عباس عبدی روزنامهنگار
خبر عجيب بود. ميگويند مومن از يك سوراخ دوبار گزيده نميشود. ولي معلوم نيست كه چرا برخي از سياستگذاران بارها و بارها از يك سوراخ گزيده ميشوند ولي هيچ درسي نميگيرند. كساني كه درس نميگيرند، چگونه ميخواهند به جوانان اين كشور درس دهند؟ همين گونه رفتارها است كه موجب ميشود در يك برنامه تلويزيوني، هنگامي كه مجري خطاب به خانمي كه عضو شورايعالي آموزش و پرورش كشور است، ميگويد آنچه گفتيد به معناي شكست جمهوري اسلامي در حوزه آموزش و پرورش است، خانم مزبور ميپذیرد كه اين امر واضحی است و نسبت به آن اتفاقنظر وجود دارد. روشن است كه اين شكست محصول سياستهايي است كه بايد تغيير كند، نه آنكه با شدت بيشتري ادامه يابد.
خبر عجيب چه بود؟ ليست تغييراتي است كه در كتابهاي درسي رخ داده. برخي از اشعار و مطالب شعرا و نویسندگان معتبر حذف شدهاند، افرادی چون سايه، رهي معيري، شفيعي كدكني، اخوان، غلامحسين ساعدي، بزرگ علوي، دولتآبادي، مشفق كاظمي، نيما، خيام، مطالبي از مولوي (موسي و شبان)، سياحتنامه ابراهيمبيگ و... و به جايش از كساني مطلب آوردهاند كه كمتر كسي آنان را ميشناسد.
حال بياييد رفتار خودمان را مقايسه كنيم با امام علي(ع) كه در مقام توصيف بهترين شاعر به كسي اشاره ميكند كه كافر بود، ظالم و ستيزهجو بود، دایمالخمر بود. از امام على(ع) سوال شد: شاعرترين شاعران عرب كيست؟ ايشان جواب دادند: «اين شاعران در يك ميدان اسب نتاختهاند تا معلوم شود كداميك گوى سبقت را ربوده است. اگر ناچار بايد اظهارنظرى كرد، بايد گفت كه آن پادشاه تبهكار (يعنى امرؤالقيس) بر ديگران مقدم است».
طبيعي است كه شعر خوب را بايد خواند. حالا وضعيت خودمان را ببينيم كه بهترين شعرا و نويسندگان معتبر را حتي نام نميبريم و گمان ميكنيم كه كتاب ادبيات جاي جولان افراد درجه چندم و محلي براي تبليغ آنان است.
كافي است كه آموزش و پرورش يك مطالعه كند و ببيند كه دانشآموزان هنگام ديپلمگرفتن فروغ فرخزاد و صادق هدايت را که در کتابهای درسی نیستند، بيشتر ميشناسند يا جلال آلاحمد را؟ در واقع بايد گفت كه جلال هم مورد بيمهري قرار گرفته است، چون ميخواهند به زور تبليغات او را ميان دانشآموزان جا بيندازند و همين موجب شده كه از اعتبار واقعياش نيز كاسته شود. بنابراين آوردن برخي از اسامي در كتاب ادبيات مدارس بهعنوان شاعر و نويسنده، كمك چنداني نه به اين افراد خواهد كرد و نه به گسترش ادبيات كشور و نه حتي موجب فراموشي افراد حذفشده از سوی سياستگذاران از كتابهاي مزبور میشود. اي كاش يكبار براي هميشه اين سياست نادرست تغيير كند.
ايرادي كه سياستگذاران محتواي اين كتابها دارند، اين است كه گمان ميكنند اعتبار شعرا و نويسندگان و هنرمندان را آنان تعيين ميكنند. اگر كسي را حذف كنند، اعتبار و رتبه او پايين ميآيد و اگر كسي را وارد كتاب كنند، او را معتبر كردهاند. اين برداشت صددرصد نادرست است. اگر شاعران و نويسندگان معتبر در كتاب ادبيات مدارس نباشند، اعتبار كتاب پايين ميآيد و نه برعكس. اين همان اشتباهي است كه چنين افرادي ميكنند و نتيجه آن چيزي جز اقرار به شكست آموزش و پرورش در رسانه رسمي و از سوي عضو شورايعالي آموزش و پرورش نيست.