شماره ۱۸۵۸ | ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲۰ آذر
صفحه را ببند
زنگ انشا

موضوع انشا: در آینده می‌خواهید چه کاره شوید؟
  | امیر مسعود فلاح| انتخاب شغل آینده برای فرزندان در خانواده ما خیلی مهم است. بابابزرگ‌مان دوست داشته بابایمان دیپلم فنی بگیرد و مکانیک شود اما بابایمان دیپلم ریاضی گرفت و صندوقدار فروشگاه‌های زنجیره‌ای شد. بابایمان دوست داشت داداشمان لیسانس حسابداری بگیرد و حسابدار شرکت‌های بزرگ شود؛ اما داداشمان کاردانی حقوق گرفت و مکانیکی زد. این شد که خانواده ما تمام حرصشان را سر ما که ته‌تغاری هستیم خالی می‌کنند و تمام زورشان را می‌زنند که ما دکتر شویم. آنها خیلی بی‌احساسند و اصلا نظر ما را نمی‌پرسند. راستش را بخواهید ما دوست داریم تحلیلگر شویم، منتها نمی‌دانیم لیسانسش را از کجا گیر بیاریم. شاید داداشمان بداند چون خودش مدرک کاردانی‌اش را بعد از چهار ترم مشروطی توانست بخرد. منتها ما می‌ترسیم دهنش لق باشد. تحلیلگرها کارشان خیلی تنوع دارد. همه چیز را تحلیل می‌کنند. انتخاب سرمربی فوتبال، تاریخ معاصر، سیاست منطقه‌ای ایران، بحران اقتصادی، فیلم‌های سینمایی،  مسائل فرهنگی و... . این‌طوری کار برایشان یکنواخت نمی‌شود. تحلیلگرها را همه می‌بینند. آنها خیلی مشهورند. تلویزیون نشان‌شان می‌دهد. آنها می‌توانند با هنرپیشه‌ها و خواننده‌ها راحت و بی‌دردسر عکس بگیرند. نه مثل ما و داداشمان که سر عکس‌گرفتن از بادیگارد خواننده کنسرت فحش و لگد خوردیم. خلاصه ما دوست داریم تحلیلگر شویم، منتها نمی‌دانیم از کجا شروع کنیم. دوستمان مدیسا که تو اینستا با او آشنا شدیم و کلاس پنجم است، به ما گفت باید از اینستا شروع کنیم و اول یک پیج با 500 کا فالوور بخریم و بعد کلی پست با هشتگ‌های مختلف بگذاریم تا معروف شویم. شاید همین کار را کردیم.
این بود انشای ما.


تعداد بازدید :  363