شماره ۴۷۳ | ۱۳۹۳ دوشنبه ۲۲ دي
صفحه را ببند
چرا هيچ‌کس صلح‌طلبان را به ياد نمی‌آورد؟

|  نويسنده: آدام هوکس چايلد |  مترجم: سودابه قيصری |

به جنگ برويد و هر سياستمداری با برپايي بنای يادبود، مجسمه، موزه‌های جنگ و قبرستان‌های نظامی از شما تشکر خواهد کرد و تا مدت‌ها پس از مرگ‌تان نيز به اين کار ادامه خواهد داد، اما چه کسی از افرادی که از جنگ‌کردن خودداری کردند - حتی جنگ‌هايی که بعدا غالب مردم متوجه می‌شوند اشتباهی فاجعه‌آميز بوده - تشکر می‌کند؟ به یاد داشته باشیم حمله به عراق در ‌سال 2003 را که درحال حاضر از سوی اکثر مردم جهان به‌عنوان فاجعه‌ای که هنوز هم ادامه دارد، شناخته می‌شود. سياستمداران آمريکايي، سربازان جنگ عراق را تا عرش آسمان بالا می‌برند اما کدام سناتور درباره صدها ‌هزار معترضی که قبل از حمله به عراق در خیابان‌ها تظاهرات کردند تا از اعزام سربازان و به خطر افتادن جانشان جلوگيری کنند، حتی يک کلمه محبت‌آميز به زبان می‌آورد. آنچه اين همه را به ذهن می‌آورد، اميد به تغییر و استثنا در قاعده بزرگداشت جنگ‌طلبان و جنگجویان و ناديده گرفتن صلح‌طلبان است. به‌طور مثال، اتفاقی که بيشتر اروپايي است تا آمريکايي، آن‌گونه که در ابتدا به نظر می‌رسد، ساده نيست. بگذاريد توضيح دهم. 25 دسامبر صدمين سالگرد آتش‌بس مشهور کريسمس (Christmas truce) در جنگ جهانی اول بود. احتمالا داستان را می‌دانيد: پس از 5ماه قتل عام بی‌سابقه در ابعاد وسیع، جنگ در جبهه غربی به‌طور غیرمنتظره متوقف شد. سربازان انگليسی و آلمانی شليک بهم را متوقف کردند، وارد بخشی از منطقه بی‌طرف بين سنگرهای گلی خود در فرانسه و بلژيک شدند و به تبادل غذا و هدايا پرداختند. اين داستان که در سال‌های اخير توسط کتاب‌ها، آهنگ‌ها، موزيک‌ويديوها و فيلم‌های داستانی و اپرا حسابی صيقل داده شده، کاملا واقعيت دارد. در روز کريسمس نيروها به راستی سيگار، کلاهخود، غذاهای کنسروی، دکمه‌های کت و يادگاری ردو بدل کردند، با هم سرود کريسمس خواندند، يک خوک را کباب کردند و با همديگر جلوی دوربين عکاسان ژست گرفتند. در چند نقطه، مردان ارتش‌های رقيب با هم فوتبال بازی کردند. زمين پر از چاله و گودال بود و توپ درستی وجود نداشت، بنابراين تيم‌ها از قوطی‌های کنسرو يا کيسه‌های شن پر شده از دانه‌های گندم به جای توپ استفاده کردند. افسران تا درجه ژنرالی از سنگرهای خود بيرون آمدند تا به همتای خود در ارتش مقابل خوشامد بگويند و در طرف مقابل هم همين کار را کردند و با همديگر عکس يادگاری گرفتند. (از ميان همه اينها فقط آدولف هيتلر 25 ساله که با رسته آلمانی خود در جبهه حضور داشت، از اين کار خودداری کرد. او فکر می‌کرد که ترک مخاصمه شوک‌آور و از شرف به دور است.)
برعکس بزرگداشت‌های معدود صلح‌طلبی، بزرگداشت اين يکی به‌طور خارق‌العاده‌ای با کمک رسمی همراهی می‌شود. انجمن فرهنگی بريتانيا که هزينه‌اش توسط حکومت پرداخته و توسط گروهی از شواليه‌ها رهبری می‌شود، به توزيع يک بسته آموزشی در مورد ترک مخاصمه کریسمس در بين تمام مدارس ابتدايي و راهنمايي در بریتانيا کمک کرده است.
