شماره ۴۵۸ | ۱۳۹۳ پنج شنبه ۴ دي
صفحه را ببند
باید از نو بیاموزیم

کوروش تهامی بازیگر

جامعه ایرانی، جامعه‌ای است که مشکلات فراوان را در درون خود، تولید و بازتولید کرده است. مشکلاتی که برای پی‌بردن به وجود آنها، نیاز به کنکاش نیست؛ خیلی واضح و شفاف در دید عموم قرار دارند. بخشی از این مشکلات، مشکلات اقتصادی است که درحال حاضر، به دلیل وضع اقتصادی عموم مردم، پررنگ شده است. غیر از این مشکلات، نگرانی‌هایی که همه ما را به نحوی آزار می‌دهد، نبود محبت بین آدم‌هاست. احساس من این است که محبت در میان ما کم‌رنگ شده است. البته نمی‌شود کلی صحبت کرد اما بیشتر مردم به رعایت‌کردن حقوق شهروندی اهمیت چندانی نمی‌دهند. گویی این مسأله دیگر دغدغه نیست و از اولویت‌های عمومی، فاصله فراوانی گرفته است. موضوع حقوق شهروندی و زیرپا گذاشتن آن از سوی هر یک از ما شهروندان، موضوع نگران‌کننده‌ای است. این مسأله در بسیاری از مواقع، از نحوه رانندگی کردن گرفته تا ایستادن در صف اتوبوس و مترو و ...، به صورت روزمره نمود پیدا کرده است. فکر نمی‌کنم رعایت‌کردن قوانین راهنمایی و رانندگی و احترام گذاشتن به حقوق مردم کار چندان سختی باشد. این موضوع از اولین نکاتی است که هر فردی که می‌خواهد وارد جامعه شود باید آن را بیاموزد و سعی در اجرایش داشته باشد. امروز آدم‌های شهر ما از یکدیگر توقعات عجیب و غریبی دارند. شاید دلیل این توقعات و البته بروز مشکلاتی که به آنها اشاره کردم، از بی‌حوصلگی نشأت گرفته باشد. اگر بخواهیم به همین نحو اتفاقات منفی اجتماعی را نادیده بگیریم و به عرف اجتماعی و حقوق شهروندی احترام نگذاریم، نمی‌شود 2‌سال دیگر را تصور کرد. اشاره من به معضلات موجود در نحوه رانندگی به آن خاطر بود که معتقدم احترام گذاشتن به قوانین راهنمایی و رانندگی ازجمله پیش‌پا افتاده‌ترین قواعدی است که اجرای آن به عنصر مفقوده مبدل شده است. اگر بخواهیم در مورد بقیه معضلات موجود در اجتماع صحبت کنیم وضع دردناک‌تر هم خواهد شد. یکی از مواردی که شخصا به آن دقت می‌کنم این است که از اطرافیانم توقع زیادی نداشته باشم، به همین نسبت دوست دارم دیگران هم در نحوه برقراری ارتباط با من، این‌گونه باشند. بروز برخی رفتارها نوعی وظیفه اجتماعی است و قرار نیست هرکدام از ما در قبال رعایت کردن آنها از دیگران توقع داشته باشیم. ما باید دروغ نگفتن و تهمت نزدن را بیاموزیم و در رفتارهای روزمره خودمان هم پایبندی به این بایدها را سرلوحه قرار دهیم. ما حق نداریم دیگران را آزار دهیم، با این وجود هرکدام از بایدها و نبایدهای اجتماعی، از معمولی‌ترین آدابی هستند که هر شهروند باید آموخته باشد. سعی من آن است که اشتباهاتی که انجام داده‌ام را بررسی کنم. تفاوتی نمی‌کند این اشتباهات در محل کار، منزل یا جامعه باشد. اگر متوجه غلط‌بودن کاری که انجام داده‌ام شوم حقیقتا خودم را سرزنش می‌کنم و سعی در برطرف‌کردن آن دارم. از سوی دیگر تلاش می‌کنم ناراحتی به وجود آمده در دل افرادی که اقدام من باعث رنجش خاطر آنها شده را از بین ببرم. می‌خواهم کاری کنم که هم خودم اشتباهم را متوجه شوم و هم نگرانی و دلخوری در دل افرادی که با آنها در ارتباط هستم به وجود نیاید. چند روز پیش داشتم از خیابان عبور می‌کردم.
راننده‌ای به جای نگاه کردن به روبه‌رو، داشت سمت چپ خودش را نگاه می‌کرد. من از حرکت این راننده نگران شدم چون اگر به جای من یک کودک یا یک فرد مسن حضور داشت، ممکن بود جان خود را به خاطر بی‌توجهی راننده، از دست بدهد. بین ما گفت‌وگویی به وجود آمد (منظورم بگو مگو نیست) که در خلال آن من به نحوه رانندگی آن راننده محترم اعتراض کردم. ایشان متوجه خطرناک بودن کارش نشد. من چند دقیقه ایستادم و برای ایشان خطرناک بودن کارشان را گوشزد کردم. اما وقتی به خانه برگشتم احساس کردم می‌شد این حرف‌ها را به شیوه‌ای دیگر هم مطرح کرد. با این وجود معتقدم گفت‌وگو یک خواست دوطرفه است و قائم به یک نفر نیست. ممکن است یک طرف با منطق سخن بگوید اما طرف مقابل چنین رویکردی  نداشته باشد. با این وجود بحث من با آن راننده جدیدترین اتفاق نامبارکی بود که در خیابان با آن مواجه شدم و با وجود آن‌که مقصر نبودم از کار خودم دلخور شدم. درونمایه بحث و مقوله‌ای که در این نوشته به آن پرداختم آن‌قدر پیچیده و دور و دراز است که برای حل روشمند آن باید گفت‌وگو‌های مفصلی صورت بگیرد. ممکن است نیازمند زمان‌های طولانی باشیم تا این موارد در جامعه بهبود پیدا کنند. ما نیازمند آن هستیم که دانسته‌های خود را به بوته آزمایش بگذاریم و متوجه شویم دانسته‌هایمان با آنچه لازمه یک زندگی اجتماعی بهتر است، تفاوت فراوانی دارد. شاید لازم باشد از نو بیاموزیم و از نو رفتار کنیم. لازم است احترام گذاشتن و محبت داشتن را به‌عنوان لازمه حضور در اجتماع بپذیریم. اگر این موارد را نپذیریم از سوی همین جامعه پس زده می‌شویم و هیچ‌کسی حاضر نیست به سراغمان بیاید.

 


تعداد بازدید :  189