کارشناسان علوم رفتاری میگویند در کودکانی که مادران افسرده دارند، احتمال گرایش به بزهکاری با بالا رفتن سن بیشتر است. مطالعات اخیر نشان میدهد در آن دسته از نوجوانانی که در دوران کودکی، مادرانی افسرده داشتهاند احتمال اینکه به مصرف مشروبات الکلی، سیگار و تخلفات دیگر روی بیاورند به مراتب بیشتر از سایر همسالانشان است. همچنین احتمال رفتارهای خشن و غیرقانونی در این نوجوانان بیشتر از دیگران است.
بررسیهای صورت گرفته در دانشگاه اتاوای کانادا نشان داده که این تاثیرات به دلیل حساس بودن سن کودکی و تأثیر این دوران بر آینده کودکان است. پیش از این تصور میشد مادران افسرده در دوران نوجوانی فرزندانشان و به دلیل کمبود نظارت والدین، این تأثیر را روی آنها میگذارند در حالی که بررسی اخیر نشان داده این تأثیر از سنین کودکی روی فرزندان به جای میماند.
در واقع افسردگی در زمانی که کودکان در سنین 6 تا 10 سالگی قرار دارند، بیشتر از هر زمان دیگری سلامت روانی آنها را به خطر میاندازد. چرا که کودک در این سن به شدت به حمایت و راهنمایی والدینش نیاز دارد تا از این طریق تأثیر همسالان بر او کاهش یابد. در این سنین کودک از جانب والدین خود تشویق و تأیید میشود و حس اعتماد بهنفس نیز بهدنبال همین رفتار در او به وجود میآید و در صورتی که این تأیید را دریافت نکند دچار کمبود اعتماد بهنفس و بیارزشی میشود و در عین حال این والدین نمیتوانند پاسخگوی نیازهای فرزندانشان باشند و با رشد فرزندان، احتمال گرایش به انجام رفتارهای پرخطر در دوران نوجوانی آنها بیشتر میشود. در این مطالعه بیش از 2900 مادر و فرزند کانادایی از سالهای 1994 و زمانی که کودکان آنها 2 تا 5سال داشتند تا رسیدن به سن 16 و 17سالگی آنها مورد بررسی قرار گرفتند. به فاصله هر 2سال مادران پرسشنامههایی را در ارتباط با خودشان، والدینشان و فضای اجتماعی که فرزندانشان در آنها بودند، پاسخ میدادند. کودکان نیز از زمان شروع 10سالگی پرسشنامههایی را پاسخ میدادند.
بهگزارش هلث دینیوز، یافتههای این تحقیق نشان داد حدود 4درصد از مادران این نوجوانان زمانی که آنها در سنین 6تا 10سال بودهاند دچار اختلالات افسردگی بودند. همچنین نتایج نشان داد کودکانی که مادران آنها علایم شدید افسردگی داشتند دو برابر آنهایی که این علایم در مادرانشان خفیفتر بوده سیگار کشیده و ماریجوانا مصرف میکردند و در نوجوانانی که مادران افسرده داشتند احتمال مصرف الکل و مواد توهمزا به ترتیب 1.4 و بیش از 3 برابر بود. کارشناسان همچنین نتیجه گرفتند نوجوانانی که مادران آنها در کودکی افسرده بودهاند بیشتر از دیگران رفتارهای تخلفآمیز خشن و غیرخشن انجام میدهند.
در این تحقیق تأثیر افسردگی پدران سنجیده نشده که علت آن احتمالا تأثیر مادران بر تربیت فرزندان و مسئولیت بیشتر آنها در نگهداری از کودکان است. با این حال بدیهی است با توجه به نقش پررنگ والدین در تربیت و آینده فرزندان در صورتی که هریک از آنها با علایمی همچون افسردگی، مشکلات خواب، بیاشتهایی، ناامیدی یا تفکرات خودکشی روبه رو شدند باید برای درمان خود بدون اتلاف وقت اقدام کنند چون بدونشک خلقوخوی منفی آنها روی فرزندانشان تأثیر سوء خواهند گذاشت و چهبسا که آینده آنها را ناخواسته نابود خواهند کرد.