راضیه زرگری| چقدر برای رویارویی با بلایا و مخاطرات آمادهایم؟ آمار میگوید جامعه ما بهصورت کلی فقط 10درصد آمادگی رویارویی با زلزله، سیل و دیگر بحرانهای طبیعی را دارد و متاسفانه این درحالی است که کشور ما به لحاظ جغرافیایی، زیستی و محیطی جزو بلاخیزترین کشورهای کره زمین است. تحلیل همین جملهها به ما هشدار میدهد که در صورت بروز زلزلهای پرقدرت، با چه فاجعهای مواجه خواهیم شد. سالهاست گفته میشود برای رسیدن به جامعه آماده در مواجهه با بحران، نیاز به برنامهریزی و تحرک جمعی داریم که در آن همه نهادها و مسئولان و مهمتر از آن، تکتک مردم جامعه ضرورت فراگیری نکات مهم را احساس کنند. حقیقت این است تا زمانی که این ضرورت در جامعه نهادینه نشود، نمیتوان به نتیجهبخش بودن هر برنامهای در این راستا امیدوار بود. رسیدن به «آمادگی» صرفا با آموزش ممکن است و ارتقای این آمادگی واقعا غیرممکن نیست. هر آموزشی باید در سایه فرهنگسازی انجام شود؛ شاید یک دهه پیش استفاده از کمربند ایمنی کار بیهوده و لوکسی برای رانندگان تلقی میشد، اما امروز همه رانندگان نخستین کاری که بعد از سوار شدن به خودرو میکنند، بستن کمربند ایمنی است. امنیت در رانندگی با فرهنگسازی و تکرار در جامعه بهوجود آمد و نهادینه شد. به همین نسبت هم آموزشهای خودنجاتی، امدادونجات و به تعبیری فرهنگ ایمنی میتواند با برنامهریزی اساسی و همکاری همه دستگاهها در جامعه ترویج شود. جمعیت هلالاحمر بهعنوان اصلیترین نهاد متولی پاسخگویی به بحران، در فرهنگسازی مفاهیم امدادونجات در بطن جامعه پیشقدم بوده است و برنامههای بسیاری در سازمانهای زیرمجموعه این نهاد پیگیری میشود. طرح دادرس یکی از همین طرحهاست که دانشآموزان نوجوان را برای ارایه آموزش هدف قرار داده است؛ دانشآموزانی که در سن رسیدن به استقلال شخصیتی و فراگیری عمیق مفاهیم قرار دارند و هر کدام به سهم خود میتوانند آموزشها را به خانواده خود منتقل کنند تا گامی مهم در فرهنگسازی برداشته شود. در گفتوگوی پیش رو، شهریار مزیدآبادی، مدرس امدادونجات جمعیت هلالاحمر از برنامه ویژه آموزش دانشآموزان در حوزه فرهنگ ایمنی و نقش رسانهها در ارتقای آگاهی عمومی در جامعه میگوید.
سطح آمادگی جامعه در رویارویی با مخاطرات و حوادث به چه عواملی بستگی دارد؟
سطح آمادگی جوامع و پاسخگویی سازمانهای دخیل در مدیریت بحران ارتباط مستقیمی با آموزشهای مربوط به سوانح و نحوه رویارویی با آنها دارد. آموزش همگانی هم مفهومی است که تا حد زیادی در جامعه ما مورد بیمهری قرار گرفته است. هر نهادی میتواند به سهم خود نقش موثری در ترویج آموزههای امداد و خودنجاتی و فرهنگ داوطلبی در بین تکتک افراد جامعه ایفا کند. گسترش و تعمیم آموزش همگانی امدادونجات یکی از اصلیترین برنامههای جمعیت هلال بهویژه سازمان جوانان است که تمرکز اصلی آن بر فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی است. یکی از این طرحها که با مشارکت وزارت آموزش و پرورش از هفتسال پیش کلید خورده، دانشآموزان آماده در شرایط سخت است.
در مورد «دادرس» و هدف اصلی و چشمانداز فرهنگسازی در جامعه بیشتر توضیح دهید.