اين بسته شامل تصاوير، خاطرات شاهدان عينی، برنامه‌های درسی، سوالات تستی، تمرينات مخصوص دانش‌آموزان و يادگيری جملات در زبان‌های مختلف مانند «ما را در نيمه راه ببینید»، «سنگرهای شما چه شکلی است؟» و «می‌توانم عکست را بگيرم؟» است. حتی اداره پست انگلستان تمبری را به ياد «آتش‌بس کريسمس» چاپ و توزيع کرد. در فرانسه نيز نمايشگاهی از مدارک و اسناد، نقشه‌ها، يونيفورم‌ها و ديگر يادگاری‌های مرتبط با اين رويداد در تالار شهر Armentieres برگزار شد. يک تورنمنت فوتبال جوانان هم با حضور تيم‌هايی از بريتانيا، بلژيک، فرانسه، اتريش و آلمان در دسامبر 2014 در بلژيک برگزار شد. شهردار محلی و سفرای بريتانيا و آلمان نيز اخيرا همراه با هم در مسابقه فوتبالی در
 Flanders Peace Field 1شرکت کردند.
داوطلبان از چند کشور، 3 روز و 2 شب در سنگرهايي که به تازگی حفر شده بود، به بازسازی عمليات ترک مخاصمه کریسمس پرداختند. هنرپیشه‌های حرفه‌ای نیز با لباس‌های مشابه آن زمان، درحال خواندن سرود کريسمس و انجام مسابقه فوتبال در يک تبليغ ويديويي ايفای نقش کردند که در سوپرمارکتی زنجيره‌ای در بريتانيا توزيع شد. يکی از داوران مسابقه کودکان برای طراحی بزرگداشت ترک مخاصمه کريسمس کسی نبود جز پرنس ويليام دوک کمبريج.
چيزی که بزرگ داشته نمی‌شود
باتوجه‌به نادر بودن جشن‌های صلح از هر نوعی، چه چيزی بزرگداشت ترک مخاصمه کريسمس را برای خانواده سلطنتی، شهرداران و ديپلمات‌ها ايمن می‌کند؟
فکر می‌کنم، 3 چيز. اولين، اين واقعه- قابل توجه، غيرمنتظره و واقعی همان‌گونه که بود- به هيچ وجه اقتدار و عظمت جنگ را به چالش نمی‌کشد. اين مراسم در زمان وقوع توسط افسران عالی‌رتبه تحريم شده بود؛ زمانش کوتاه بود (خشم شديد دوباره از پوسته بيرون آمد و ماشين اسلحه‌سازی در طول يک يا 2 روز از سر گرفته شد و گاز سمی و آتش‌افروزی به ترس و وحشت افزود)؛ و هرگز تکرار نشد. جشن گرفتن و بزرگداشت برگزار کردن ايمن است زيرا هيچ چيزی را تهديد نمی‌کند. به‌طور مثال، ويديوی توزیع شده در سوپرمارکت، بسته شکلاتی با تصوير بزرگداشت ترک مخاصمه کريسمس را تبليغ می‌کرد که عوايد فروش آن به سازمان بازماندگان ملی جنگ و لژيون سلطنتی بريتانيا تعلق می‌گرفت.
دوم، بزرگداشت هر چيزی، حتی صلح به جای جنگ، تجارت خوبی است. بلژيک به تنهايي در انتظار 2 ميليون توريست در منطقه‌ای است که 4 قرن و نيم پيش در آن جنگی صورت گرفت و درحال حاضر نيز يک يا 2منطقه صلح نيز به اين مقصدها اضافه کرده است. اين کشور 41ميليون دلار از هزينه عمومی را خرج موزه‌ها، نمايشگاه‌ها، تبليغات و ديگر زيرساخت‌های توريستی کرده، علاوه‌بر اين که بخش خصوصی نيز مبالغ هنگفتی را خرج هتل‌ها، رستوران‌ها و موارد مشابه کرده است.
و در نهايت، آتش‌بس کريسمس، جشنی است سفارشی که توسط فوتباليست‌های حرفه‌ای - که اکنون به صنعتی غول‌آسا تبديل شده‌اند -  برگزار می‌شود. فوتباليست‌های بسيار مشهور قديمی 60 ميليون دلار يا بيشتر در ‌سال دستمزد می‌گيرند. 2 تيم اسپانيايي هرکدام بيش از 3 ميليارد ارزش دارند. حتی سرالکس فرگوسن، مربی سابق منچستر در مدرسه تجارت‌ هاروارد تدريس می‌کند. 5 تا از 10 تيم برتر دنيا، که همگی در بريتانيا هستند، برای تهيیج افکار عمومی در برگزاری اين مراسم فعال می‌شوند. دوک کمبريج حامی اصلی انجمن فوتبال بريتانياست که درواقع مشابه ليگ حرفه‌ایNFL  آمريکاست. انجمن فوتبال بريتانيا برای برگزاری تورنمنت فوتبال آتش‌بس کريسمس و ديگر جار و جنجال‌های سالانه در سراسر قاره با انجمن فوتبال اروپا همکاری می‌کند.
