دکتر خدیجه کاترین رضوی مدیر موسسه توسعه پایدار و محیطزیست (سنستا)
درباره خطرات تراریختهها نکات و مستندات فراوانی وجود دارد اما من فقط به چند نکته اشاره خواهم کرد تا موضوع برای خوانندگان شما روشنتر شود:
اکثر افرادی که در زمینه تراریختهها فعال هستند، خیلی علاقه دارند که تحت کنترل قرار نگیرند، کسی کارشان را رصد نکند و به هیچکس پاسخگو نباشند. این گروه عموما مخالفان تراریختهها را به بیدانشی، ناآگاهی، رویکرد ژورنالیستی و اینطور القاب متهم میکنند درحالی که مستندات، گزارشها و فیلمهای فراوانی درباره خطرات آن موجود و منتشر شده است.
گروههای فعال در زمینه تراریخته، به دانش و علم استناد میکنند، درحالی که با یک بررسی ساده میتوان به غیرمنطقیبودن صحبتهایشان پی برد. پرسش اینجاست که اولا مگر دانش صرفا تحت سیطره غرب است؟ و دوم اینکه آیا مگر علم همیشه نتایج مثبتی به بار آورده؟ گاهی فجایعی هم به دنبال داشته که تراریختهها جزو آنها است.
اگر حتی به علوم کشورهای غرب استناد کنیم، بیشتر کشورهای اروپایی، محصولات تراریخته را کنار گذاشتهاند. بنابراین هیچ نیازی نیست انسان کاملا به علوم ژنتیک تسلط داشته باشد تا بداند که مضرات این محصولات چیست. وقتی چنین کشورهایی از تولید و واردات محصولات تراریخته جلوگیری میکنند، مشخص است که مضرات آنها برایشان ثابت شده. به همین جهت کاملا عقلانی به نظر میرسد که ما هم از واردات و تولید بذرهای اینچنینی جلوگیری کنیم. اصلا سوال اینجاست که چرا با وجود کنارگذاشتن روشهای دستکاری ژنتیکی از سوی کشورهای توسعهیافته، باز داخل کشور عدهای اینهمه اصرار بر آن دارند؟
ما درحال حاضر کشوری هستیم که 70درصد بذرمان را خودمان تولید میکنیم. بنابراین نیازی نداریم که به دنبال واردات انبوه بذر باشیم. درحالی که روشهای این گروه کاری میکنند که هرسال یا دوسال یکبار، کشاورز سراغشان برود، دستش را جلوی آنها دراز کند و از آنها بذر بخواهد. این نوع وابستگی کشاورز، خودش دلیل دیگری است که باید جلوی این نوع محصولات ایستاد.
گزارشها نشان میدهد اتحادیه اروپا به تازگی دنبال آن است که دوباره «تنوع زیستی» را احیا کند؛ درحالی که تلاش تولیدکنندگان و واردکنندگان بذرهای تراریخته بر این نکته تمرکز دارند که تکبذری را جایگزین تنوع زیستی کنند. جهان درحال حاضر به شدت نیاز دارد به تنوع زیستی برگردد، ضمن اینکه اگر معضل این گروه، تأمین میزان مصرف غذای جهانی است، تنوع بذر میتواند پاسخگوی این نیاز هم باشد.
ما باید افقهایمان را به سمت زمین مادری برگردانیم؛ ایران در کشاورزی حرف برای گفتن داشته است و ما میتوانیم با ارجاع به بخشی از سنت گذشتگان، نیازهایمان را برطرف کنیم. زمانی که ما دلداده مدرنیته در تمام وجوه زندگی باشیم، بخش عظیمی از دستاوردهای گذشتگانمان را انکار میکنیم.
یکی از رویکردهایی که مسئولان باید نسبت به آن حساس باشند، افزایش تولید است. افزایش تولید اتفاقا همیشه نتایج مثبتی ندارد؛ چراکه در این موضوع، منجر به افزایش استفاده از سم و کود میشود. به این ترتیب، هم خاک آلوده میشود و هم محصول موردنظر. آیا تحقیقی نیست که نشان بدهد افزایش سرطان در سالهای اخیر بهویژه در کودکان به همینها وابسته است؟ چرا سن سرطان در ایران به زیر 5سال رسیده است؟ امیدوارم واقعا مسئولان درباره این موضوع پاسخی داشته باشند.
طبق آمار فائو (سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد)، کشاورزی صنعتی و دستکاری ژنتیکی هنوز پاسخگوی 11درصد از مصرف غذای جهان است. مابقی پاسخگویی را کشاورزی خانوادگی تأمین میکند. این آمار نشان میدهد که میزان مصرف مجموع غذای جهان، هنوز بر همان روش قدیمی متکی است و نیازی نیست که به دنبال افزایش این آمار باشیم.
ما نمیتوانیم به خانم خانهداری که شرایط مناسب اقتصادی ندارد، بگوییم به جای روغن تراریخته از روغن زیتون استفاده کند، چون این فرد قطعا نمیتواند به جهت مشکلات مالی، فرآیند مصرف غذایی خودش را کنترل کند. به همین دلیل، مبارزه با تراریختهها، انگیزه و امکاناتی فراتر میطلبد؛ سیاستهای بالادستی که عزم راسخ برای جلوگیری از تولید، واردات و مصرف تراریختهها داشته باشند.
گروهی که از محصولات تراریخته دفاع میکنند، شیفته ایجاد فضایی بحرانزا هستند؛ رواج این تفکر که غذا در جهان رو به پایان است و برای پاسخگویی به تقاضا، باید چارهای اندیشید. اما آیا چاره این کار، افتادن به دام تراریختههاست؟ برای همین مصرانه از وزرای دولت و سازمان برنامه تقاضا دارم جلوی واردات
تراریختهها را بگیرند.