شماره ۴۵۹ | ۱۳۹۳ شنبه ۶ دي
صفحه را ببند
خاطرات سولفرینو

در همان حالى كه يگان‌هاى ارتش فرانسه در روز پس از جنگ شكل مى‌گرفتند و تجديد سازمان مى‌شدند، دسته‌هاى اسرا نيز تشكيل شده و از طريق كاستيليون و مو نته چيارو به برسيا فرستاده مى‌شدند.  يكى از اين دسته‌ها كه به وسيله هوسارها اسكورت مى‌شد، بعد از ظهر از كاوريانا به سمت كاستيليون در حركت بود.  ساكنين شهر با ديدن دسته‌ اسراى اتريشى كه از دور دست به سمت شهر در حركت بودند به طرز احمقانه‌اى گمان كردند اين ارتش اتريش است كه به قصد حمله بازگشته است.  اين خبر توسط روستايى‌ها، راننده‌هاى ذخيره كه در قطارهاى باربرى ارتش مى‌آمدند و دست فروشانى كه معمولاً در عمليات جنگى به دنبال سربازان راه مى‌افتند منتشر شد.  على رغم محال و‌ غيرممكن بودن اين خبر، اهالى شهر وقتى اين افراد را ديدند كه در خود فرو رفته‌اند و از شدت وحشت نفس نفس مى زنند، آن را باور كردند . بى‌درنگ درهاى خانه‌ها بسته شد.  ساكنان آنها به‌طور موقت سنگرگرفتند و پرچم‌هاى سه‌رنگى را كه با آن، پنجره‌هايشان را تزيين كرده بودند، سوزاندند يا در زير زمين‌ها و زير شيروانى‌ها پنهان كردند. بعضى‌ها به همراه زن و فرزندانشان به مزارع گريختند و اشياي قيمتى‌شان را با خود بردند.  بقيه كه آرام‌تر بودند در خانه‌هايشان ماندند، اما با عجله اولين اتريشى زخمى را كه در خيابان مانده بود به داخل خانه‌هايشان بردند و به‌طور ناگهانى و بىدريغ شروع به پرستارى و بذل توجه به آنها نمودند.
ادامه دارد...


تعداد بازدید :  260