اين بسته آموزشی تحت نام «فوتبال به ياد می‌آورد» در بيش از 30هزار مدرسه انگليسی توزيع می‌شود. با وجودی که چنين حمايت‌هايي فقط‌ درصد بسيار کمی از هزينه روابط عمومی اين سازمان‌ها را در برمی‌گيرد، آنها به حتم به اين نتيجه رسيده‌اند که همکاری فوتبال با مدارس، کريسمس و خبرهای خوب يک واقعه تاريخی نمی‌تواند به تجارت آسيب برساند. همه صنايع به‌طور همزمان و با دقت مراقب تصوير عمومی خود و به‌ويژه فوتبال هستند زيرا در بخش زيادی از اروپا تعداد تماشاچيان درحال کاهش است درحالی‌که تعداد فعالیت‌های ديگری که برای پرکردن وقت آزاد مردم و پولی که خرج می‌کنند، وارد رقابت شده‌اند، افزایش یافته است. برای مدت 4سال و درست زمانی‌ که به نقطه بسيار مهم صدسالگی جنگ جهانی اول نزديک می‌شويم، مراسم بزرگداشت فراوانی در سرتاسر اروپا برگزار می‌شود. اما می‌توانيد از يک چيز مطمئن باشيد: دوک کمبريج و ديگر اشخاص والامقام به خاطر پشتيبانی و تاييد بزرگداشت چنين برنامه‌هايي، کمتر دچار خطر می‌شوند تا وقايع براندازانه مرتبط با صلح‌خواهی و صلح‌طلبی که قرار است برگزار شود.
به‌طور مثال، اگر چه سربازان هر دو طرف در جبهه غربی در اولين کريسمس جنگ با هم ادغام شدند، دوستانه‌ترین رفتار با دشمن بعد از آن در روسيه روی داد. در ابتدای 1917، تحت فشار عصبی شکست‌های فجيع جنگ، امپراتوری کهنه و رو به زوال روسيه سقوط کرد، تزار نيکلای دوم و خانواده‌اش تحت حصر خانگی قرار گرفتند و بيش از 300‌سال فرمانروايي خانواده سلطنتی رومانوف‌ها پايان يافت.
اين واقعه در ارتش روسيه موجی ايجاد کرد. يک خبرنگار آمريکايي حاضر در جبهه، مردان رده پايين ارتش آلمان و روسيه را با دوربين مشاهده کرد که در منطقه‌ای بی‌طرف همديگر را ملاقات کردند. نداشتن زبان مشترک هيچ مانعی ايجاد نکرد:   آلمان‌ها سر نيزه‌های خود را در زمين فرو کردند و روس‌ها کف دست خود را فوت کردند تا نشان دهند که تزار را باد با خود برده است. پس از نوامبر آن سال، وقتی بلشويک‌ها - که تصميم داشتند جنگ را پايان دهند - قدرت را در دست گرفتند، رفتارهای دوستانه با آلمان‌ها افزايش يافت. می‌توانيد تصاوير بسيار زيادی از سربازان آلمانی و روسی را پيدا کنيد که با هم جلوی دوربين ژست گرفته‌اند يا حتی در يک مورد به صورت 2به‌2 در برف می‌رقصيدند. ژنرال‌های هر دو طرف مخاصمه شوکه شده بودند و این‌جا تعدادی از مردم هستند که در«بسته آموزشی» که به مدارس فرستاده می‌شود، از آنها یادی نمی‌شود، هر چند که وجود آنها برای پایان دادن به جنگ بسیار حیاتی بود: سربازان فراری. یک رایزن نظامی بریتانیا در روسیه تخمین زد که حداقل یک‌میلیون سرباز روسی، ارتش بدون غذا و سلاح را به آسانی ترک کرده و به خانه‌های روستایی خود برگشتند. درواقع این درنتیجه توافقی بود که خیلی قبل از این‌که جنگ در غرب پایان یابد، جنگ در جبهه شرقی را به حالت تعلیق درآورده بود.
