شماره ۴۵۷ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۳ دي
صفحه را ببند
چند متر مکعب عشق و آنتی هیستامین
| برنا مسروری | روزنامه‌نگار|

ایام جشنواره فیلم فجر برای تعقیب‌کنندگان و علاقه‌مندان سینمای ایران، علی‌الخصوص خبرنگاران و سینمایی‌نویسان روزهای پر فشاری به شمار می‌رود. دیدن 4 الی 6 فیلم بلند در روز (این مورد بیشتر برای خبرنگاران سینمایی‌نویس صدق می‌کند!) خود دلیل محکمی است بر وجود این فشار و البته به وجود آورنده این سوال که اصولا چه اصراری است جشنواره‌ای داخلی با عنوان پر طمطراق ویترین سینمای ایران، با این حجم انبوه از تولید در یک بازه زمانی 10 روزه سر و تهش جمع شود. البته بحث شیرین هیأت انتخاب فیلم‌های جشنواره که ثابت کرده‌اند صبری جزیل دارند و تقریباً دست رد به سینه هیچ فیلمی نمی‌زنند هم خود امری جداست و شمار فیلم‌های بی‌کیفیت موجود در همه جشنواره‌های سال‌های گذشته شاهدی محکم بر این مدعا. این میان بحث فیلم اولی‌ها و حضورشان در جشنواره چند سالی است که بخش عمده‌ای از اخبار و حواشی مهم‌ترین رویداد سینمایی کشور را متوجه خود ساخته است. با آثاری که خام دستی برخی‌شان شما را به صرافت لزوم برپایی جشنواره‌ای جداگانه برای آن‌ها می‌اندازد و برخی دیگر چنانند که گویی در همین قدم اول گوی سبقت از موی سپیدهای سینما ربوده‌اند. این روزها یکی از محصولات جشنواره سال گذشته که به‌‌رغم فیلم اولی بودند کارگردانش توجه زیادی را به سمت و سوی خود جلب کرد بر پرده سینماهای کشور در حال نمایش است. «چند متر مکعب عشق» به کارگردانی و نویسندگی جمشید محمودی و تهیه‌کنندگی نوید محمودی، که از قضا امسال به نمایندگی از کشور افغانستان به اسکار نیز معرفی شد، هرچند که در ادامه از راه یابی به جمع نامزدهای نهایی اسکار بهترین فیلم خارجی زبان باز ماند. «چند مترمکعب عشق» فیلمی ساده و آبرومند است هرچند که در جشنواره سال گذشته کوچکترین اشاره‌ای به افغان بودن کارگردان و تهیه‌کننده‌اش نشد و در عوض با برجسته ساختن این موضوع که سازندگان آن خانه‌شان را برای ساخت فیلم فروخته‌اند همدردی مخاطبان عام و خاص (بخوانید منتقدان و شاید داوران) را تا حدودی برای خود خرید. «چند مترمکعب عشق» همانطور که پیش از این نیز به آن اشاره شد فیلمی است ساده که در تعریف داستان خود دچار لکنت خاصی نمی‌شود و البته نگارنده این سطور نیز دیدنش را توصیه می‌کند، اما خرج کردن صفت «پدیده» برای آن – در پی موجی که در جشنواره به راه افتاد و جو رسانه‌ای پیرامون فیلم- را شاید به جرات بتوان تا حد زیادی غلوآمیز دانست. هر فیلمی اگر به معنای واقعی کلمه «فیلم» باشد، حتی اگر در کوتاه مدت به نتیجه دلخواه نرسد، در بلند مدت و تاریخ سینما جای خود را باز می‌کند کما اینکه این موضوع تا کنون به دفعات ثابت شده است. این میان حاشیه سازی و موج سواری رسانه‌‌ای در اطراف یک اثر هنری، موضوعی است که کم و کیف آن باید توسط کارشناسان به طور جدی مورد بررسی و آسیب شناسی قرار گیرد. امواجی که متاسفانه همچون آلرژی فصلی می‌آیند و می‌روند و ظاهرا درمانی هم برایشان وجود ندارد به جز استفاده از آنتی هیستامین که البته خواب‌آور است و به توصیه پزشکان بعد از خوردنش نباید پشت فرمان اتومبیل نشست! !
نکته: فیلم «همشهری کین» که سال‌هاست حضورش در اکثر قریب به اتفاق لیست‌های مربوط به نظرسنجی بهترین‌های تاریخ سینما اجتناب ناپذیر می‌نماید، در سال 1941 و چهاردهمین مراسم اسکار با 9 بار نامزدی، تنها یک جایزه بهترین فیلمنامه را دریافت کرد. شاید ندانید هر بار که نام فیلم در میان نامزدهای دریافت یکی از رشته‌ها خوانده می‌شد، جمعیت حاضر برایش هو می‌کشیدند! دنیایی است عجیب و بسیار غریب.


تعداد بازدید :  137