شماره ۴۵۷ | ۱۳۹۳ چهارشنبه ۳ دي
صفحه را ببند
خاطرات سولفرینو

سطح خيابا‌ن‌ها، صحن‌ها و ميدان‌ها پر از كاه و پوشال شده بود و در گوشه و كنار، سايه‌بان‌هايى از چوب و پارچه به منظور حفاظت در مقابل نور خورشيد براى مجروحينى كه دايما به شهر آورده مى‌شدند، ساخته شده بودند.  منازل خيلى زود اشغال شدند؛ افراد مرفه‌تر پذيراى افسران و سربازان شدند و حداكثر سعى خود را كردند تا كارى براى تسكين درد آنها انجام دهند. عده‌اى به سرعت در خيابان‌ها به اين‌طرف و آن‌طرف می‌دويدند تا پزشكى را براى میهمانان خود بيابند. عده‌اى ديگر پريشان و التماس‌كنان به دنبال كسى مى‌گشتند تا مرده‌ها را از خانه آنها خارج كند چرا كه واقعا نمی‌دانستند با آ‌نها چه كنند. دكتر برترند كه از جمعه صبح در كاستيليون عمل قطع اعضا انجام مى‌داد، خدمات تخصصى خويش را در اختيار بسيارى از افسران عالیرتبه كه به آن‌جا آورده شده بودند قرار مى‌داد. ژنرال دِلاميرو (de ladmirault)، ژنرال دو(adie) و ژنرال آژر (reiib) و سرهنگ بروتا(Broutta) و  سرهنگ برينكورت(Brincourr) جزو اين دسته از افراد بودند. دو جراح ديگر، دكتر لوره ودكتر هزل، دو پزشك ايتاليايى و دستياران جراح ليوراچى و لابستين به مدت دو روز به بستن زخم‌ها و شكستگى‌ها مشغول بودند. آنها حتى شب‌ها هم كار پرزحمت خود را متوقف نمى‌كردند.

 


تعداد بازدید :  102