[آنی اپلبام] در نگاه اول، فیلمی است میان میلیونها ویدیو کلیپی که روزانه در شبکههای اجتماعی به اشتراک گذاشته میشود. فیلم «روزی روزگاری یک ویروس» دارای انیمیشنی ضعیف، موسیقی کلیشهای و دیالوگهای نیشداری است میان چین و آمریکا. نقش این دو کشور را شخصیتهای لگویی بازی میکنند. چین یک جنگجوی تراکوتای لگویی است که صدایی مردانه و بم دارد و مجسمه آزادی آمریکا نیز لگویی با صدای نازک و بلند است. این دو لگو مکالمههای کوتاهی دارند: جنگجو میگوید: «ما ویروسی جدید کشف کردیم.» مجسمه آزادی در جواب: «خب که چی؟»جنگجو: «خطرناک است.» مجسمه آزادی: «فقط یک آنفلوآنزاست.» جنگجو: «ماسک بپوش.» مجسمه آزادی: «ماسک نپوش.» جنگجو: «در خانه بمان.» مجسمه آزادی: «خلاف حقوق بشر است.»
این دیالوگ ادامه دارد تا به جایی میرسد که مجسمه آزادی میگوید: «در ماه آوریل از بین میرود» و درنهایت مجسمه آزادی که زیر سرم رفته درحالیکه جنگجو مسخرهاش میکند، حرفهای متناقض و پرت و پلایی میزند.
با اینکه به نظر میرسد این ویدیویی آماتوری است که کسی که حوصلهاش در خانه سر رفته آن را ساخته، اما اینطور نیست. این ویدیو را شینهوا، خبرگزاری رسمی چین در سیام آوریل منتشر کرده. این ویدیو تاکنون بهوسیله دیپلماتهای چینی، تماشا و بازنشر شده و از بعدازظهر روز شنبه، بیش از یکمیلیون و ششصدهزار نفر در دنیا بیننده داشته است.
این ویدیو همچنین نقدهایی به همراه داشته و بهعنوان پروپاگاندای نازل محکوم شده است. اما حتی افرادی که این ویدیو را مسخره میکنند باید آگاه باشند: هر کسی که کمی تاریخ بداند آگاه است که پروپاگاندا، حتی واضحترین و شرمآورترین آن، گاهی اوقات جواب میدهد. علت آن لزوما باور عمومی به آن نیست، بلکه احترام به تواناییها یا ترس از قدرت افرادی است که آن را تولید میکند.
پروپاگاندا در شرایطی که خلأ رقابت وجود دارد بهتر کار میکند؛ وقتی که هیچ پیام دیگری وجود ندارد یا پیامهای دیگر نمیتوانند اعتمادسازی کنند. از اواسط ماه مارس، چین پیغامهایی به این خلأ فرستاده است: دنیایی که به واسطه یک ویروس و توانایی فاجعهبار و مضحک رئیسجمهوری آمریکا برای مقابله با آن، تغییرات بزرگی کرده است.
لحن تیتر خبرها از رسانههای اندونزی با تیتر «پیشنهاد ترامپ به تزریق مواد ضدعفونیکننده و پرتوی فرابنفش برای درمان کووید-19» گرفته تا لوموند که تیتر زد «یاوهگوییهای دکتر ترامپ» تغییر میکند. گفتههای ترامپ در نشست خبری روز بیستوسوم آوریل در شبکههای تلویزیونی، ایستگاههای رادیویی، مجلات و وبسایتها در تمام قارههای جهان منتشر شد. در سالهای گذشته، خیلی از این رسانهها گزارشهایی از سیاست خارجی آمریکا منتشر کردهاند که رئیسجمهوری وقت یا پیشین را به باد انتقاد میگیرد. اما این نوع پوشش خبری که امروز میبینیم چیز جدیدی است. این بار مردم، از رئیسجمهوری آمریکا انتقاد نمیکنند، بلکه به او میخندند. به گفته بپه سورنینی، یکی از ستوننویسهای مشهور ایتالیایی، ایتالیاییها با آمریکاییها ابراز همدردی میکنند اما احساس متفاوتی نسبت به ترامپ دارند: «در دوره و زمانه غم و افسردگی ما را سرگرم میکند.»
اما اگر ترامپ مضحک به نظر میرسد، دولتش هیچجا رویت نمیشود. کارل بیلدت، نخستوزیر سوئد در سالهای 1990، نماینده سازمان ملل در زمان جنگ بوسنی و سالها تجربه در پست وزیر امور خارجه میگوید که وقتی به کارنامه کاری سیساله خود نگاه میکند، هیچ بحران بینالمللی را به یاد نمیآورد که آمریکا در آن هیچ نقشی نداشته باشد.
اما این بار آمریکاییها هیچ کاری نمیکنند. یا واضحتر بگویم، چون همه کارها را فرمانداران، شهردارها، پزشکان، دانشمندان و شرکتهای فنی انجام میدهند، کاخ سفید بیکار است. براساس بیانیههای اخیر، خود مقامات دولت ترامپ اهمیت بحرانی را که جایگزین سیاست خارجی آمریکا شده درک نکردهاند. در روزهای اخیر، پمپئو سرگرم برنامهریزی برای تحریم ایران است، اگر روسیه، چین وحتی متحدان اروپایی بخواهند با او همکاری کنند. کاش میتوانستیم بگوییم که اگر جو بایدنسال آینده رئیسجمهوری شود شرایط به حالت قبلی برمیگردد اما یکسال زمان زیادی است. خاطره نخستوزیری که در فرودگاه از پزشکان چینی استقبال کرد باقی میماند. جوکهای مواد ضدعفونیکننده همه را به خنده میاندازد و هر کسی که جایگزین پمپئو شود تنها چهارسال وقت دارد تا آسیبهای وارد شده را جبران کند.
The Atlantic