شهروند| مهدی پورخیاط، نویسنده، طراح و کارگردان اینروزها نمایش «صندلیب 75/1» را در تماشاخانه «آو» بهروی صحنه برده است. نمایشی که میگوید برای اجرای آن دست به پژوهش زده است. با او در این گفتوگو درباره اجرای پژوهشی این نمایش و المانها و روشهای بهکار گرفته در آن به گفتوگو نشستهایم.
ایده اصلی نمایش «صندلیب 75/1» از کجا شکل گرفت؟
ایده اصلی این نمایش از جایی شکل گرفت که گروه ما یعنی «پرسیست» به دنبال انجام یکسری پژوهشها و تحقیقاتی بود که در پروسه تمرینها به آنها دست پیدا کرده بود و تمامی این مباحث را بهصورت مجزا و علمی گردآوری کرده بود و رفتهرفته قصد داشت به این پروسه تمرین و پژوهش یک شکل اجرایی بدهد تا تمامی گروه بتوانند نتیجه برخی از پژوهشهای خود را روی بعضی مباحث که به آنها اشاره خواهم کرد، پیادهسازی و اجرا کنند و نتیجه ملموستر از آن بگیرند.
یعنی این نمایش، حاصل اجرای موارد پژوهشی بود؟
نه بهطور کامل. ما تنها بخشی از مباحث خود را درمجموع نمایشهای سریالی صندلیب بهکار گرفتهایم و تا جایی که من میدانم تا بهحال یک نمایش سریالی در ایران بهروی صحنه نرفته است. ایده اصلی این نمایش زمانی شکل گرفت که با خود فکر میکردم چگونه میتوان این بازی را که از زندگی میخوریم نشان دهیم و فکرم بسیار درگیر بود. در اطراف خود درگیریهایی را میدیدم که شاید مهم نبودند اما تأثیر میگذاشتند و انسانها را از زندگی واقعی دور میکردند، زندگی بسیار کوتاهتر از آن است که ما درگیر این بازیها شویم. دغدغههای ذهنی که ما را در خود غرق میکنند چه ذهنی و چه مادی آنقدر مهم نیستند که زندگی ما را تلف کنند.
خب این دغدغه را با چه مثالی میتوان عینیتر کرد؟
بهطور مثال همین کنکور برای نسل ما یعنی نسل دهه شصتیها، شاید نباید ورود به دانشگاه و مدارک دانشگاهی آن مهم جلوه کند اما آنقدر مهم شده بودند که همهچیز نسل ما را با خود بردند، ما در این نمایش قصد داریم همین بیهوده غرقشدن در مسائل ساده را به تصویر بکشیم و با مخاطب خود در میان بگذاریم تا فکر کند و شاید اینگونه در او اثر کند و دوباره به اصل زندگی فکر کند.
این دغدغه را چگونه در این اثر به صحنه آوردید؟
با بهره گرفتن از یک شیء و درگیر و غرق شدن بازیگر در آن، من صندلی را بهعنوان شیء در نظر گرفتم زیرا نمادی از «جایگاه» و «منزلت» افراد است که هر فرد به اندازه خود در آن قرار میگیرد. این شیء را بهعلت پرکاربرد بودن و حضورش در تمامی مکانهای انسانی مورد توجه قرار دادیم و تلاش کردیم یک نگرش تازه در نگاه به اشیاء و وابستگی ما انسانها به آن ایجاد کنیم.
شما از پژوهش حرف میزنید، این پژوهش چطور شکل گرفته است؟
نمایشهای صندلیب 1 و صندلیب 75/1 برای رسیدن به الگویی جهت تعریف مستند اجرایی و المانهای آن و همچنین تعریفی از جنس بازی (فانتزی تلخ)، بهروی صحنه رفت و در اجراهای آتی سرفصلهای دیگری برای رسیدن به پاسخ سوالات طرح شده در آن زمینهها در دستور تمرینات و اجرا قرار خواهد گرفت.
