تربيت كودكان و توجه به خصوصيات روحي و جسمي آنها هنوز در كشور ما مقام شايستهاي را احراز نكرده است، در حالي كه به دليل نقش كودكان در سازندگي آينده جوامع و آسيبپذيري آنان، توجه به آنان بايد در اولويت برنامههاي ملي هر كشور قرار گيرد. خانواده مانند سكهاي است كه دو رو دارد. روي مثبت آن پناهگاهي است در مقابل دنيايي كه هركس را به خود وا ميگذارد، مأوايي است كه در آن محبت، امنيت و آرامش حكمفرماست و در روي ديگر سكه هم ميتواند تنش و ناسازگاري را براي اعضاي خود به ارمغان بياورد و هم ميتواند كودكان را چه به صورت مستقيم (با اعمال خشونت مستقيم روي خود كودك) يا غيرمستقيم (مانند خشونت نسبت به مادر كودك) تحت تأثير قرار دهد. بدرفتاري با كودك يكي از وجوه خشونت اجتماعي است كه آرام به درون جامعه ميخزد و ميتواند مولد بسياري از ناهنجاريهاي اجتماعي باشد.
یکی از موضوعاتی که در کشورهای مختلف ازجمله کشور ما وجود دارد پديده «کودکآزاری» است که در یک دستهبندی، انواع مختلفی از قبیل: جسمی، جنسی، روحی(عاطفی) و غفلت یا مسامحه را شامل میشود. از ميان انواع متفاوتي كه ذكر شد کودکآزاری جسمی بیش از بقیه انواع، جدی گرفته میشود شايد به اين دليل كه علایم جسمی دارد و شناسایی آن هم آسانتر است و اثبات آن هم راحتتر. اما در این بین کودکآزاری روحی یا عاطفی که تأثیر مخرب آن ماندگار است کمتر مورد توجه قرار میگیرد. دكتر موسوي چلك در اين رابطه اشاره ميكند كه تأملی بر آمارهای کودکانی که در مراکز شبانهروزی کودکان سازمان بهزیستی کشور نگهداری میشوند، نشان ميدهد که امروزه بیش از 80درصد این کودکان «بد سرپرست» هستند. یعنی بچه سرراهی نیستند بلکه کودکانی هستند که هر دو والد یا یکی از آنها با کودک زندگی میکنند. این خود مؤید کودکآزاریها در خانوادههاست. اگرچه کودکآزاری فقط در خانوادهها اتفاق نمیافتد، بلکه در سایر محیطهای اجتماعی از قبیل مدرسه، محیطهای کاری و اماکن عمومی نیز شاهد کودکآزاری هستیم. اما نوع و فراوانی آنها در این محیطها و خانواده میتواند متفاوت باشد. آشنایی کودکان با حقوق خود و آشنایی و رعایت حقوق کودکان توسط کسانی که با آنها سروکار دارند ازجمله والدین، سایر اعضای خانواده، مربیان، معلمان، نیروی انتظامی و... وجود سیستمی برای شناسی سریع و بهموقع این گروه از کودکان در معرض آزار و آزاردیده میتواند زمینه را فراهم کند تا سلامت کودکان در همه ابعاد آن مورد توجه قرار گیرد. اگرچه با راهاندازی اورژانس اجتماعی در کشور تلاش شده تا از این گروه از کودکان حمایت شود اما عدم آشنايي با اورژانس اجتماعي و ناآشنا بودن با سازوكاري كه در جهت تأمين حقوق اين كودكان به كار ميگيرد، باعث شده است تا همچنان شاهد كودكآزاريهايي باشيم كه ديده نميشوند يا در همان چارچوبي كه در آن اتفاق افتاده است، مانند خانواده، باقي بماند.
در همين رابطه رئیس مرکز اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفت: از میان تماسهای اندکی که مرتبط با وظایف اورژانس اجتماعی است، بیشترین تماسها مربوط به موارد کودکآزاری است. حسین اسدبیگی گفت: در طول ۶ ماهه نخست امسال حدود ۲۱۲هزار تماس با مراکز اورژانس اجتماعی در سطح کشور گرفته شده است که از این تعداد، ۵۵هزار و ۵۰۰ تماس مرتبط داشتیم. وی ادامه داد: از میان تماسهای مرتبط با این مرکز حدود ۸۰۰ تماس، مرتبط با کودکآزاری بوده که این رقم تنها مربوط به چند استان معدود بوده است. اسدبیگی خاطرنشان کرد: از ابتدای ایجاد شماره ۱۲۳ تاکنون، هدف ما مقابله با کودکآزاری بوده و سایر بحرانها در مرحله بعد قرار داشتند، به همین دلیل نیز چنین شماره سادهای را برای تماس با اورژانس اجتماعی در نظرگرفتهایم تا کودکان بتوانند به سهولت با این مرکز تماس بگیرند. هرچند که تابهحال تماسی از طرف کودکان با این مراکز نداشتهایم. در گزارشهای مرتبط با کودکآزاری بیشترین آمار متعلق با کودکآزاری جسمی است، در تمام جهان موارد مرتبط با کودکآزاری جنسی پنهان نگه داشته شده و کمتر گزارش میشود.
وي خاطرنشان کرد: اگر همکاران ما با مواردی از کودکآزاری جنسی مواجه شوند، آن را در اولویت قرار میدهند چرا که برای ما این نوع کودکآزاری مهمتر از سایر موارد همچون، کودکآزاری غفلت و مسامحه است. آنچه كه داراي اهميت است جدي گرفتن آثار مخرب خشونت (چه كلامي و چه فيزيكي) روي كودكان است. حال كه اورژانس اجتماعي مهمترين وظيفه خود را حمايت از كودكان آزار ديده ميداند، بايد تلاش كرد تا از طريق نهادهاي گوناگون جامعه پذير كننده، كودكان نيز ابتدا با انواع آزارهاي فيزيكي و رواني كه ميتواند آنان را تهديد كند، آشنا شوند و سپس متولي حمايت كننده خود را هنگام مواجه با انواع خشونتهاي جسمي، جنسي و رواني بشناسند.