در هفته‌های پایانی جنگ در غرب، ارتش آلمان نیز دود شد و به هوا رفت. ترک مخاصمه از خط مقدم شروع نشد بلکه از پشت‌خط، جایی که صدها‌ هزار سرباز ناپدید شده یا از فرمان برای رفتن به خط مقدم سرپیچی کردند، شروع شد. در اوایل پاییز 1918، رئیس پلیس برلین تخمین‌زد که بیش از 40‌هزار سرباز فراری در پایتخت آلمان پنهان شده بودند. هیچ تعجبی ندارد که فرماندهان رده بالا مذاکرات صلح را شروع کردند.
از برگزاری مراسم رسمی برای این‌گونه تمرد زمان جنگ شگفت‌زده نشوید. هیچ چیز ارتش فرانسه را بیش از تاثیرگذارترین بخش این حوادث تهدید نمی‌کرد که در بهار‌ سال 1917 پس از حمله وسیع و شکست محاصره، تبلیغات فریبنده مبنی‌بر این‌که طی این حمله سرنوشت‌ساز، فرانسه برنده جنگ خواهد شد، بالا گرفت. طی چند روز، 30هزار سرباز فرانسوی کشته و 100هزار نفر زخمی شدند، همه اینها فقط به‌خاطر به دست‌ آوردن چند مایل زمین بی‌ارزش پوشیده از خون بود.
در هفته‌های پس از آن، صدها ‌هزار نیرو از پیشروی خودداری کردند. یکی از گروه‌ها حتی قطاری را دزدیده و سعی کردند آن را به سمت پاریس برانند، هر چند که اغلب سربازان به راحتی در کمپ‌ها یا سنگرهایشان ماندند و به وضوح نشان دادند که حاضر نبودند در هیچ حمله دیگری که درواقع نوعی خودکشی بود، شرکت کنند. این «بی‌نظمی جمعی» - نامی که ژنرال‌ها با تساهل آن را خطاب می‌کردند - با سکوت مواجه اما باعث فلج شدن ارتش شد. فرماندهان فرانسوی جرأت انجام هیچ یورش دیگری را در آن‌ سال نداشتند. این موضوع چنان حساس است که بسیاری از اسناد آرشیوی مربوط به این فرارها تا به امروز فقط به روی محققان باز است تا این‌که در ‌سال 2017 که صد سالگی آن است، اسناد در اختیار همگان قرار گیرد.
رژه برای چه کسی؟
از باواریا تا نیوزیلند، میدان‌های شهر در سراسر جهان با یادبودهای مردان محلی «به خاک افتاده» طی سال‌های 1914 تا 1918 تزیین شده‌اند و از قصر ادینبورگ تا میدان پرشینگ در لس‌آنجلس، مجسمه‌ها و پلاک‌هایی به احترام ژنرال‌های فرمانده جنگ پیدا می‌شود اما هیچ حرکتی برای قدردانی و بزرگداشت کسانی‌که سبب و عامل صلح بوده‌اند، انجام نمی‌شود. «رزا لوکزامبورگ» انقلابی
 لهستانی - آلمانی که در مورد سرکوب آزادی بیان در آلمان قیصری و روسیه شوروی سخنرانی می‌کرد، به خاطر مخالفت با جنگ، بیش از 2‌سال در آلمان زندانی بود.
«برتراند راسل»، فیلسوف شیرین سخن بریتانیایی نیز به دلیل مشابهی، 6 ماه در لندن زندانی بود. رهبر کارگران آمریکایی «یوجن وی. دبز» به دلیل تأکید بر مقاومت در مقابل پیش‌نویس پیوستن آمریکا به جنگ، حتی تا 2‌سال بعد از جنگ، تا ‌سال 1920 هنوز در زندان فدرال آتلانتا زندانی بود. وی هنگام آزادی در ‌سال 1920 به‌عنوان کاندیدای حزب سوسیالیست برای ریاست‌جمهوری نزدیک به یک‌میلیون رأی آورد.
«ژون ژوقز» سوسیالیست فرانسوی، وقوع جنگ در ‌سال 1914 را پیش‌بینی کرده و با هیجان زیاد در مخالفت با آن سخنرانی می‌کرد و به همین دلیل فقط 4 روز پیش از آغاز جنگ توسط یک نظامی فرانسوی ترور شد و به علت تشخیص دادگاه مبنی‌بر «وقوع جرم بر اثر خشم»، قاتل بی‌گناه شناخته شد.
