شماره ۱۸۴۵ | ۱۳۹۸ سه شنبه ۵ آذر
صفحه را ببند
آل پاچینو، پرستویی و سوپراستارهای وطنی

پولاد امین| دیروز در بسیاری از رسانه‌های سینمایی غربی نام آل‌‌پاچینو به تکرار آمده بود. یک بار دیگر مثل روزهای اوجش. بهانه این‌بار اما نه کارنامه پرافتخار آل پاچینو و نه حتی فیلم «مرد ایرلندی» مارتین اسکورسیزی، که فیلم‌های بد آل پاچینو بود. بازیگری با هشت نامزدی اسکار و یک بار برنده‌شدن طلایی‌ترین مجسمه دنیا که در سال‌های اخیر در تعداد زیادی فیلم ناموفق بازی کرده است. فیلم‌هایی چون «قتل عادلانه»، «۸۸ دقیقه»، «جک و جیل»، «دنی کالینز» و حتی «بدرفتاری»؛ که هم از سوی تماشاگران با بی‌توجهی و بی‌تفاوتی روبه‌رو شده‌اند، هم منتقدان سینمایی نقدهای تندوتیزی روی آنها نوشته‌اند و هم اینکه در گیشه جزو شکست‌های فاحش به شمار آمده‌اند.
آل پاچینو اما با پاسخی که به ‌پرسش‌های موجود درباره‌ دلایل انتخاب چنین فیلم‌هایی داد، تفاوت خود را با خیل ستارگانی که حاضر به پذیرش اشتباهات خود نیستند، برجسته کرد. بازیگری که کارنامه‌اش مالامال از شاهکارهای تثبیت‌شده‌ای چون «پدرخوانده»، «صورت زخمی»، «سرپیکو»، «مترسک»، «بعدازظهر سگی»، «بی‌خوابی»، «بوی خوش زن» و... است، در پاسخ به نویسنده‌ای که بسیاری از فیلم‌های اخیر پاچینو ازجمله 88 دقیقه و جک و جیل را «فیلم‌های احمقانه» خوانده، می‌گوید که به انگیزه ارتقای سطح فیلم‌های ضعیف و بد تصمیم به بازی در این فیلم‌ها گرفته است. کافه سینما در گزارش گفته‌های آل پاچینو از قول او نوشته که «عمدا در فیلم‌های بد بازی می‌کند تا ببیند آیا می‌تواند سطح یک پروژه را بالا ببرد یا نه.» آل پاچینو گفته: «می‌دانید دلیل این کارم چیست؟ هدف من این است که می‌خواهم در تولید فیلم‌هایی مشارکت کنم که خیلی خوب نیستند، ولی سعی می‌کنم آنها را بهتر کنم. این مسأله مدت‌هاست بدل به چالشی برای من شده است. البته فکر نمی‌کنم خیلی هم بد باشد، چون می‌خواهم کیفیت کار را بهتر کنم و پیش خودم می‌گویم اگر بتوانم طوری عمل کنم که از این پروژه فیلم متوسط ​​هم دربیاید، این موضوع هیجان‌زده‌ام می‌کند.»

صحبت‌های آل پاچینو از جهاتی وضع مشابه او را با شماری از بازیگران وطنی یادآوری می‌کند. بازیگرانی چون پرویز پرستویی، حمید فرخ‌نژاد، رضا کیانیان و شماری دیگر که باوجود کارنامه معتبر و پربارشان، این روزها به‌علت بازی در برخی فیلم‌ها مورد انتقاد قرار گرفته‌اند. فارغ از اینکه تفاوت‌های فرهنگی و شاید هم شخصیتی باعث عکس‌العمل‌های متفاوت بازیگران می‌شود (و شما نمی‌توانید روزی را تصور کنید که بازیگران ما هم با چنان لحنی درباره اشتباهات کارنامه‌شان حرف بزنند) اما تا حد زیادی همه این بازیگران مشکلات مشترک دارند. همه بازیگران دغدغه استمرار، دستمزد و گذران زندگی را دارند و همه ناچار می‌شوند در بسیاری از نقاط کارنامه‌شان استانداردهای خود را پایین آورند تا زمینه ادامه حضورشان در سینما مهیا شود. اما از همه اینها مهم‌تر ظرفیت‌های سینماست. درواقع منتقدانی که با نگاهی کمال‌گرایانه کارنامه بازیگران را ارزیابی می‌کنند، پاسخی به این پرسش ندارند که «مگر در هر‌سال چند فیلم خوب ساخته می‌شود و اگر بازیگران تنها به انتظار آن فیلم‌ها بمانند، هر چند‌سال یک‌بار امکان حضور سینمایی خواهند داشت؟»