«مستند اجرایی»ای که از آن نام بردید یعنی چه؟
مستند اجرایی مانند کارخانهای است که برای تولید این ترکیب انتخاب شد و این هدف را دنبال میکند که مخاطب، خود را بهطور کامل منفک از اتفاق اجرا نبیند و بهعنوان رویدادی مستند البته با حفظ جایگاه خود بهعنوان تماشاگر نمایش را دنبال کند.
جنس بازی «فانتزی تلخ» چطور میتواند
اجرایی شود؟
جنس بازی فانتزی تلخ از نگاه ما نیازمند 3 بسترسازی کارتونی (انیمیشنی)، واقعیت و حقیقت است و درواقع قلمموی جنس بازی فانتزی تلخ اگر بر 3 بستر ذکر شده نگاشته شود، خروجی آن میتواند تعریفی از جنس بازی فانتزی تلخ ارایه دهد. رسالت فانتزی تلخ از نگاه ما تنبه و تلنگر است و نه صرفا هیجان ریتمیک و ماندگاری آن بسته به درکی که از حقیقت در مخاطب وجود دارد میتواند متفاوت باشد به همین دلیل در ترکیب فانتزی تلخ، تلخی مقدمه نیست و نتیجه است و فانتزی به مثابه ابزاری است در دست کارگردان و بازیگرانش برای حصول تنبهای که میتواند طعمی از تلخی، در ذائقه بازنگریهای انسانی ایجاد کند و این تلخی شاید بهراحتی تحمل و درک نشود مگر بهوسیله چاشنی فانتزی که بستر مناسب را برای این تأمل فراهم سازد.
این اثر را با تکیه بر مباحثی که گفتید چگونه به شکل اجرایی و نمایشی درآوردید تا از منظر تئوری به یک عمل قابلدیدن و لمس تبدیل شود؟
ما برای آنکه بتوانیم این پژوهشها را که گاه در ساحت تئوری و گفتمان بود، به شکل عملی و قابلمشاهده درآوریم، دست به اتود زدن کردیم و در هر مرحله درمورد اتودها فکر کردیم و آن را بهبحث گذاشتیم تا بتوانیم موارد پژوهش را به دل اجرا منتقل کنیم. در این میان آمادگی بدنی، ذهنی، روحی و خلاقه شکیب شجره بهعنوان بازیگر این نمایش، بسیار در پیمودن این مسیر یاریگر ما بود تا بتوانیم این مسیر را راحتتر طی کنیم. از سوی دیگر ما گاه در روز تا 6 ساعت تمرین مداوم داشتهایم تا بتوانیم اثری در خور توجه را به تماشاگر خود عرضه کنیم زیرا حق تماشاگر است که اثر قوی از هر جهت را ببیند.
درخصوص مخاطب صحبت کردید، مخاطب در نمایش «صندلیب 75/1» با چهچیزی مواجه میشود و با او چهچیزی را درمیان میگذارید؟
شاید یکی از مهمترین موارد، تأثیر رسانهها بر انسان بود، در این اثر ما یک رادیو غلو شده و در سایز بسیار بزرگ را در طراحی صحنه خود گنجاندهایم تا اینگونه به مخاطب بگوییم که چگونه رسانهها گاه برای ما نیازهای کاذب میسازند و منشأ نیازهای کاذب بشر هستند که شاید نبودشان باعث میشد انسانها راحتتر زندگی کنند، ما در زیر بمباران تبلیغات رسانهها بهسر میبریم و هوس داشتن نیازهای کاذب ما را درنهایت له میکند. درنهایت میخواهم از شکیب شجره که در این 5سال گذشته یار و همراه من در انجام پروسه پژوهش، تمرین و اجرا بوده است تشکر ویژهای کنم و از تلاشهای بقیه گروه اجراییام بهخصوص بچههای خوب گروه موسیقی که با هنر خود ما را در اجرای هرچه بهتر اثر یاری کردند بسیار قدردانی میکنم.