منظور از طرح ملی دادرس تربیت دانشآموزان آماده در شرایط سخت است. در این طرح که زیر نظر سازمان جوانان جمعیت هلالاحمر برگزار میشود، دانشآموزان توسط یک مربی که از دبیران خودشان انتخاب میشود، آموزشهایی از قبیل پناهگیری و تخلیه اضطراری، ارزیابی و کنترل علایم حیاتی، پانسمان، بانداژ و آتلبندی، تریاژ مقدماتی، حمل مصدوم، اطفای حریق و چادرزنی را میآموزند. پس از آموزش این موارد در هر مدرسه حداقل یک گروه 14 نفری برای مسابقه با مدارس دیگر به جمعیت هلالاحمر معرفی میشود و در پایان دانشآموزان مسابقه میدهند و گروه برتر راهی مسابقات استانی میشود. این مراحل همینطور ادامه دارد و نهایتا در سطح کشوری المپیادی برگزار میشود به نام آماده (المپیاد مهارتهای امدادی دادرسان هلال احمر)؛ دانشآموزان آماده در روزهای سخت در کل کشور بعد از برنامههای شهرستانی و استانی به سطح کشوری میرسند. رقابتهای کشوری هم با هدف آموزش مجدد، همسانسازی و دستیابی دانشآموزان به تکنیکها و مهارتهای جدید برای کمک در شرایط اضطرای برای دادرسان اجرا میشود که بر همین اساس تابستان امسال هفتمین المپیاد آماده را با حضور یکهزار دادرس از برترینهای سراسر کشور در قالب 31 تیم چهاردهنفره برگزار کردیم.
چرا دانشآموزان نوجوان برای فراگیری این آموزشها انتخاب شدند؟
کشور ما از حوادث طبیعی در امان نیست و تقریبا همه مردم ایرانزمین طی یکی دو سال اخیر از نزدیک این حوادث را تجربه کردهاند، به نوعی خودشان در معرض آسیب قرار گرفتهاند یا بهعنوان کمکرسان به دیگران یاری رساندهاند. دانشآموزان باید برای روزهای سخت آماده باشند. آنها بهعنوان عضوی فعال در خانواده میتوانند هم خودشان را نجات دهند و هم یاریگر خانواده در بحرانها باشند. در این بین دانشآموزان دوره متوسطه در سنی هستند که مفاهیم مختلف را بهتر و عمیقتر فرامیگیرند. این دخترها و پسرها در سن شروع استقلالطلبی هستند و از این امتیاز میتوان برای خودنجاتی و امدادگری به خوبی بهره برد.
جمعیت هلالاحمر در طرح دادرس آموزشهای حوزه امدادونجات را به دانشآموزان مختلف سراسر کشور ارایه میدهد، چراکه ما معتقدیم دانشآموزان باید برای روزهای سخت آماده باشند؛ هم از نظر اقداماتی که برای کمکرسانی لازم است و هم از نظر دسترسی به اقلام و تجهیزات لازم. در این فرآیند هم آموزش و پرورش و هم مدیران مدارس در کنار سازمانهای زیرمجموعه جمعیت هلالاحمر بهویژه سازمان جوانان و کانونهای دانشآموزی درگیر هستند و به نوعی برنامه بین بخشی محسوب میشود.
در مورد محتوای آموزشها و آیتمهای فنی که دانشآموزان فرامیگیرند، بیشتر توضیح میدهید و اینکه این موقعیتها چقدر میتواند آمادگی و مهارت واکنش سریع و موثر را در شرایط واقعی بحران و حوادث در دانشآموزان بهعنوان عضوی فعال در خانواده ایجاد کند؟
فرهنگ ایمنی شاید یکی از مهمترین مباحثی است که در کشور ما مغفول مانده یا مورد بیمهری قرار گرفته است. ما با این فرآیند میتوانیم این فرهنگ را توسعه دهیم؛ چراکه اگر امروز بچههای ما یاد بگیرند که چگونه از خود و خانوادهشان در حوادث دفاع کنند قطعا نسل آینده، نسلی آماده در برابر حوادث و بحرانها خواهد بود. بد نیست به دو نکته مهم اشاره کنم. نخست اینکه «دادرس» بعد از آتشسوزی در شینآباد و سوختن دانشآموزان بهدلیل نبود مهارت و امکانات اطفای حریق شکل گرفت. این دلیل موجب شد جمعیت هلالاحمر و معاونت تربیت بدنی وزارت آموزش و پرورش دست به کار شوند و با همدیگر توافقنامه را امضا و مهارتهای دیگر را به اطفای حریق اضافه کنند و مجموعه این آموزشها را برای دانشآموزان علاقهمند در سراسر کشور راهاندازی کردند. دانشآموزان این طرح حدودا 14ساله، یعنی کلاس هشتم هستند. کاری که در «دادرس» انجام میشود این است که دانشآموزان پایههای کمکهای اولیه را یاد میگیرند. باور ما بر این است که همین دانشآموزان در سالهای بعد بتوانند وارد دانشگاه شوند و در کانونهای دانشجویی هم این آموزشها ادامه پیدا کند و نهایتا نفرات برتر بتوانند امدادگران جمعیت هلالاحمر شوند و در کانونهای دانشآموزی نسلهای بعد را آموزش دهند.
