شماره ۴۵۹ | ۱۳۹۳ شنبه ۶ دي
صفحه را ببند
انتقاد سیدحسن خمینی از تخریب بزرگان نظام
جامعه ای که آزاد نباشد، محروم است
بزرگانمان را با ادب یاد کنیم و آنان را تکریم کنیم و به بزرگی از آنها سخن بگوییم

سیدحسن خمینی با گرامیداشت یاد مرحوم آیت‌الله جمی گفت: خداوند کسانی را که دانسته یا ندانسته بزرگان دفاع مقدس، فرماندهان و جانشین امام در دفاع مقدس را موردهدف قرار می‌دهند، هدایت کند.
به گزارش پایگاه خبری جماران، حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی که در جمع پرشور شیفتگان امام‌خمینی در مراسم ششمین سالگرد رحلت آیت‌الله جمی در حسینیه ثارالله آبادان سخن می‌گفت، اظهار کرد: دفاع مقدس ما جهاد مقدسی بود که فراتر از قطعه‌ای خاک یا محدوده جغرافیایی یا تاریخی قرار داشت و اگر به درستی تحلیل کنیم، دوران هشت ساله دفاع مقدس قطعه‌ای درخشان را دربردارد که افقی نورانی در انسانیت فراتر از آب و خاک و جغرافیاست.
سیدحسن خمینی با بیان این‌که آبادان گره عمیقی با روزهای دفاع مقدس خورده است، یادآور شد: داستان شکستن حصر آبادان ازجمله این روزهاست که انقلابی در دوران رهبری امام بود. در آن اتفاق دستور امام دل رزمندگان را مستحکم کرد و روح دشمن را لرزاند و او را از دیوارهای شهر به عقب راند. آبادان همچنین حماسه‌ای چون حماسه ذوالفقاری را در مهر 59 به خاطر دارد. همچنین نقش بی‌بدیل صنعت نفت در دوران انقلاب، اعتصابات و دفاع مقدس بسیار
حایز اهمیت است.
یادگار امام در ادامه سخنان خود با اشاره به ابعاد گوناگون تحلیل دفاع مقدس گفت: ببینید که امروز ما در کدام نقطه قرار داریم و آنها که تانک‌هایشان را به آرزوی تسخیر این سرزمین فرستادند در کجا قرار دارند.
وی ادامه داد: باید دید که امروز آنها کجا هستند و نام امام و شهدا و مبارزینی که ایستادند، کجاست. صدامی‌ها آمدند و جمعی از جبهه مقابل خود را به شهادت رساندند، اما امروز آن مهاجمين کجا هستند و امام کجا، همان‌گونه که باید بپرسیم در حادثه کربلا نام سیدالشهدا کجا و نام آنها که مظفرانه با اسب بر نعش مبارک او و یارانش تاختند کجا؟ نمونه عظمت آنها عظمتی است که هر‌ سال در اربعین دیده می‌شود.
وی یادآور شد: آنها نه‌تنها نتوانستند یک وجب از خاک ایران و خوزستان را جدا کنند، بلکه خودشان به اضمحلال رسیدند و در منجلاب تاریخ قرار دارند.
وی ادامه داد: مرحوم آیت‌الله جمی روزی پرچم امام را در این شهر برافراشت که مرحوم حاج مصطفی خمینی به شهادت رسیده بود و ایشان در مسجد خود مراسم فاتحه‌خوانی برای او برقرار کرد درحالی‌که آن روزها بردن نام فرزند امام در ایران لطماتی داشت که آیت‌الله جمی دچار آنها هم شد، اما او در مقابل رژیم شاه ایستاد و مراسم فاتحه‌خوانی برگزار کرد، گرچه تعداد کمی آمدند.
وی ادامه داد: ایشان در فضای دفاع مقدس نگذاشت یک لحظه نماز جمعه تعطیل شود؛ درحالی‌که در بعضی روزها شاید تعداد مأموران به انگشتان دو دست هم نمی‌رسید، اما او ایستاد و ایستادن در آن روزها ارزش داشت. به این جهت همه باید پاسدار آن ارزش‌ها باشیم و پاسداری از آن ارزش‌ها در گرو گرامیداشت یاد بزرگانی است که آن شعائر را آفریدند.
وی تأکید کرد: بزرگانمان را با ادب یاد کنیم و آنان را تکریم کنیم و به بزرگی از آنها سخن بگوییم.
سیدحسن خمینی در پایان سخنان خود با بیان این‌که آیت‌الله جمی یادآور ایستادگی و مبارزه است، گفت: خداوند کسانی را که دانسته یا نداسته بزرگان دفاع مقدس فرماندهان و جانشین امام در دفاع مقدس را مورد هدف قرار می‌دهند، هدایت کند.
یادگار امام همچنین در جلسه شورای اداری استان خوزستان گفت: بزرگترین کاری که همه به‌عنوان ادای دین باید انجام دهند؛ رفع محرومیت است.
