شماره ۴۶۶ | ۱۳۹۳ يکشنبه ۱۴ دي
صفحه را ببند
اورژانس اجتماعي شماره‌اش چند است؟

اسما   روانخواه پژوهشگر اجتماعی

بخش اول:   
خشونت علیه‌زنان نه یک امر شخصی یا خصوصی، بلکه یک مسأله عمومی و اجتماعی است به جهت آن‌که ریشه در مسائل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی دارد و بر سایر آسیب‌های اجتماعی مانند فرار از منزل، اعتیاد و ... اثرگذار است. خشونت علیه زنان در قالب تجاوز، مزاحمت‌هاي جنسی، کتک‌زدن، تحقیر و بی‌اعتنایی امري رایج است. در ارتباط با خشونت‌های صورت گرفته آمار دقیقی در دسترس نیست، بنابر گفته محمدعلی اسفنانی، عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس در نشست تخصصی منع خشونت علیه زنان که آذر ماه امسال برگزار شد در ایران و بین زنان 15 تا 44‌سال میزان مرگ ناشی از خشونت با میزان مرگ ناشی از سرطان برابر است. شاید آمار دقیقی از انواع خشونت‌های وارد شده ارایه نشود، اما ذکر همین نکته بر اهمیت و فراوانی این پدیده در ایران اشاره دارد. به گفته اسفنانی، بسیاری از زنان، نسبت به خشونتی که بر آنان اعمال می‌شود آگاهی ندارند و ‌درصد زیادی از آنان نیز این مسأله را از طریق قانونی دنبال نمی‌کنند. اما مسأله مورد پرسش ما در این یادداشت نه بررسی علل ایجاد این پدیده و نه بررسی پیامدهای آن است که این خود نیازمند پژوهشی طولانی‌مدت با درنظر گرفتن تمامی ابعاد آن  است. سوال ما در ارتباط با نقش نهادهایی است که به جهت کاهش آسیب‌های اجتماعی مانند پدیده خشونت علیه زنان ایجاد شده‌اند.
بخش دوم:   
توجه‌به آسيب‌هاي اجتماعي سبب شده است که سازمان بهزيستي پيش‌قدم شود و اقدام به ايجاد و تاسيس اورژانس اجتماعي با هدف مبارزه با اين آسيب‌ها کند. اورژانس اجتماعی از 1378  در دفتر امور آسیب‌دیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور تدوین شده است. به گفته موسوی چلک، مددكار اجتماعي در شرایطی که افراد در معرض آسیب قرار می‌گیرند یا آسیب‌اجتماعی می‌بینند، نباید اولین مرجع آنها کلانتری یا دادگستری باشد بنابراین اورژانس اجتماعی می‌تواند خلأ بین کلانتری و خانه را پر‌کند. اورژانس اجتماعی می‌خواهد زمینه‌ای را فراهم کند تا افراد در معرض آسیب و آسیب‌دیده اجتماعی برای دریافت خدمات موردنیاز محدودیت مکانی و زمانی نداشته باشند و به همین دلیل است که خدمات آن به‌صورت شبانه‌روزی و رایگان است.
بخش سوم:   
در پدیده‌ای مانند خشونت علیه زنان که به‌عنوان یک آسیب اجتماعی شناخته می‌شود و در شرایطی که بسیاری از زنان، انواع خشونت‌ها را پنهان می‌کنند و تمایلی به پیگیری قانونی آن ندارند، اورژانس اجتماعی چگونه نقش خود را ایفا می‌کند؟ و برای یک زن در معرض خشونت (خشونت علیه زنان، تنها یک نمونه است از انواع آسیب‌هایی که اورژانس اجتماعی می‌تواند در کنترل آن اثرگذار باشد) چه راهکاری را ارایه می‌دهد؟ چگونه می‌تواند به زنی که با دلایل متعدد ترجیح می‌دهد خشونت وارد شده را از طریق مراجع قضایی پیگری نکند، کمک کند؟ یا چگونه او را به سمت خدماتی که می‌تواند ارایه دهد، جلب می‌کند تا آن زن آسیب کمتری را تجربه کند؟   
بخش چهارم:   
نه تنها در بحث خشونت علیه زنان بلکه در ارتباط با سایر گروه‌هایی که در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار دارند، این سوال پیش می‌آید که اورژانس اجتماعی واقعا چه نقشی را ایفا می‌کند؟ فرض کنیم دختری به دلیل اعتیاد والدین یا خشونت‌های جسمی و روانی از منزل فرار می‌کند، آیا اورژانس اجتماعی را به‌عنوان نخستین راه‌حل انتخاب می‌کند؟ یا با این تصور که بعد از مراجعه، مجددا به خانواده تحویل داده می‌شود، گزینه‌های دیگر را امتحان می‌کند؟ (آیا واقعا اورژانس اجتماعی؛ راه‌حل دیگری را می‌تواند پیش روی آن بگذارد؟) آیا واقعا شرایط فرد مراجعه کننده، مطلوب‌تر می‌شود؟ سوال مهم‌تر این‌که چه کسانی می‌دانند اورژانس اجتماعی چیست؟ زنان بالای 50 سالی که بیشترین خشونت را می‌بینند؟ کودکی که مورد آسیب واقع می‌شود؟ دختری که از شرایطش فرار می‌کند؟ یا روانشناسان، مددکاران اجتماعی، جامعه‌شناسان و روزنامه‌نگاران؟  
بخش پنجم:   
با گذشت 14‌سال از ایجاد مراکز اورژانس اجتماعی، بین افراد جامعه، اورژانس اجتماعی هنوز هم اتفاق نامأنوسی است و افراد شناخت چندانی از نوع خدماتی که می‌تواند ارایه دهد ندارند، عدم شناختی که در بین گروه‌های آسیب‌پذیر جامعه و مورد هدف اورژانس اجتماعی، بیشتر نمایان می‌شود. معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفته است در آینده نزدیک تعداد مراکز اورژانس اجتماعی برای ارایه خدماتی کاملا تخصصی توسط مددکاران آموزش‌دیده افزایش می‌یابد. حال که قرار است مراکز اورژانس اجتماعی افزایش یابد، بهتر است مروری بر 14‌سال گذشته صورت گیرد تا کاستی‌ها یا اثربخشی‌های این مراکز شناسایی شود. 14‌سال برای ناشناخته ماندن اورژانس اجتماعی، زمان کمی نیست!

دیدگاه‌های دیگران

خ
خاطره |
مخالف 0 - 0 موافق
عالی بود ممنون

تعداد بازدید :  236