این برنامههای آموزشی خودنجاتی و امدادگری میتواند جایی در دروس مدرسه داشته باشد؟
در سیستم تحصیلی فعلی درسی بهعنوان آمادگی دفاعی داریم که چندین بار دستخوش تغییرات شده است. در این واحد درسی به مباحثی از کمکهای اولیه هم اشاره میشود، اما به صورت کاملا مختصر و ناقص. با این حال، کتاب یا واحد درسی مرتبط با این موضوعات در مدارس ما تعریف نشده است. به نظر من براساس حوادثی که در جامعه ما روی میدهد ضرورت ایجاب میکند این آموزشها در مدارس همگانی شود. در آموزشهای دادرس، کتابی بهعنوان مهارتهای دانشآموزی در اختیار دانشآموزان قرار میدهیم که هشت سرفصل مشخص دارد و آزمونهای المپیاد براساس آن آموزشها طراحی و اجرا میشود، به علاوه مسابقات جنبی نیز برای آنها تعریف شده است تا روحیه و مهارتهای امدادیشان بهتر شود.
قرارگرفتن در موقعیتهای واقعی را چطور در برنامههای آموزشی خود قرار دادید؟
در المپیاد آماده آیتم حمل آب را داشتیم. دانشآموزان باید کوزه آبی را در مسیری تقریبا صعبالعبور حمل میکردند، بدون اینکه قطرهای از آن آب هدر رود؛ این آیتم به بهانه نذر آب مهمترین طرح سالهای اخیر جمعیت هلالاحمر تعریف شده بود؛ تا به دانشآموزان یادآوری کند، بسیاری از مناطق محروم کشور درگیر خشکسالی بسیار شدید هستند و باید قدر آب، این مایه حیات را بدانند و در نگهداری از آن کوشا باشند.
الوارچینی یا برج چوبی آیتم دیگری بود که در المپیاد آماده اجرا شد. با این کار توانایی و مهارتی در شرکتکنندگان ایجاد میشود تا یاد بگیرند در مواقع بحرانی وقتی ساختمانی در معرض ریزش است، با یکسری وسایل سقف درحال ریزش را با ستونی نگهدارند و جان خود و دیگران را نجات بدهند. در مسابقات دوی امدادی در دنیا یک چوب وجود دارد که بین افراد جابهجا میشود تا به نقطه پایان برسد. ما در مسابقات آماده یک مسیر دوی امدادی طراحی کرده بودیم که موانع بسیاری در آن قرار داشت. دادرسان یک کیف کمکهای اولیه داشتند که در طول مسیر در دو مرحله سخت و آسان کیفشان را تکمیلکرده و به مصدوم میرسیدند تا به آسیبهای او رسیدگی کنند؛ این دوی امدادی، هم آیتم مفرح و بانشاطی بود و هم بچهها از فکرشان استفاده میکردند تا موانع را پشت سر گذاشته و اقلام امدادی مناسبی را برای رسیدگی به مصدوم انتخاب کنند. عبور از باتلاق با صفحات چوبی را هم بین آیتمهای جنبی طراحی کرده بودیم تا دانشآموزان یاد بگیرند در شرایط سخت از ابزاری که در محیط اطرافشان وجود دارد، استفاده کرده و از منطقهای سخت برای کمکرسانی عبور کنند. مورد کاربردی دیگر پرتاب کیسه شن برای نجات غریق بود، تا چنانچه کنار استخر، ساحل یا رودخانهای بودند و کسی دچار غرقشدگی شد، یاد بگیرند چگونه میتوانند کیسه حاوی طناب را پرتاب کرده و او را نجات دهند.
دختران هم میتوانند دادرس شوند؟ آموزشهایی که هلالاحمر در این طرح ارایه میدهد برای دختران و پسران کاملا یکسان است یا نه؟
امسال سال هفتمی بود که المپیاد آماده را اجرایی کردیم؛ در طول این سالها همه تلاش ما این بوده است که همه آموزشها به صورت مساوی برای دختران و پسران پیش برود. اصولا به نظر من هیچ فرقی نمیکند که امدادگر خانم باشد یا آقا. همه بچههای امروز، پدران و مادران نسل بعد هستند و هر آموزهای که به آنها داده شود، میتواند به خوبی به نسل بعد منتقل شود.
رسانهها در این مسأله چقدر میتوانند نقش داشته باشند تا آموزشهای همگانی امدادونجات در جامعه ما نهادینه شود.
