهانی، تاکنون هزینه‌های زیادی را برای جهانیان به بار آورده است. در این میان «جامعه غربی» در این زمینه همواره تلاش کرده تا «من غربی» را برتر، عقلانی‌تر، منظم‌تر و متمدن‌تر از «دیگری شرقی» بداند که مصداق موردنظر آن غالبا مسلمانان بوده و هستند.
صلح و امنیت جهانی، بیش از آن‌که با سرکوب و ریشه‌کن کردن برخی از حرکت‌های تروریستی به وجود ‌آید (که باید چنین باشد)، فراتر از آن باید در تجدیدنظر در سیاست‌های کلان جهانی و برنامه‌ریزی‌های سیاستمداران برقرار شود. توجه نکردن به پایان دادن شیوه‌هایی که درصدد ایجاد نوعی از تضاد اجتماعی در سطح جهانی هستند، مهم‌ترین عامل عقب افتادن جهان از قافله صلح و امنیت است. صلح جهانی، یک حرکت جمعی است که نیازمند ائتلاف جهانی است. البته ائتلافی به دور از تبعیض‌ها و بی‌عدالتی‌ها. یکی از عوامل مهم این ائتلاف، شناخت عوامل اساسی و عاملین مهم تروریسم جهانی است. این شناخت نباید دچار یک تبعیض فلسفی، انسانی یا اعتقادی شود. اگر تروریسم ایجاد شده در گروه‌های مسلمان (سلفی و افراطی)، زشت، غیرعادلانه و
ضد بشری خوانده می‌شود (که در اصل از سوی غرب بنیان نهاده شده است و توسط آنها تبلیغ می‌شود)، حرکت تبعیض‌آمیز و نسل‌کشی صهیونیست‌ها را نیز باید به‌عنوان یکی از مصادیق بزرگ تروریسم سازماندهی شده در سطح جهانی دانست. بر همین مبنا به قاعده باید نگاهی یکسان به موضوع تروریسم داشت اما آنچه در حال، واقع شده برخوردی دوگانه با موضوع تروریسم است به همین دلیل، ترجیح برخی حرکات تروریستی به برخی دیگر که توسط رسانه‌های غربی و سیاستمداران آنها صورت می‌گیرد، مهم‌ترین مانع تحقق صلح و امنیت در سطح جهانی است. این تبعیض ملتی مانند ملت فلسطین را برای سال‌های متمادی نشانه رفته است و هر روز آن را با در معرض قرار گرفتن انواع حرکات تروریستی، به کام نیستی قرار می‌دهد. جهان در چنین شرایطی باید درصدد بازخوانی تجربه انسانی خود، حداقل در چند قرن اخیر باشد. بدون خوانش جدید تاریخ و تصحیح اقدامات کنونی بر پایه تجربیات قبلی نمی‌توان به یک صلح و امنیت جهانی دست یافت.
منابع:
دهشیری، محمدرضا (1390)، «بیداری اسلامی و تروریسم دولتی»(سخنرانی)، فصلنامه صلح عادلانه (مجمع جهانی صلح اسلامی)، ویژه‌نامه کنفرانس بین‌المللی ائتلاف جهانی علیه تروریسم برای صلح عادلانه.
ساعد، محمدجعفر (1389)، گفتمان صلح عادلانه: مبنا و معنا، در: حق بر صلح عادلانه، به اهتمام نادر ساعد، تهران: انتشارات مجمع جهانی صلح اسلامی.
نمامیان، پیمان، سهراب بیگ، محمد (1391)، مبارزه با تروریسم؛ راهبردی موثر در تحقق صلح عادلانه جهانی، فصلنامه مطالعات راهبردی جهانی شدن، ‌سال سوم، شماره سوم.
Dudouet, Veronique and Beatrix Schmelzle(eds. )(2010) Human Rights and Conflict Transformation: The Challenges of Just Peace, Berghof Handbook Dialogue Series 9, published by Berghof Conflict Research (BCR), http//www.bergh of-handbook. net.


تعداد بازدید :  103