حسین ایمانیجاجرمی جامعهشناس
سالهاست که در اکباتان که محل زندگی ماست، دارم عکس میگیرم و میبینم که چطور دستفروشها هرسال فضاهای بیشتری را گرفتهاند. حتی اسم یک راسته را به خاطر آنها گذاشتهام گذر دستفروشان. آنجا فضا برای پیادهروی کم است و ممکن است مزاحمتهایی هم ایجاد کند و همچنین فکری هم برای نیازهایشان مثل سرویس بهداشتی نشده است. اما این انتقاد هم همیشه وجود دارد که چطور مدیریت شهری زمین بزرگی به مگامال میدهد ولی برنامهای برای فقرا و کمدرآمدها ندارد. این اشکال به دستگاههای رسمی برمیگردد که سیاستهای اجتماعی ندارند یا اگر دارند، ضعیف است. وقتی اوضاع اقتصادی خراب است، میلیونها نفر از جایگاهشان سقوط میکنند و باید برای آنها هم راه کسب درآمد ایجاد کنید و فضایی برایشان درنظر بگیرید. هر زمان اوضاع اقتصادی بد میشود و بیکاری بیشتر میشود و فرصتهای شغلی کاهش پیدا میکند. تعداد دستفروشها و تنوعشان هم بیشتر میشود. مسأله فراتر از شهر است و ما فقط نمودِ اوضاع بد اقتصادی را در شهر میبینیم. دستفروشی هم جنبههای مثبت دارد و هم جنبههای منفی. قبلا از دستفروشی بهعنوان شغل کاذب و پارازیتی نام برده میشد ولی شاید دو، سهدهه است که به آن بهعنوان ابتکارات گروههای کمدرآمد نگاه میشود و به دولتها و شهرداریها هم توصیه میشود که دستفروشها را به رسمیت بشناسند و اگر برایشان برنامه داشته باشید، مشکلاتش هم کمتر خواهد شد. جایی مثل خیابان ولیعصر که فضاهای تجاری در آن گرانقمیت است، برای کسی که میخواهد کاسبی کند، یک فرصت است، حتی ممکن است گروههای سازمانیافتهای هم پشت دستفروشها باشند. اما هرچقدر این شغل را به رسمیت بشناسید، آن را تعریف کنید و برایش فضا معلوم کنید، مسأله کمتر میشود. حتی ممکن است برایش اتحادیه تعریف کنیم و آنها سازمانیافته شوند. قرار نیست همه شهر گرانقیمت باشد و دستگاههای مدیریت شهری موظفاند در مناطق خیلی گران هم فضاهایی با قیمت کمتر درنظر بگیرند. همانطور که در گرانترین خیابانهای کوالالامپور فضاهایی وجود دارد که در روز بیشتر پارکینگاند و در شب هم تبدیل به غذافروشیهای ارزانقیمت میشوند. اما ما به جای این برنامهها سراغ پاکسازی میرویم. درعین حال فضاهای عمومی تعریف و کاربریهای مشخصی دارند. پیادهرو برای رفتوآمد است و همانطور که یک کاسب نباید آن را اشغال کند، دستفروش هم نمیتواند این کار را بکند، مگر اینکه تعریف شده باشد. گاهی در برنامههایی که مدیریت شهری فضاهایی برای ساماندهی دستفروشان درنظر میگیرد، مزیتهای مکانهای تجاری را نادیده میگیرد. نمیتوانید به دستفروشها در جاهای پرت فضا بدهید، چون مزیت آنها در دسترسبودنشان است. ما در گذشته فضایی برای این کار داشتیم که به مرور زمان تملک شدهاند. جایی مثل گذر فرهنگ و هنر در خیابان کارگر قرار بود به شکل زمانی و موقت در اختیار هنرمندان قرار بگیرند، اما با سودجوییهای فردگرایانه سریع تملک شدند و نچرخیدند. چون طبقه محروم ما آگاهی ندارد و نمیتواند از این فرصتها به شکل عادلانه استفاده کند. چنین فضایی اگر تعریف شود، هزارنفر میتوانند در قالب چرخشی از آن استفاده کنند، اما این یک کار پیچیده است. آسانترین راه هم این است که با ضرب و زور دستفروشها را جمع کنید که تا زمانی که متغیرهای اصلی یعنی اوضاع اقتصادی بد است، این راهحل آسان فایدهای ندارد.