شماره ۴۶۵ | ۱۳۹۳ شنبه ۱۳ دي
صفحه را ببند
فقدان عمه، عمو، دایی، خاله در کنار تک فرزندی
| شهره مجمع |

یادم می‌آید بچه که بودم وقتی دایی‌ام به خانه ما سر می‌زد ذوق داشتم که من را با موتور ببرد بیرون یک دوری بزنیم و برگردیم. من دایی‌ام را با آن عشق دوست داشتم. سه خاله داشتم و وقتی قرار بود به خانه یکی از آنها برای میهمانی برویم کلی خوشحال بودم که با دخترخاله‌ها و پسرخاله‌ها و دختر دایی‌هایم مشغولِ باز‌ی‌های کودکانه  می‌شویم.
از آن زمان تا به حال حدود 20 تا 25‌سال می‌گذرد و ارتباط چندانی نه با خاله و عمه و عمو و دایی دارم نه با فرزندان آنها. یا از دنیا رفته‌اند یا فرصتی نیست که ارتباطی داشته باشیم. اما خاطرات خوش آن ایام هنوز در ذهنم هست. یادم هست یکی از دوستانم وقتی با پدر و مادرش دعوا می‌شد اولین جایی که پناه می‌آورد خانه خاله‌اش بود.
در اخبار آمده بود که 33‌درصد از خانواده‌های ایرانی تک‌فرزند هستند. همچنین میانگین فرزندآوری خانواده‌های ایرانی از 6.4 در‌سال 1368 به 1.8 رسیده است. در کنار آن 3‌میلیون زوج نابارور در کشور وجود دارد که با فرض باروری آنها- با وجود هزینه‌های بالای درمان- صاحب حداقل یک فرزند خواهند شد و فرزند دیگری نخواهند داشت. همه این موارد حاکی از آن است که علاوه بر کاهش جمعیت و تغییر ابعاد و سایز خانواده، برای نسل بعدی حامیان درجه دو افراد (اقوامی چون؛ خاله، عمه، عمو و دایی) نیز وجود نخواهند داشت. وظیفه و نقش اصلی این حامیان درجه دو در کودکی، به‌وجود آوردن انواع احساسات مثبت مانند؛ تجربه در کنار افراد مشابه خانواده خود بودن، خاطرات و تجارب مثبت حاصل از بازی کردن با پسرعموها و ... و در بزرگسالی به‌عنوان حامی، مشاور یا یک دوست است. شاید در زندگی امروز، بچه‌ها به شوهرعمه، شوهرخاله یا شوهر دوستمان بگویند عمو و به دوستمان بگویند خاله. اما هیچ‌یک نقش و حمایت اصلی لقب‌هایشان را ایفا نمی‌کنند و نخواهند کرد.
در هرحال یک سوم جامعه تک فرزند هستند و مشکلات اقتصادی و اجتماعی و رفاهی مانع فرزندآوری بیشتر خانواده‌ها شده و وجود فرزند دوم و سوم برای آنها منتفی است. نسل بعدی این خانواده‌ها نیاز به حامی دارند. نیاز به حمایت‌های معنوی و عاطفی که می‌تواند که در کودکی به رشد عاطفی و شخصیتی آنها کمک کرده و در بزرگسالی آنها را همچنان با کمک‌های معنوی و دوستانه -ولو اندک- همراهی کند.


تعداد بازدید :  245