در مقابل اپوزیسیون دولت‌هایشان، جین آدامز فعال اجتماعی پیشتاز و تعدادی از زنان دیگر به همراه نمایندگانی از کشورهای درحال جنگ و کشورهای بی‌طرف به سازماندهی کنفرانس صلح زنان در ‌سال 1915 در هلند کمک کردند. در هر کشوری که در آن جنگ وحشتناک شرکت داشت، مردان جوان در سن سربازی- هزاران نفر از آنها- یا به زندان رفتند یا به خاطر امتناع از جنگیدن تیرباران شدند. نیم‌قرن پس از آن حوادث، الگوی دقیقا مشابهی از بزرگداشت را شاهدیم.‌ سال آینده پنجاهمین سالگرد ورود اولین گروه نیروهای نظامی آمریکا به خاک ویتنام است و از الان بین طرفداران آن جنگ و کسانی‌که می‌خواهند جنبش‌های ضدجنگ (که به پایان جنگ و آن تراژدی بی‌معنا کمک کردند) را ستایش کنند، درگیری شروع شده است. از مدتی قبل، پنتاگون 15‌میلیون دلار به‌عنوان بودجه برنامه بزرگداشت رسمی در نظر گرفته است. برنامه‌ای که هدفش (به نظر آشنا نمی‌آید؟) «تشکر و ادای احترام به سربازان جنگ ویتنام... برای خدمات و ایثارگری‌شان» است. همزمان، بیش از 1000 نفر از مردم شامل بسیاری از سربازان قدیمی ارتش آمریکا و جنبش ضدجنگ، دادخواستی به این مضمون را امضا کرده‌اند:   «هیچ بزرگداشتی برای جنگ ویتنام نمی‌تواند هزاران نفر از سربازان قدیمی که مخالف جنگ بودند و هزاران جوان آمریکایی که از شرکت در آن به قیمت زندانی شدن یا تبعید، خودداری کردند را نادیده بگیرد.»
اخیرا نیویورک تایمز طی مقاله‌ای این مناقشه را بررسی کرده است. این مقاله خاطرنشان می‌کند که پس از مقالات «نیک ترس» در سایت TomDispatch.com و روشنگری وی در مورد سیاست‌های آمریکا - ازجمله این‌که سایت پنتاگون چگونه مرگ شهروندان عادی در قتل عام بدنام مای‌لای (my lai2) را پوشش می‌دهد - پنتاگون مجبور شد در وب‌سایت بزرگداشت سربازان جنگ ویتنام تغییراتی بدهد. شاید وقتی سالروز بعدی جنگ عراق برسد، وقت آن باشد عادت‌های قدیمی خود را که در دنیای امروز، هر روز بی‌معناتر می‌شوند را ترک کنیم. دفعه بعد، چرا به افتخار کسانی‌که سعی کردند از ابتدا جلوی آن اتفاق سهمگین و ناخوشایند - که هنوز هم رخ می‌دهد - را بگیرند، رژه نرویم؟ البته، به حتم راه بهتری برای بزرگداشت و قدردانی از سربازان قدیمی و تلاش‌گران صلح وجود دارد: جنگ دیگری را شروع نکنید.
 آدام هوکس چایلد، نویسنده کتاب «پایان‌دادن به همه جنگ‌ها:   داستان وفاداری و طغیان» 1918-1914 و برنده جایزه صلح ادبی «دیتن» است. در طول جنگ ویتنام، وی سرباز ذخیره ارتش آمریکا و موسس کمیته سربازان ذخیره برای پایان‌دادن به جنگ بود.

 پانوشت:  
The Flanders Peace Field، منطقه‌ای که سربازان آلمانی و انگلیسی در روز کریسمس جنگ را متوقف کرده، با هم جشن گرفتند و در قالب 2 تیم فوتبال بازی کردند.
My lai، قتل عام مای‌لای، در روستای «سان‌مای» در جنوب ویتنام در تاریخ 16 مارچ 1968، سربازان ارتش آمریکا 504 شهروند غیرمسلح (زن، مرد، کودکان و حتی نوزادان) را قتل عام کردند و قبل از قتل‌عام، زنان را مورد تجاوز و شکنجه قرار دادند. 26سرباز آمریکایی در این رابطه‌به دلیل انجام جنایت جنگی محاکمه شدند ولی فقط ویلیام کالی برای قتل 22 روستایی مجرم شناخته و به حبس ابد محکوم شد. وی 3 ‌سال و نیم در حبس خانگی ماند.
 منبع: اکونوميست دسامبر 2014


تعداد بازدید :  371