سعیده حسنی طـــنــزنـویــس
برای پرداختن به مبحث لوزر بودگی ابتدا باید به این سوال پاسخ داد که آیا ما لوزر به دنیا میآییم یا لوزر میشویم. عدهای معتقدند لوزر بودن از همان زمانی آغاز میشود که در خاورمیانه چشم به جهان میگشاییم. حالا تا اینجایش را هم بتوانیم کنار بیاییم و جان سالم به در ببریم، این جملات خاورمیانه فلان، خاورمیانه بیسار، خاورمیانه جایی است که چای سرد میشود، چشمانت بمب هیروشیما بود و من خاورمیانه بیدفاع، ممکن است آنقدر ما را زخمی کند که درنهایت از پای دربیاییم. درست است که هنوز به این تکنولوژی دست نیافتهایم که «آدمی وطنش را همچون بنفشهها با خود ببرد، هر کجا که خواست»، عوضش آدمی میتواند لوزر بودنش را با خود ببرد هر کجا خواست و حتی از مرزهای تاریخ و جغرافی رد شود. دهه شصتیها یک نمونه خوب هستند. آنها که کجدار و مریز از بحران شیرخشک، مدرسه، دانشگاه و اشتغال عبور کردند و تا مدتها دسته خراب دستشان بود تا آمدند با اندک پساندازشان یک کاری بکنند، پیام گِیم اوِر بر صفحه زندگیشان نقش بست و حالا باید بروند از اول. حتی وقتی مهاجرت میکنند، باز هم لوزر بودنشان از بین نمیرود و همانطور که ملاحظه میکنید از وقتی دستهدسته مهاجرت کردهاند، خارج جدیجدی دارد شبیه خارج اخبار صداوسیما میشود و همینطور در آتش بیعدالتی و بلایای طبیعی و بحران اقتصادی میسوزد. عدهای هم میگویند لوزر بودن را ما خودمان برای خودمان ایجاد کردهایم و اگر کار درست نمیشود، از تنبلی ماست. اگر بچهمان پول ندارد گوشی هوشمند بخرد برای کلاس، کم کار کردهایم. اگر به دانشگاه خوب راه نیافتیم، به دلیل کم درس خواندن خودمان است، نه ناتوانیمان در تهیه کتاب و کلاس و معلم خوب. کاری به حرفشان ندارم، ولی خواهش میکنم اگر این عده را دیدید... اگر دیدید... چیز کنید.... اووومممم... متأسفانه هر چیزی به ذهنم میرسد قابلیت اجرا ندارد. خلاصه اگر این عده را دیدید به آنها بگویید «واقعا برات متأسفم، مذبذب، سستعنصر، کوتهبین» حالا درست است که مذبدب فحش نیست، ولی تلفظ فحشگونهای دارد. عده دیگری اما معتقدند لوزر بودن در نگاه ماست، برای همین باید چشمانمان را ببندیم و خودمان را سوار بر پورشه ببینیم. اینها معتقدند اگر کله خودتان را فتوشاپ کنید روی راننده پورشه، یا فتوشاپ هم اگر بلد نیستید، پرینت بگیرید و از تکنیک کلاژ استفاده کنید، در این صورت لوزر بودنتان برطرف میشود. البته باید هر روز در استوری اینستاگرامتان جملات انگیزشی بنویسید و به دوستان دوران مهدکودکتون پیام بدهید، «عزیزم دلم برات تنگ شده بیا آبهویج بخوریم» و سپس او را به زیرشاخههای خود بیفزایید. اما چگونه لوزر نباشیم. در گام نخست اینستاگرام نصب کنید. چند اینفلوئنسر، چند نت ورک کار و چند دوستی را که ازشان خوشتان نمیآید، ولی توی رودربایستی ماندهاید، فالو کنید. اینفلوئنسرها را بلاک کنید تا دلتان خنک شود. نت ورککارها را به خوبی دنبالکنید. بعد از مدتی متوجه میشوید بازندهتر از شما هم هست و احساس آرامش میکنید. در مورد دوستنماهاتان باید بگویم اگر از آنهایی هستند که چیز مشخصی در اینستاگرامشان بولد است، بدانید همان نقطه ضعفشان است، در مکالمات بعدی از این نقطه ضعف علیهشان استفاده و احساس پیروزی کنید.