شماره ۴۵۷ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۳ دي
صفحه را ببند
باور

مردی به دیدن یکی از دوستانش رفت و شب را نیز در خانه او گذراند. نیمه‌های شب از خواب بیدار شد. احساس خفقان می‌کرد. در تاریکی اتاق به سوی پنجره رفت اما نتوانست آن را باز کند. نمی‌خواست دوستش را از خواب بیدار کند اما احساس کمبود هوا شدیدا آزارش می‌داد. بار دیگر در تاریکی دستگیره پنجره را کشید اما اتفاقی نیفتاد. طاقتش تمام شد. با مشت به شیشه‌ پنجره کوبید و آن را شکست. هجوم هوای تازه را احساس کرد. مدتی مقابل پنجره ایستاد و سپس به رختخواب رفت. او سراسر شب را به راحتی خوابید. صبح روز بعد، از خواب بیدار شد و در کمال تعجب فهمید شب گذشته شیشه‌ کتابخانه را به جای شیشه پنجره شکسته و در تمام مدت شب، پنجره بسته بوده است. او تمام شب با فکر هوای تازه، به خواب رفته بود.
چیزی که به ‌طور عمیق به آن باور داشته باشید، برایتان به واقعیت تبدیل می‌شود ...
شما آنچه را می‌بینید باور نمی‌کنید، بلکه آن چیزی را می‌بینید که پیش‌تر، به‌عنوان یک باور انتخاب کرده‌اید...


تعداد بازدید :  122