شماره ۱۸۹۹ | ۱۳۹۸ سه شنبه ۸ بهمن
صفحه را ببند
زجر ترامپ از تحقیر شدن از سوی ایران

[آماندا رایپلی] ‎ ‎با توجه به اینکه هم جنگ کلامی و هم جنگ مسلحانه بین واشنگتن و تهران ادامه دارد، زمان مناسبی ‏است تا به نقش تحقیر در پیشینه این منازعه پرداخته شود؛ احساسی که بیش از هر عامل دیگری، ستیز ‏بین آمریکا و ایران را به پیش می‌راند. این پیش‌ران از برنامه‌های جنگی یا راهبردهای ژئوپولیتیکی ‏مهم‌تر است. این عامل، شکل‌دهنده‌ واژه‌ها و کنش‌های ترامپ و نیز همتایان ایرانی‌اش است. ما در اوایل این ‏ماه کاملا تحت اراده و کنترل این احساس بودیم و به‌زودی بار دیگر خواهیم بود. عجیب است که این ‏چنین اندک درباره نقش «تحقیر» می‌‌شنویم، چون افرادی که درباره منازعه‌ها پژوهش می‌کنند، همیشه ‏از آن سخن می‌گویند. به گفته‌ ایولین لیندنر، روانشناس، آنها این احساس را به «بمب هسته‌ای احساسات» ‏تعبیر می‌کنند. تقریبا هر جا خشونت باشد، احساس حقارت را می‌توان در آن‌یافت. بیایید از رئیس ‏جمهوری آمریکا شروع کنیم. ترامپ سال‌هاست که به گفته خودش از سوی ایران تحقیر می‌شود. سه روز ‏پس از ترور ژنرال سلیمانی، ترامپ گفت: «آنها ‏‏   کشور ما را تحقیر کردند.» ‏ترامپ چهار بار واژه حقارت را به کار برد. او به توقیف دو شناور ‏رزمی نیروی دریایی آمریکا از سوی ایران در چهار‌سال قبل اشاره کرد. پس از انحراف مسیر شناورهای ‏آمریکایی و ورود به آب‌های ایران،
 ۱۰ سرباز آمریکایی به مدت ۱۵ساعت بازداشت و سپس بدون هیچ ‏آسیبی آزاد شدند. اما ارتش ایران تصویری از زمان دستگیری سربازان را منتشر کرد که در برابر ‏نشانه‌روی تفنگ‌های نیروهای ایرانی زانو زده بودند. این مقهور‌شدگی با واکنش شدید ترامپ همراه شد. ‏همان زمان، او فورا در توییتی نوشت: «ایران با دستگیری ۱۰ملوان ما، ایالات متحده را تحقیر کرد. ‏تصاویر و عکس‌ها وحشتناک بودند. ما ضعیف هستیم. من این را فراموش نخواهم کرد!» و او فراموش ‏نکرده است. این تصویر برای ترامپ بسیار دردناک بود. توجه کنید، او نگفت «ما ضعیف به نظر ‏می‌رسیم»، بلکه گفت: «ما ضعیف هستیم»، که بسیار تحریک‌کننده‌تر است. سه ماه بعد او گفت: «من آن ‏روز را به روشنی به ‌یاد دارم.» من باور دارم ‏ما باید به این مسأله اهمیت بدهیم. این یک الزام حیاتی برای زندگی است. وقتی که به اعضای گروه ما ‏توهین می‌شود، وقتی آنها تحقیر یا کشته می‌شوند، چنین احساس می‌شود که ما اهمیتی نداریم. تحقیر ‏کردن، چرخ‌های جنگ را به حرکت می‌اندازد.» جیمز گیلیگان، روانشناس زندان‌ها، در اواخر دهه ‏‏۱۹۶۰ پژوهش خود درباره مردانی که قربانی جنایت‌های جدی شده بودند را با ‏گفت‌وگوی آنها شروع کرد. او بارها عامل احساس حقارتی را یافت که جایی در سرگذشت ‏آنها پنهان شده بود. «من هنوز خشونتی جدی را نیافته‌ام که محرک آن، یکی از تجربه‌های احساس ‏شرمندگی و حقارت، اهانت و تمسخر نباشد و آن جنایت به منظور پیشگیری یا خنثی کردن «بی‌آبرویی» ‏مورد نظر انجام نشده باشد.» اما تمام افرادی که هدف اهانت قرار می‌گیرند تفسیر و تعبیری مشابه از آن ‏ندارند. احساس حقارت، یک رخداد درونی و ذهنی است. چرا ترامپ از دیدن تصویر ملوانان ‏بازداشت ‌شده چنین احساس حقارت شدیدی را تجربه کرد؟ چرا احساس مثلا بی‌عدالتی یا بی‌اخلاقی ‏نکرد؟ چرا احساس حقارت برای ترامپ داستانی است که تا این حد تکرار می‌شود؟‎ ‎در پژوهش ‏غیررسمی نکسیس‎  درباره متون خبری مربوط به ترامپ در چهار‌سال گذشته، واژه حقارت ‏6برابر بیشتر از متون خبری مربوط به اوباما در زمان مشابه ریاست‌جمهوری‌اش تکرار شده است. ‏دلیلش هرچه باشد، به نظر می‌رسد رهبران ایران نیز دریافته‌اند که ترامپ چقدر آسان از کوره در ‏می‌رود. احمد خاتمی، در ماه ژوئن در خطبه‌های نماز جمعه که به صورت زنده از رادیو تهران پخش ‏می‌شد، گفت: «سزای ترامپ این است که تحقیر بشود.» 6ماه پیش از آن، احمد خاتمی گفته بود ‏تصمیم ترامپ برای سفر اعلام نشده به عراق به دلیل ملاحظات امنیتی، «اعتراف به ضعف و حقارت» ‏بود. خاتمی، بارها و بارها دکمه تحقیر ترامپ را فشار می‌دهد. در ۲۰۱۶، ارتش ‏ایران، تصاویر دستگیری ملوانان آمریکایی را در رزمایشی در جشن سالگرد انقلاب اسلامی بازآوری ‏کرد.‏ زمانی که فراموش نکردن حقارت‌هایمان به وظیفه‌ میهن‌دوستانه‌ ما تبدیل می‌شود در چرخه‌ای بد گرفتار ‏می‌شویم. مهم است از خودمان بپرسیم: آیا منافع ما واقعا در خطر است؟ آیا آنچه تجربه می‌کنیم واقعا ‏حقارت است یا فقط ناراحت‌کننده و ناعادلانه است؟ ارابه جنگ و ستیز، به اندازه کافی قدرتمند است چه ‏رسد به اینکه احساسات‌مان، ماشه نابودی حتمی دوجانبه را هم بکشد.
واشنگتن پست

 


تعداد بازدید :  456