شهروند| افرادی که در جوامع دورافتاده زندگی میکنند، آنهایی که در سایه مخاصمات طولانیمدت هستند و میلیونها پناهنده سوری در لبنان و اردن، کسانی هستند که ابتلا به کووید-19 بزرگترین نگرانیشان نیست.دهم اکتبر، 18 مهر ماه به عنوان روز جهانی سلامت روان نامیده شده تا نسبت به آگاهیبخشی در مورد موضوعات و مسائل مربوط به سلامت روان اقدام شود. به مناسبت روز جهانی سلامت روان، کمیته بینالمللی صلیبسرخ مصاحبهای با مارسلو کیروش، متخصص سلامت روان این کمیته در منطقه خاورمیانه انجام داده است. او باور دارد که سلامت روان در مناطق درگیر مخاصمات از اهمیت بالاتری برخوردار است.
چرا سلامت روان در مخاصمات اهمیت دارد؟
بر اساس اسناد موجود، بیش از 20درصد مردمی که در مناطق درگیر مخاصمات زندگی میکنند دچار نوعی از مشکلات سلامت روان هستند. به این ترتیب، در مناطق درگیر مخاصمات، تعداد افراد دچار مشکلات سلامت روان سه برابر بیشتر از سایر مناطق است. موضوع فقط فراگیری مشکلات سلامت روان نیست، بلکه کمبود دسترسی به خدمات سلامت و سلامت روان، مخصوصا در مناطق درگیر مخاصمات سختتر از سایر مناطق است.
موضوع بحث ما اشخاصی هستند که دچار ترومای ناشی از وقایع تلخ شدهاند. کسانی که از خشونتهای جنسی نجات یافتهاند یا بستگان و عزیزانشان مفقود هستند. مردمی که مرگ عزیزان، دوستان و همسایههایشان را دیدهاند یا مجبور به ترک خانه و کاشانه شدهاند و این موضوع، سلامت روان را تبدیل به یکی از اولویتهای کمیته بینالمللی صلیبسرخ و بخشی از واکنشهای بشردوستانه آن کرده است. میدانیم که پشتیبانی از سلامت روان در شرایط جنگ و خشونت میتواند جان افراد را نجات دهد، زیرا وقتی شما به این نیازها بیتوجهی میکنید عوارض آن میتواند در طولانیمدت بروز پیدا کند.
به باور من، در سراسر دنیا همچنان با عوارض پاندمی کووید درگیر هستیم. سلامت روان مردم به علت محدودیتهای اجتماعی اعمالشده در دوران همهگیری کووید و همچنین عواقب طولانیمدت اقتصادی آن آسیب دیده است. همانطور که میدانیم دورههای طولانیمدت تعطیلی سراسری، سلامت روان انسان را تحت تاثیر قرار میدهد و آن را تحلیل میبرد. برای مثال، خانمی که با یکی از مراکز حمایتی سلامت روان ما در غزه تماس گرفته بود، نمونهای از اشخاصی است که در نتیجه این همهگیری دچار اختلالات سلامت روان میشوند. در مورد این خانم، پریشانی در قرنطینه بودن برای 100 روز چیزی بود که به سختی میتوانست با آن کنار بیاید.
چه کسانی آسیبپذیرترین افراد هستند؟
افرادی که در جوامع دورافتاده زندگی میکنند، آنهایی که در سایه مخاصمات طولانیمدت هستند و همینطور میلیونها پناهنده نظیر پناهندگان سوری در لبنان و اردن. ما بر اشخاصی تمرکز داریم که هماکنون در شرایط آسیبپذیر هستند و باید با خطر ابتلا به کووید-19 هم دستوپنجه نرم کنند. در واقع، به نظر این افراد ابتلا به کووید-19 بزرگترین نگرانی ایشان نیست. افرادی که کمیته بینالمللی صلیبسرخ به آنها خدمت میرساند در مخاصمات گیر افتادهاند. اشخاصی هستند که به عنوان بازداشتی آزاد نیستند و دسترسی منظمی به خانوادهشان ندارند و ضرورتا هم مراقبت سلامت روان در اختیارشان نیست. خطر ابتلا به کووید-19 چالشهای پشتیبانی از چنین اشخاصی را دوچندان میکند.
چطور باید به درک بهتر از سلامت روان برسیم؟
به گمان من، همهگیری کووید-19 باعث شد که ما بیش از پیش به اهمیت سلامت روان پی ببریم. حتی برای ما به عنوان افراد حرفهای؛ ما نمیتوانیم با خود فکر کنیم که چون حرفهای در حمایت از جوامع آسیبپذیر هستیم، مصونیت داریم. با این حال این ما هستیم که دیگران را پشتیبانی میکنیم. اما به نظرم همه ما عواقب منفی این شرایط را به شکلی مخصوص خودمان تجربه میکنیم. اثر همهگیری کووید-19 بر سلامت روان ما، حتی وقتی از خانههای راحتمان کار میکنیم، به شکلی تجربه محدودیت ملاقات عزیزانمان را به ما داده است. محدودیت در جابهجایی و تلاش برای یافتن معنی و تلاش برای یافتن امید. به نظر من این همهگیری قدرت آن را دارد که مردم را نسبت به اهمیت سلامت روان و به ویژه عدم تساوی در امکان بهره بردن از پشتیبانی در این زمینه آگاهتر سازد.
در نهایت چه چشمانداز امیدی برای آینده سلامت روان تعریف میشود؟
امید من آن است که بتوانیم از چالشهایی بیاموزیم که در مسیر تامین خدمات سلامت روان در طی این همهگیری پیشروی ما بوده. به این ترتیب بهتر میتوانیم خدمات بهداشت روان را در سطح جهانی افزایش دهیم و به این ترتیب مطمئن میشویم که مراقبتهای سلامت روان برای همه در دسترس است. هنگامی که دوباره به اعداد و آمار مینگرید، میبینید که در کشورهای با درآمد متوسط و پایین، سه نفر از هر چهار نفری که احتیاج به مراقبت سلامت روان دارند، دسترسی مناسبی به این خدمات ندارند. این موضوع باید تغییر کند.
وقتی میبینید که به طور متوسط 2درصد از بودجه ملی سلامت خرج سلامت روان میشود، واضح است که نیاز داریم این خدمات را گسترش دهیم. امید من این است که افراد ساکن در مناطق تحت تاثیر مخاصمات به عنوان افراد دارای اولویت برای مراقبتهای بهداشت روان در نظر گرفته شوند. ضروری است که مراقبت سلامت روان نهتنها در مناطق مناسب و راحت بلکه در جاهایی که بیشترین نیاز به آنها وجود دارد، در اختیار باشد.