شماره ۳۴۸ | ۱۳۹۳ شنبه ۱۸ مرداد
صفحه را ببند
پیشروی در حریم دریا

نیره توکلی جامعه‌شناس

خاطرات خوب من برمی‌گردد به این‌که مردم چقدر قانونمدار هستند و خاطرات بد هم از قانون‌گریزی مردم نشأت می‌گیرد و این‌که واقعا محیط‌زیست و فرهنگ شهرنشینی و رعایت حق و حقوق دیگران هنوز در آنها درونی نشده است.
بدترین خاطره از زندگی شهری و همزیستی شهروندان با هم این است که انگار شهروندان کوچکترین دانش و اطلاعی از منابع تجدیدناپذیر ندارند.
کافی است در خیابان‌ها قدم بزنید و ببینید با وجودی که بی‌آبی و خطر خشکسالی داریم، در مجتمع‌ها کارگرها به جای جارو، شلنگ را دستشان می‌گیرند و پله‌ها، خیابان و پیاده‌رو را آبیاری می‌کنند. منظره‌ای که هیچ‌وقت در یک کشور اروپایی نمی‌بینید، با این‌که آنها مشکل خشکسالی ندارند، مدام شهرداری چه درمورد آبیاری درخت و چه تمیز کردن پیاده‌روها
کنترل می‌کند.
بدترین خاطره شهروندی این است که صبح تا شب محیط‌زیست را آلوده و ساختمان‌سازی می‌کنند بدون این‌که نکات کاربری منطقه‌ای را رعایت کنند. اخیرا شاهد اس‌ام‌اسی بودم که آگهی فروش تعداد محدودی از سوییت‌های متل قو بود و وقتی تماس گرفتم با افتخار گفتند که ما برج می‌سازیم و پیشروی می‌کنیم و دریا را خشک می‌کنیم. این اتفاق یک فاجعه است. چطور به یک عده اجازه داده می‌شود بدون هیچ هزینه‌ای با خشک‌کردن دریا و از بین بردن محیط‌زیست چنین ثروت‌هایی به جیب بزنند. اگر یک کشور دیگر به این‌جا حمله می‌کرد آیا درمورد از بین بردن محیط‌زیست، بدتر از این عمل می‌کرد؟ می‌خواهم با این هشدار، شهروندان را حساس کنم که وقتی می‌بینند شلنگ آب به جای جارو عمل می‌کند، واکنش نشان دهند. گاهی می‌شنوم استدلال آنها این است که دارند از آب چاه استفاده می‌کنند. من در پاسخ به آنها می‌گویم مگر آب چاه جزو منابع طبیعی و غیرقابل بازگشت نیست؟ همین‌طور به ساخت‌وسازهای بی‌رویه و شخم‌زدن سراسر مازندران و شمال ایران اشاره می‌کنم. ما غصه می‌خوریم که چرا دریاچه ارومیه خشک می‌شود، درحالی‌که عده‌ای به فکر خشک‌کردن دریای مازندران هستند و با این رویه فکر کنم به‌زودی به مرز
شوروی سابق می‌رسیم.  
در مقابل از خاطرات خوب من در زندگی شهری این است که همچنان آدم‌هایی هستند که اگر سنگ روی سنگ بند می‌شود، به‌خاطر آنهاست. کسانی که قانون و نظم را درونی می‌کنند و به خیلی‌چیزها معتقدند و می‌دانند که نباید اسراف کنیم.
هرچند که ما هنوز فرهنگ شهرنشینی‌مان بسیار محدود است. وقتی یک تکه نان را در خیابان می‌بینیم، آن را می‌گذاریم جایی که کسی لگد نکند ولی وقتی این همه محیط‌زیست را نابود می‌کنیم، آیا نمی‌دانیم که برکت این منابع به اندازه نان است؟ در عین حال از خوبی‌های مردم ما این است که هر وقت یک پدیده ملی پیش می‌آید، مردم احساس همبستگی دارند و این آدم را خیلی خوشحال می‌کند.  این‌که می‌بینیم اگر مردم امیدوار باشند، چقدر مردم خوبی هستند و اگر آگاهی داشته باشند، چقدر حاضرند
قانون‌مدار باشند.  

 

 

 


تعداد بازدید :  99