وی به شعار استقلال آزادی و جمهوری‌اسلامی به‌عنوان شعار بزرگ انقلاب اشاره کرد و افزود: علاوه بر آن انقلاب شعارهای بزرگ دیگری مانند نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی در کارنامه و فرهنگ ما وجود دارد. اما آرمان دیگری که در آن زمان برای جامعه اسلامی ترسیم شد؛ رفع محرومیت از همه عرصه‌های جامعه‌مان بود؛ هم محرومیت اقتصادی، هم سیاسی و هم فرهنگی. سیدحسن خمینی ادامه داد: رابطه مردم و مسئولان باید مانند رابطه فرزند و پدر باشد. پدر اگر در جایی فرزند را منع می‌کند، از روی خیرخواهی است و نه تمامیت‌خواهی.
وی در ادامه سخنان خود به موضوع مهم استقلال اشاره کرد و با بیان این‌که استقلال نعمت بزرگی است که نباید آن را فراموش کرد: یادآور شد: قرن‌ها در این کشور حاکمینی بودند که بدون اجازه بیگانه جرأت تصمیم‌گیری نداشتند و لذا استقلال نعمت بزرگی است که باید آن را قدر دانست. در آن روزگار حتی آزادیخواهان مملکت در یک سفارتخانه خارجی تحصن کردند؛ البته طیف وسیعی هم در حرم حضرت عبدالعظیم متحصن شدند. اما امروز استقلال جمهوری اسلامی به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مطرح است که دفاع مقدس و خود شهیدان و پیوند عاطفی مردم با امام از عوامل آن است. شاید هیچ‌کس چون بنده درک نکند که این پیوند عاطفی به چه میزان بوده است. اگر مردم به من محبتی می‌کنند؛ ربطی به من ندارد؛ هزاران «حَسَن» وجود دارد، اما این محبت مردم به خاطر پیوند عاطفی و علاقه مردم به امام است.
وی با اشاره به پتانسیل‌ها استان خوزستان گفت: من اولین‌بار حدودا سیزده، چهارده ساله بودم که به خوزستان آمدم و از آن زمان به اهالی آن علاقه دارم. این پتانسیل‌های استان نباید جایی برای رفع محرومیت بگذارد. رفع محرومیت عرب و کرد و لر و فارس نمی‌شناسد؛ بلکه همت می‌خواهد. باید تلاش وافری برای رفع بیکاری کنیم که این در گرو سرمایه‌گذاری است و در این راستا نظام بوروکراتیک استان باید در چارچوب اقتصاد مقاومتی راه را برای سرمایه‌گذاری باز کند. البته جذب سرمایه آرامش می‌خواهد و کسی که آرامش درون ندارد؛ دیگران را هم آرام نمی‌کند. همان‌طور که امام می‌گویند رفتار درس می‌دهد؛ نه گفتار. شخص ایشان نیز در خانواده درس اخلاق نمی‌گفت، اما انسان وقتی به ایشان نزدیک می‌شد، اخلاقی می‌گشت و مانند یک میدان مغناطیسی دیگران را چون براده‌های آهن جذب خود می‌کرد.
وی ادامه داد: هیچ‌وقت از امام؛ یک سخنرانی قوی و خطیب‌وار نشنیدید. امام یک خطیب مانند خطبایی که پشت سر هم آیه و روایت می‌خوانند نبود. اما وقتی حرف می‌زد همه را آرام و دل‌ها را به هم نزدیک می‌کرد و رادیو وقتی سخنرانی ایشان را پخش می‌کرد، مردم متأثر  می‌شدند.
یادگار امام(س) همچنین در ادامه سفر خود به استان خوزستان در بیت آیت‌الله موسوی‌جزایری نماینده ولی‌فقیه در استان خوزستان با بیان این‌که موضوع تبلیغات در جهانی که همه گونه ابزار دروغ در اختیار دشمنان ماست یک واجب است، اظهار داشت: مسئولیت و کار عمده روحانیت در مرحله اول مقابله با تبلیغات دروغین براساس مبانی صحیح فکری است. اصل پیدایش نهاد روحانیت نیز همین موضوع تبلیغ است و هر مذهبی اگر از نهاد روحانیت برخوردار بود، باقی می‌ماند و در غیر این صورت از بین می‌رود اما وقتی این نهاد ضعف یافته و کارکرد تبلیغی‌شان ضعیف شده است، آن مذاهب هم رو به ضعف رفته‌اند.
سیدحسن خمینی با بیان این‌که وقتی سخنی که از زبان گوینده درمی‌آید مورد باورش بود، آن سخن بر شنونده هم اثر می‌کند، گفتند: ما آخوند و سید و ملا و افراد شجاع زیاد داشته‌ایم؛ اما «حاج آقا روح‌الله» (عنوانی که امام را قبل از نهضت با آن می‌شناختند) یکی بوده است! اصل اول در این موضوع این است که او به آنچه می‌گفت باور داشت و هرکس به او نزدیک‌تر می‌شد بیشتر متوجه این مسأله می‌شد. امام ظاهر و باطنش یکی بود و شاگردان او هیچ‌گاه دروغ و غیبت در او نمی‌دیدند. یکی از بزرگان که بعد از انقلاب نیز با امام زاویه پیدا کرد، می‌گفت گرچه من با آقای خمینی اختلاف سلیقه دارم اما در وجود او منّیت و هوا نیست.


تعداد بازدید :  316