رسانهها بهویژه رسانههایی که در حوزه بشردوستی و کمک به انسانها رسالتی را برای خود تعریف کردهاند، باید پیشگام در ارایه هشدارها و نکات آموزشی خودنجاتی به مردم و مخاطبان خود باشند. داستان فرهنگ ایمنی نیاز به توجه جدی رسانهای دارد، چه در حوزه مکتوب و چه دیجیتال که امروزه کاربردیتر و در دسترستر از روزنامه و مجله است. یک بروشور یا روزنامه نمیتواند تمام مشکلات فرهنگسازی ایمنی و رفتار صحیح در مخاطرات را حل کند. کشور ما براساس آمارها یکی از 10 کشور بلاخیز جهان محسوب میشود. با توجه به حوادث طبیعی که در ایران عزیز ما رخ میدهد و کم هم نیست، همه میتوانند این ضروت را درک کنند که جامعه ما نیاز به آمادگی بیشتر در بحرانها و حوادث دارد.
مردم را باید بدون ترس آگاه کرد؛ فرهنگ ایمنی چیزی نیست جز آموزش، تمرین و باور. باید این باور در جامعه ما نهادینه شود که همیشه برای مقابله با بحران آماده باشیم و هر روز میتواند آبستن حادثهای باشد. مهمتر از همه اینکه باور کنیم میتوانیم از پس حادثه بربیاییم، به شرط اینکه آماده باشیم. البته به این نکته هم باید توجه کنیم که خطر در بسیاری از مواقع به بیاحتیاطی انسانها برمیگردد. زمانی که ما سالانه چندهزار نفر را در حوادث جادهای از دست میدهیم، این دیگر به بلایای طبیعی ربطی ندارد؛ بیاحتیاطی رانندگان، خودروهای غیرایمن و نبودزیرساخت جادهای مناسب سه عاملی است که تصادف را شکل میدهد.
اصول هفتگانهای وجود دارد که سرلوحه فعالیت همه جمعیتهای صلیبسرخ و هلالاحمر است؛ شما در برنامههای ترویجی و آموزشی که برای دانشآموزان دادرس داشتید، از مفاهیم هرم استفاده کردهاید؟
عناوین هفتگانه صلیبسرخ و هلالاحمر، از داستان هانری دونان، بنیانگذار صلیبسرخ در دنیا و ایده بشردوستی شروع شد؛ میدانید که او در جنگ با مشاهده زخمیهای زیاد و کسانی که کشته شده بودند، به این فکر افتاد که چرا مردم در نهضتی بینالمللی به همدیگر کمک نمیکنند. نهضت تشکیل صلیبسرخ آرامآرام در همه جهان توسعه پیدا کرد و کشورهای مختلف با استفاده از نمادهای مختلف عضو این جمعیت شدند، جمعیت هلالاحمر ایران نیز نزدیک به صدسال سابقه فعالیت دارد. ما در راستای این موضوع در بحرانهای بینالمللی در صورت ضرورت ورود پیدا میکنیم؛ در زلزله بم و رودبار حتی در سیل امسال نیز شاهد کمکهای بینالمللی از سوی جمعیتهای کشورهای دیگر بودیم. حُسن فعالیت این نهضت به شعارهایی است یکپارچه در جمعیتهای ملی همه کشورها رعایت میشود. وقتی میگوییم بیطرفی، بیغرضی، وحدت و استقلال به این معنی است که تمام این مفاهیم در بدنه جمعیت نهادینه شده است. همه نیروهای امدادگر، نجاتگر، داوطلب و عضو هلالاحمر بر این اصول پایبند هستند و بهطورکلی با وجود این نهضت جهانی و کارکردهای آن، مردم دیگر نگران نیستند که در شرایط سخت کسی به داد آنها نمیرسد.
ما نیز در برنامههایی که بهویژه در سازمان جوانان هلالاحمر در راستای فرهنگسازی انجام میدهیم، به دنبال همافزایی پیرامون این مفاهیم هستیم. برای مثال در المپیاد آماده، دانشآموزان زندگی گروهی در شرایط سخت را تمرین کردند؛ آنها در فضای اردوگاهی چند روزی در کنار هم بودند و تعامل و کنار آمدن با بچههای دیگر با فرهنگ و خلقوخوی متفاوت را یاد گرفتند، همچنین آنها ادب، متانت و احترام را در کنار دانش و علوم به صورت تجربی آموختند. شاید نظام دانشآموزی ما بیشتر تئوریمحور است تا اینکه بر مهارتآموزی و کسب تجربه تاکید داشته باشد، درحالیکه هر آنچه تجربی به دست میآید، بسیار ماندگارتر و تاثیرگذارتر خواهد بود. ما در المپیاد آماده قرارگرفتن در فضای آموزش تجربی را با برگزاری کارگاههای مختلف داشتیم؛ برای دانشآموزان سوالاتی مطرح میشد که باورمان نمیشد دانشآموز کلاس هشتمی به این دانش رسیده که چنین پارادوکسی در ذهنش ایجاد شود و به این سوال رسیده باشد. هرچقدر در ذهن بچهها سوال ایجاد شود، ما خوشحال میشویم، چون نتیجه کارمان را میبینیم.