شماره ۲۰۳۵ | ۱۳۹۹ چهارشنبه ۱۵ مرداد
صفحه را ببند
نقدی بر فیلم «تایتانیک»
غرق‌شدنی ماقبل ملاقه

محمدعلی محمدپور
تایتانیک الکی طولانی است؛ کش‌دار است و حوصله‌سربر، بوق و زواید بسیار دارد. باز دم رسانه ملی گرم که فیلم را خلاصه و آباژوریزه کرد. من همین نسخه را دید‌ه‌ام. خیلی‌ها با تایتانیک خاطره دارند. نسلی با نوارهای وی‌اچ‌اس فیلم را در اتاق‌ها‌یشان تماشا کرده‌اند و به محض ورود بابایشان مشغول رفرش‌کردن دستگاه ویدیو شده‌اند. می‌گویند تایتانیک نمادین است، اما نمادبازی‌اش نهایتا به درد راننده تاکسی‌ها می‌خورد که حین تغییر از دنده دو به سه بگویند: «تایتانیک خود جامعه است که وقتی غرق می‌شد طبقه بالایی‌ها عین خیال‌شان نبود اما درنهایت همه با هم غرق شدند.»
دی‌کاپریو با اینکه در این فیلم خیلی جوان است ولی از همان‌ موقع نشان می‌دهد در بازیگری هیچی نخواهد شد. تا الان هم نشده و از خرس کمتر است. بازی کیت وینسلت اما خوب است. داستان عشق این دو درنیامده. رز دختری پولدار است اما جک سُم خر هم ندارد که با ناله سودا کند. ولی کشکی‌کشکی مثل سریال‌های ایرانی عاشق هم می‌شوند؛ یعنی رز یک ذره عقل داشت نامزد پولدار خودش را ول نمی‌کرد عاشق این پسره‌ چشم‌رنگی شود.
در نسخه‌ای که من دیده‌ام جک و رز ساعت‌ها روی عرشه کشتی درباره اگزیستانسیالیسم در نقاشی مباحثه می‌کنند که ما در این‌باره صاحب‌نظر نیستیم و خانم بهاره باید نظر بدهد. اما به نظر می‌رسد جک در بحث با رز زیادی وارد ناتورالیسم می‌شود که خوشبختانه رز با گفتن اینکه شما برای من مثل دادائیسم هستید بحث را جمع می‌کند.
از لحظه‌ای که کشتی در آستانه غرق‌شدن قرار می‌گیرد خالی‌بندی‌های کامرون شروع می‌شود. کشتی دارد غرق می‌شود بعد یک گروه نوازنده دارند برای خودشان دِلی‌دِلی می‌کنند. به‌ نظرم متناسب بود «عجب رسمیه، رسم زمونه» را می‌نواختند یا نهایتا «خداحافظ ‌ای شعر شب‌های روشن» را. غرق‌شدن کشتی قابل‌ باور نیست. غرق‌شدن ملاقه قابلمه خورشت ما از آن درگیرکننده‌تر و بحران‌سازتر است.
در صحنه‌های پایانی جک، رز را روی تخته چوب نگه می‌دارد و خودش مثل سگ‌ آبی توی آب لرز می‌زند. بعدها عده‌ای با انجام آزمایش ثابت کردند که جک هم می‌توانست روی تخته برود و غرق نشود اما کامرون کارگردان فیلم در جواب گفت جک باید می‌مرد که این حرفش پدر علم منطق را درآورده. درنهایت تایتانیک با همه ادعایش غرق می‌شود و خیلی‌ها جان و مال‌شان را از دست می‌دهند. «آب اومده همه جهیزیه دخترم رو برده. شما بگید آخه این درسته؟» بله ظاهرا آقای جهیزیه هم در این نسخه حضور دارند. پس تا آقای بلال‌فروش نیامده بگوید من که اصلا اینجا کشتی ندیدم، این نقد را همین‌جا به پایان می‌برم.


تعداد بازدید :  330