در ادامه گزارشی که درباره صحبت‌های آل پاچینو منتشر شده، این پرسش هم مطرح شده است که «چه کسی می‌داند اگر آل‌پاچینو درگیر برخی فیلم‌های بد نمی‌شد، آن فیلم‌ها چقدر به مراتب بدتر می‌شدند؟ دفعه بعد که شما یکی از آن فیلم‌های بد آل پاچینو را دیدید، بد نیست کمی هم دراین‌باره فکر کنید.» این یعنی آل پاچینو در هدف اولیه‌اش برای ارتقای سطح فیلم‌ها کم‌وبیش به موفقیت رسیده است. این را در مورد بازیگران خودمان هم که زیر تیغ انتقادند، می‌توان بررسی کرد. مثلا درباره پرویز پرستویی که چند ماهی است به‌علت بازی در «لس‌آنجلس- تهران» و اخیرا «مطرب» با حملات گاه تند رسانه‌ها و منتقدان مواجه شده. یا حمید فرخ‌نژاد که در تگزاس و میلیونر میامی انتظارات منتقدان و تماشاگران جدی سینما را برآورده نکرده...

بسیاری از منتقدان بر این باورند که بازیگری و ستارگی با هم تفاوت دارد، تا حدی که می‌توان آنها را دو وادی کاملا متفاوت به شمار آورد. از نظر این عده که منتقدان نامداری نیز در میان‌شان وجود دارد، بازیگران بزرگ ما زمانی که ستاره می‌شوند یا فکر می‌کنند که ستاره شده‌اند، تن به انتخاب‌هایی می‌زنند که قبلا در کارنامه‌شان تصورناپذیر بود. بهزاد عشقی، منتقد پیشکسوت سینما از این گروه است. این منتقد صاحب‌نام با اشاره به اینکه «ما در سینمای ایران سوپراستار نداریم» اما حضور بعضی از بازیگران در فیلم‌های پرفروش را از منظر ستارگی تحلیل می‌کند:   «سوپراستار بازیگری است که نامش به تنهایی می‌تواند فروش یک فیلم را تضمین کند. شاید از این رو باشد که رقابتی در بین بازیگران برای داشتن بیشترین فیلم پرفروش راه افتاده است. اما مسأله اینجاست که سوپراستارها بیشترشان نمادی از زیبایی، قدرت، جوانمردی هستند و بنابراین وقتی بازیگری که این ویژگی‌ها را ندارد، می‌خواهد با معیارهای سوپراستاری نقش‌هایش را انتخاب کند، در هر دو زمینه شکست می‌خورد. نه آن اعتبار اولیه را حفظ می‌کند و نه به مقام سوپراستاری می‌رسد. سوپراستار کسی است که هر چه بازی کند، مورد قبول قرار می‌گیرد، نه بازیگری که اولش می‌سنجد که امروز کمدی خوب می‌فروشد و بعد برود در آن فیلم‌ها بازی کند.»

تهماسب صلح‌جو اما می‌گوید باید کارنامه  یک بازیگر را در کلیت آن بررسی کرد، نه صرفا با نگاه به یک یا دو فیلم او. به باور صلح‌جو، تمام این بازیگران مطرح و معتبری که اخیرا برای حضور در یکسری فیلم تجاری مورد انتقاد قرار گرفته‌اند، سرمایه‌های سینمای ایران هستند: «اصولا هر بازیگری که می‌درخشد و در خاطرات مردم جایگاه خوبی پیدا می‌کند، ستاره می‌شود. این ستاره‌ها این قابلیت را دارند که مردم را به تماشای فیلم‌ها بکشند. حضور این بازیگران در شماری از فیلم‌های به‌زعم برخی ضعیف را از این منظر هم می‌توان نگاه کرد، که مردم را به تماشای فیلم می‌کشانند.» از نگاه این منتقد کهنه‌کار که زمانی رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی نیز بوده، حضور بازیگران ستاره در فیلم‌ها ظرفیت اقتصادی سینمای ایران را ارتقا می‌دهد و این خود کار کوچکی برای سینمای یاران نیست.

یک بار دیگر به آغاز بازگردیم. فارغ از کارکردهای خوب یا بد حضور بازیگران معتبر در فیلم‌های تجاری، «مگر در‌سال چند فیلم خوب ساخته می‌شود که انتظار داشته باشیم بازیگران به انتظار آنها از حضور در دیگر فیلم‌ها خودداری کنند؟»
آل پاچینو البته بعد از آن دوره که از او انتقاد شد، امسال دو فیلم از دو استاد را به کارنامه‌اش افزود:  «مرد ایرلندی» اسکورسیزی و «روزی روزگاری در‌هالیوود» تارانتینو. چه بسا بازیگران مطرح ما نیز با انتخاب‌های آتی‌شان خود را از زیر تیغ انتقادات برهانند!


تعداد بازدید :  628